eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
‌او که از رفتن تو سود زیادی برده مرد سیگار فروش سر بازارچه است
💚🍃 خجل ز بوسه گُریزد که ما نبوسیمش خبر ندارد از این بوسه‌های تصویرش...
💚🍃 عکس ما را قاب کن هرچند با گرد و غبار تا که خوشبختی بداند خاطراتی داشتیم
اونجا که حسین دهلوی میگه: بی‌تاب شدن؛ دم نزدن؛... عادتم این است با خونِ جگر ساخته‌ام؛ قسمتم این است جان‌ می‌دهم از گریه اگر نام تو آید عمری‌ست که رسم دلِ کم‌طاقتم این است! بعد از تو به تصویر تو خو کرده نگاهم بیچاره‌ام آن‌قدر که هم‌صحبتم این است! جون درِّ یتیمی که رها در دلِ دریاست تنها شده‌ام؛ گوشه‌ای از غربتم این است می‌میرم از این غم که در آغوش تو ای دوست یک‌بار نشد گریه کنم؛ حسرتم این است
-_ داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت ایـن همـه دیـوانِـگـی را از کجـا آوَرده‌ای...؟!   
تَرَک دارم ولی جانم به جانت بند خواهد ماند فقط همرنگِ عاقل‌ها نشو، دیوانه جانِ من...
هلاک کرد مرا فکر کارهای جهان بدادم‌آنکه‌تواند‌رسید،نسیان است
نفسم شعر و           تنم شعر و روانم شده شعر درهمین حال             به ما سر بزنی  عیبی نیست! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم این روزها ز دست دل خویش شاکیم قدری تحملم بنما خوب می‌شوم من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم
سفر کرببلایم گرهٔ کور شده مثل هربار برایم گره بگشا سلطان
مثل یک ماهیِ افتاده برون از دریا کربلا گر ندهی من به تلظی افتم
منم و دلخوشیِ یک سفر کرب و بلا پس نگیر از دلم این دلخوشیِ زیبا را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک نفس ای پیک سحری؛ بر سر کویش کن گذری… گو که ز هجرش به فغانم به فغانم! ای که به عشقت زنده منم؛ گفتی از عشقت دم نزنم… من نتوانم نتوانم نتوانم!
من از چشم تو مے بینم نگاه بی قـرارم را نمے دانم چه شد دادم به دستـت اختیـارم را
. از غیرِ تو اجتناب دارم با تو هرچند که اضطراب دارم با تو لب‌های تو طرح کودتا می‌ریزند انگیزه‌ی انقلاب دارم با تو ...
آشنایان یاد کردن کارماست این همان اعمال پر تکرار ماست آشنا گاهی زما هم یاد کن چرخ گردون چند روزی یار ماست...
در عشق اگر جان بدهی، جان آنست ای بی سر و سامان، سر و سامان آنست گر در ره او دلِ تو دارد دردی آن درد نگهدار که درمان آنست
کو آن همه شادی و زرنگی‌هایم؟ آن شور و نشاط و شوخ و شنگی‌هایم رفتند پرنده‌های نقاشی من من مانده‌ام و مداد‌رنگی‌هایم...
آقا قسم به جان شما خوب می‌شوم باور کن آخرش به خدا خوب می‌شوم حتی اگر گناه خلایق کشم به دوش با یک نگاه لطف شما خوب می‌شوم این روزها ز دست دل خویش شاکیم قدری تحملم بنما خوب می‌شوم من ننگ و عار حضرتتان تا به کِی شوم کِی از دعای اهل بکا خوب می‌شوم جمعی کبوتر حرم فاطمی شدند من هم شبیه آن شهدا خوب می‌شوم گر چه دلم ز دوری تان پر جراحت است در چشمه سار ذکر و دعا خوب می‌شوم من بدترین غلام حقیر ولایتم ای بهترین امام، بیا، خوب می‌شوم با این همه بدی به ظهور شما قسم با یک نسیم کرب و بلا خوب می‌شوم
روی پیشانی تو رد چه چیزی مانده؟! کثرت سجده که نه! بوسه فراوان خورده
حس عجیبی دارد و فال غریبی دنیا چه می داند از اقبال غریبی تنهایی و بی همدمی، درد یتیمی ترسیم یک روز است از حال غریبی برگرد حال یتیمانت خوش نیست
با گریه و اضطراب اگر خواهیمت قطعا بدهی جواب اگر خواهیمت گفتی که ظهور می‌نمایی، حتی اندازه جرعه آب اگر خواهیمت عاصی خراسانی
🍃🌼🍃 🌼🌸 🍃 هفته ای یک دفعه می‌گیرد دل آن هم جمعه ها شعر می‌گوید همین روی سیاهم جمعه ها مثل یک کودک دلم چشم انتظاری میکشد تشنهء قدری نگاه از یک نگاهم جمعه ها منتظر هستم بیایی تا که بگشایی گره منتظر هستی بیایم وعده گاهم جمعه ها آن زمانی را که چشم از اشک خالی میشود تازه افزون می‌شود بر درد و آهم جمعه ها کاش یک مقدار غیرت هم برایش داشتم خرج میکردم بجای هر گناهم جمعه ها من خراب از حال زارم،بی قرارم بی قرار چون نشد گویم که یک شب روبه راهم جمعه ها رحمتت پیوسته می‌بارد ولی تا آسمان می‌رسد ابر گناهان تباهم جمعه ها آفتابی می‌درخشی باز هم از پشت ابر من که پنهان مانده ام در کارگاهم جمعه ها معذرت میخواهم از این انتظار نیم بند من برایت یک رفیق نیمه راهم جمعه ها نارفیقی بی مرامم جای من تاوان دهی جای من در کل سال و بیشتر هم جمعه ها جمعه هایی را که دلگیرم تو خوبم میکنی ای فدایت من شوم ای تکیه گاهم جمعه ها با وجود جرم من پای رفاقت مانده ای ای رفیق پا به پا و خیرخواهم جمعه ها تا سلامت میکنم حتما جوابم می‌دهی پس سلام ای عشق شعر دلبخواهم جمعه ها 🍃 🌼🌸 🍃🌼🍃
یک گوهر ناب در وجودم دارم من عشق میانِ تار و پودم دارم در روز جزا اگر چه دستم خالی است من فخر به اینکه شیعه بودم دارم