دل هست اسیر نرگس جادویت
افتاده به دام خرمن گیسویت
امروز دخیل بستهام بر چشمت
#صبح دل من خورده گره بر مویت
#حسین_جعفری
ای هجر! مردمی کن، پای از میان برون نِه
تا وصلِ بیتکلف دست از میان برآرد
#خاقانی
به تکلّم، به خموشی، به تبسم، به نگاه...
میتوان بُرد به هر شیوه دل آسان از من
#کلیم_کاشانی
من اگر تشنه شوم،آب شدن را بلدی؟
یاشوم شب زده،مهتاب شدن را بلدی؟
من به بی خواب شدن،شهره شدم اما تو
راستی اینهمه بی خواب شدن را بلدی؟
اینکه از دور تماشا بکنی چیزی نیست
بی هوا وارد گرداب شدن را بلدی؟
تو که هربار دم از عشق زدی راست بگو
چقدَر شیوه ی بی تاب شدن را بلدی؟
اولین شرط وفا،سوختن و ساختن است
مرد و مردانه بگو،آب شدن را بلدی
#عالیه_رجبی
کدام شعرت را
در یک صبح بارانی نوشتهای؟
بعد از آنکه انگشتانِ خیسِ ابر
آنقدر به شیشهٔ پنجره زد
تا بیدارت کرد،
همان را در گوشِ من زمزمه کن!
اینکه در دهانِ تو ابر،
شکلِ دیگری دارد،
اینکه در صدای تو باران،
طورِ دیگری میبارد،
اینکه در هوای تو
باز کردنِ چتر، بیانصافی است،
یکطرف!
میخواهم ببینم
زنی که در صبحی بارانی
صدای تو را میشنود،
چقدر ممکن است دیوانه باشد
که دیوانهات نشود!
#لیلا_کردبچه
همه تن حیرتم از عشق، کز آن طرز نگاه
فتنه بیدار شد و بخت به خواب است مرا
#مخلص_کاشانی
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
گردش لیل و نهارش، همه تکثیر علی است
همه ایام غدیر است و لیالی همه قدر
#جواد_کریمزاده
مصداق اخص و تام خیرالعملی
تسنیمی و شیری و شراب و عسلی
انگار که از بس به خدا نزدیکی
لا حول و لا قوه الا بعلی
#یاعلی
#غدیرمبارک
✍#اسماعیلعلیخانی
از دست تو و دست خودم، دلگیرم
از زندگی و جوانی و تقدیرم!
تکلیف من از نبودنت معلوم است...
یک لحظه اگر نبینمت، میمیرم!
#مینا_بیگ_زاده
دستم نمیرسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش میکنی
#هوشنگ_ابتهاج
من دلم تنگ شده فاجعه را میفهمی
عمق دلتنگی و این حال مرا میفهمی
چون درختی که بریزد همهی بار و برش
شدهام مضحکهی صاعقهها میفهمی
رو به موتم همه اینگونه به من خیره شدند
منم آن روح سراسیمه رها میفهمی
قهر تو برده مرا تا درکاتی دیگر
شدهام کافر و مغضوب خدا میفهمی
گر خداوند بپرسد که چه میخواهی تو
من بگویم که تو را باز تو را میفهمی ...
#مریم_جلالوند