eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من وز گوشه‌نشینان تو خاموش‌تر از من هر کس به خیالیست هم‌آغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من می‌نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق اما که در این میکده غم نوش‌تر از من افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن افتاده‌تر از من نه و مدهوش‌تر از من بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش اما شب من هم نه سیه‌پوش‌تر از من گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق ای نادره گفتار کجا گوش‌تر از من بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک خونم بفشان کیست سیاووش‌تر از من با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است بشکفت که یا رب چه لبی نوش‌تر از من آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل دیگی نه در این بادیه پرجوش‌تر از من
سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟ نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد علت کورى. یعقوب نبى معلوم است شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد…
از من گذشت ومن هم از اوبگذرم ولی با چــون مــنی بہ غــــیر محبت روا نبود
. 🗓 به‌مناسبت روز ۲۷ شهریور، سالروز خاموشی چراغ پرفروغ شعر و ادب پارسی، استاد سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به 🍃 شهریار شهرآشوب بنال با غزلم ای سه‌تار شهرآشوب دوباره ولوله کن ای نگار شهرآشوب تو شهسوار کلامی تو پیک امیدی ز گرد راه برون آ سوار شهرآشوب دل خزان‌زده‌ام را فقط تو درمانی برس به داد من ای نوبهار شهرآشوب میان باغ تغزّل همیشه سرسبزی اگرچه سرخ‌دلی، لاله‌زار شهرآشوب اگر تمام شده شمع و مرده اختر پاک نمی‌کنم گله، شب‌زنده‌دار شهرآشوب سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ به بوی لاله و گل ای هزار شهرآشوب عروس طبع تو را شانه می‌زدم دیشب به یاد زلف تو ای شهریار شهرآشوب ، بهار ۱۳۷۵
💚🍃 کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من وز گوشه‌نشینان تو خاموش‌تر از من هر کس به خیالیست هم‌آغوش و کسی نیست ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من می‌نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق اما که در این میکده غم نوش‌تر از من افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن افتاده‌تر از من نه و مدهوش‌تر از من بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش اما شب من هم نه سیه‌پوش‌تر از من گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق ای نادره گفتار کجا گوش‌تر از من بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک خونم بفشان کیست سیاووش‌تر از من با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است بشکفت که یا رب چه لبی نوش‌تر از من آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل دیگی نه در این بادیه پرجوش‌تر از من
💚🍃 سخن ، بى تو مگر جاى شنیدن دارد ؟ نفس ، بى تو کجا ناى دمیدن دارد علت کورى. یعقوب نبى معلوم است شهر بى یار مگر ارزش دیدن دارد…
در انتظار تو بنشستم و سر آمد عمر، دگر چه داری از این بیش انتظار از من؟
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد 🌹🌹🌹
به ماه من که رساند پیام من که ز هجران به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
نه بلای جان عاشق شب هجرت است تنها که وصال هم بلای شب انتظار دارد مه من هنوز عشقت دل من فکار دارد تو یکی بپرس از این غم که به من چه کار دارد
شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است روز ستاره تا سحر تیره به آه کردن است
شعرکده_شهریار.mp3
676.1K
(っ◔◡◔)っ ♥ 𝑀𝓊𝓈𝒾𝒸 ♥ •━━━━━━●─────• ♬♬♬ ⇄ ❚❚ ◁ ↻ ◁ در دام توام بی طمع دانه بمیرم💛🌙 صدای استاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم با عقل آب عشق به یک جو نمی رود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
من از عالم تو را تنها گزیدم روا داری که من غمگین نشینم؟!
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید کلِ این دهکده فهمید که عاشق شده ام خبر اما به تو ای دختر چوپان نرسید در دل مزرعه بغضم سله بسته است قبول! گندمم حوصله کن نوبت باران نرسید… نان عاشق شدنم را پسر خان می خورد لقمه ای هم به منِ بچه ی دهقان نرسید تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس حیف دستم سر آن موی پریشان نرسید
در دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی ----- كاش یارب كه نیفتد به كسی كار كسی هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی ----- نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــی آخــــــرش محــــنت جانــــكاه به چـــــاه انـــــدازد ----- هركه چون ماه برافروخت شبِ تارِكسـی سودش این بس كه به هیچش بفروشند چو من ----- هر كه باقیمت جان بود خریدار كســـی 
بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش اما شب من هم نه سیه پوش تر از من
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟
"کس نیست در این گوشه فراموش‌تر از من وز گوشه‌نشینانِ تو، خاموش‌تر از من هر کس به خیالی‌است هم‌آغوش و کسی نیست ای گل! به خیال تو، هم‌آغوش‌تر از من"
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم استاد
دلم جواب بلی می‌دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را کشم جفای تو تا عمر باشدم هر جند وفا نمی‌کند این عمرها وفای تو را بجاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ مگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را تو از دریچه دل می‌روی و می‌آیی ولی نمی‌شنود کس صدای پای تو را
☕️🌿 گفتہ بودم بی تو می‌میرم، ولی این بار نہ گفتہ بودے عاشقم هستی، ولی انگار نہ هرچہ گویی دوستت دارم، بہ جز تڪرار نیست خو نمی‌گیرم بہ این تڪرارِ طوطی وار، نہ تا ڪہ پا بندت شوم، از خویش می‌رانی مرا *دوست دارم همدمت باشم، ولی سربار نہ* دل فروشی می‌کنی، گویا گمان ڪردے ڪہ باز با غرورم می‌خرم آن را، در این بازار نہ قصد رفتن ڪرده‌اے، تا باز هم گویم بمان بار دیگر می‌ڪنم خواهش، ولی اصرار نہ گه مرا پس می زنی،گه باز پیشم می‌ڪشی آنچہ دستت داده‌ام نامش دل است، افسار نہ
من کزین فاصله غارت شده‌ی چشم توام چون به دیدار تو افتد سر و کارم چه کنم؟
غم صیقل خداست؛ خدایا ز ما مگیر این جوهر جلی که جلا می‌دهد به دل