به تب و لرز تلخِ تنهایی، به سکوتی که نیست عادت کن
درد وقتی رسید و فرمان داد، مثل سرباز خوب اطاعت کن
سعی کن وقتِ بی کسی هایت، گاه لبخند کوچکی بزنی
فکر فردای پیری ات هم باش، گریه هم می کنی قناعت کن
زندگی می رود به سمت جلو، تو ولی می روی به سمتِ عقب
شده ای عضوِ «تیمِ تک نفره»، پس خودت از خودت حمایت کن
بینِ تن های خالی از دلِ خوش، هی خودت را بگیر در بغلت
دزدکی با خودت برو بیرون، و به تنهایی ات خیانت کن
گرچه خو کرده ای به تنهایی، گرچه این اختیار را داری
گاه و بیگاه لذت غم را با رفیقانِ خویش قسمت کن
شعر، تنها دلیلِ تنهایی ست؛ هر زمان خسته شد دلت، برگرد
ماشه را سمتِ دفترت بچکان، شعر را تا همیشه راحت کن
امید صباغ نو
شک ندارم که اگر پای تو در بین نبود
''جنت آباد'' جهنم شدنش حتمی بود
#امید_صباغنو
گفت: اولین نشانهی عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد!
#فاضل_نظری
نخ به پایِ بادبادکهایِ کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسانتر بگیری بهتر است
#فاضل_نظری
آبادی شعر 🇵🇸
نخ به پایِ بادبادکهایِ کم طاقت مبند زندگی را هر چه آسانتر بگیری بهتر است #فاضل_نظری
حکایت ماست با خیلیها تو این دورو زمونه.
تلاش بیخودی میکنیم برا نگه داشتن انسانهای سست عنصر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
#حامدعسکری
گفتم بمان ، نماند و هوا را بهانه کرد
بادي نمي وزيد و بلا را بهانه کرد
مي خواستم که سير نگاهش کنم ولي
ابرو به هم کشيد و حيا را بهانه کرد
آماده بود از سر خود وا کند مرا
قامت نبسته دست ِ دعا را بهانه کرد
من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم
اما به دل گرفت و ريا را بهانه کرد
اما ، اگر ، نداشت دلش را نداد و رفت
مختار بود و دست قضا را بهانه کرد
گفتم دمي بخند که زيبا شود جهان
پيراهن سياه عزا را بهانه کرد
مي خواستم که سجده کنم در برابرش
سجاده پهن کرد و خدا را بهانه کرد
مي رفت سمت مغرب و اوهام دور دست
صبح سپيد و باد صبا را بهانه کرد
او بي ملاحظه کمرم را خودش شکست
حال مرا گرفت و عصا را بهانه کرد
بي جرم و بي گناه مرا راند از خودش
قابيل بود و روز جزا را بهانه کرد
#سیدمهدینژادهاشمی
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
#فاضلنظری
دیگر اینبار مشو پیگردم
نیست ممکن که دگر برگردم
گرچه سخت بود ولی یاد ترا
کلا از خاطره ها کم کردم
#مصطفی_پیوندی_سرخه
آبادی شعر 🇵🇸
دیگر اینبار مشو پیگردم نیست ممکن که دگر برگردم گرچه سخت بود ولی یاد ترا کلا از خاطره ها کم کردم
👏👏👌👌
ارسالی اعضا در لینک ناشناس🌸🌷🌷
تصویــــــر قشنگ قــاب چشمانم باش
تنهـــــــا سبب شــــــادی پنهـــانم باش
دلواپسیام پشت سرت بیخود نیست
تو جــــــــــان منی مواظب جانم باش
✍#اسماعیلعلیخانی