eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲🏻 حالا که علی علیست بر لب ما را به علی ببخش یا رب علیه السلام
امشب سوی عفو تو رهی می‌جویم با اشک، گناه خویش را می‌شویم بیچاره، ولی امیدوارم، تا صبح عَجِّل لِوَلیِّکَ الْفَرَج می‌گویم ، ۱۴۰۳/۰۱/۱۰
حقیقتِ شب قَـدْر است حضـرت زهـرا برای درک شب قَـدْر، مادرم کافی‌ است ✍
بر خاک سیاه اگر نشستم یارب صد بار اگر توبه شکستم یارب امشب بگذر به حرمت این مصرع من گریه‌کنِ حسین هستم یارب
قرآن و عترت‌اند ، نجاتِ دَمِ لَحَد قرآن به سر بگیر و بگو: یاعلی مدد
یک‌کوچه غيرت ای قلندر تا علی مانده است شمشير بردارد هرآن‌کس با علی مانده است ديشب تمام کوچه‌های کوفه را گشتم تنها علی، تنها علی، تنها علی مانده است ای ماهتاب آهسته‌تر اينجا قدم بگذار در جزر و مدّ چاه، يک دريا علی مانده است از خيل مردانی که می‌گفتند می‌مانيم انگار تنها ابن‌ملجم با علی مانده است ای مرد بر تيغت مبادا خاک بنشيند برخيز تا برخاستن يک يا علی مانده است
نمی‌جنبد ز جا مرداب کوفه چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه در این ظلمت بمانید؛ آی مردم! به خون آغشته شد مهتاب کوفه دل شب سوگ‌باران شد همیشه و نخلستان، پریشان شد همیشه چه می‌گفتی مگر با چاه؟ مولا! که چشم چاه، گریان شد همیشه فدای دردهای بی‌دوایت! فدای گریه‌های بی‌صدایت خدا را می‌توان دیدن، علی‌جان! در آن گل‌پینه‌های دست‌هایت
🏴همه در روز شهادت عزاداریم ای عید! بدان جهان گرفتار علی‌ است این کهنه و نو شدن فقط کار علی‌ است از سرخی چشم غنچه‌ها فهمیدم امسال بهار هم عزادار علی‌ است
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 نوای حاج صادق آهنگران: شب است و سکوت است و ماه است و من فغان و غم اشک و آه است و من شب و خلوت و بغض نشکفته‌ام شب و مثنوی‌های ناگفته‌ام شب و آخرین سوز مستانه ام شب و های های غریبانه ام شب و ناله‌های نهان در گلو شب و ماندن استخوان در گلو من امشب خبر می‌کنم درد را که آتش زند این دل سرد را بگو بشکفد بغض پنهان من که گل سرزند از گریبان من مرا کشت خاموشی ناله‌ها دریغ از فراموشی لاله‌ها کجا رفت تأثیر سوز و دعا؟ کجایند مردان بی‌ادّعا؟ کجایند شور‌آفرینان عشق؟ علمدار مردان میدان عشق کجایند مستان جام الست؟ دلیران عاشق،شهیدان مست همانان که از وادی دیگرند همانان که گمنام و نام‌آورند هلا، پیر هشیار درد آشنا! بریز از می صبر، در جام ما من از شرمساران روی توام ز دُردی کشان سبوی توام غرورم نمی‌خواست این سان مرا پریشان و سر در گریبان مرا غرورم نمی‌دید این روز را چنان ناله‌های جگر‌سوز را غرورم برای خدا بود و عشق پل محکمی بین ما بود و عشق نه، این دل سزاوار ماندن نبود سزاوار ماندن، دل من نبود من از انتهای جنون آمدم من از زیر باران خون آمدم ز دشتی که با خون چراغانی است ز دشتی که پر شور و عرفانی است از آن‌جا که دم ساز یعنی خدا سرانجام و آغاز یعنی خدا هلا،دین‌فروشان دنیا‌پرست! سکوت شما پشت ما را شکست چرا ره نبستید بر دشنه‌ها؟ ندادید آبی به لب تشنه‌ها نرفتید گامی به فرمان عشق نبردید راهی به میدان عشق اگر داغ دین بر جبین می‌زنید چرا دشنه بر پشت دین می‌زنید؟ خموشید و آتش به جان می‌زنید زبونید و زخم زبان می‌زنید کنون صبر باید بر این داغ‌ها که پر گل شود کوچه‌ها،باغ‌ها علیرضا قروه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
خواهش مرغابیان را رد نکن قدری بمان رفتن تو حال دنیا را پریشان می‌کند..!🖤
🏴همه در روز شهادت عزاداریم صحرا شده سوگوار، ماتم دارد باران شده بی قرار، ماتم دارد نوروز، عزادار شب قدر شده‌ست از داغ علی، بهار ماتم دارد
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀 🖤🥀 غریبانه از جسمم ای جان نرو به دیدار جانان شتابان نرو تو ای در دل بی وفایی شهر دل آرام ما و یتیمان، نرو ببین کاسه ی شیر آورده اند نکن حالشان را پریشان، نرو دلت تنگ و بیمار مادر شده؟ دوان سوی دارو و درمان، نرو چه مشتاق بودی به دیدار مرگ چنین بی قرار از پی آن، نرو غم قوم نادان،ز جان تو کاست تو ای خسته از جهل انسان، نرو چه آورده آن خار و آن استخوان به روز تو ای شیر میدان، نرو در این ازدحام ستم خیز جهل تو ای باب علم، ای علی جان، نرو شرف! دیده واکن، عدالت! نمیر مواسات! برخیز، ایمان! نرو! هوای دل و شهر، بارانی است بمان لحظه ای!.... زیر باران،نرو اردیبهشت ۱۴٠۱