eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
51 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
قَسَم بِه وَعدِه ی شیرینِ "مَن یَموت یرءنی من ایستآده بمیرم به احترآم عَلی(ع)♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌🦋🌺🦋
🥀 بابا یکی من را به قصد کشت میزد هر بار گفتم با مشت میزد یک بار گفتم اسم مادرت را دیدم که نامردی لگد از پشت میزد 🥀 💔🥀
نام بلندمرتبه‌‌اش صدرِ نام‌ها نام علی‌ست علت
بگو ولادت مولا علی علیه السلام مبارک گرچه از فرط گُنه،حال دلم گشته خراب مطمئنم که کند عشقِ علی، آبادم ۲۵بهمن ۱۴۰۰⬇️ دوازدهم رجب سال۱۴۴۳ "کپی با ذکر نام شاعر" ╭━━⊰❀💚❀⊱━━╮       @najvayebaran ╰━━⊰❀💚❀⊱━━╯
◾️ 🔴 کوچه‌های کوفه این جزر و مدّ چیست که تا ماه می‌رود؟ دریای درد کیست که در چاه می‌رود؟ این‌سان که چرخ می‌گذرد بر مدار شوم بیم خسوف و تیرگی ماه می‌رود گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است یک لحظه مکث کرده، به اکراه می‌رود آبستن عزای عظیمی است کاین‌چنین آسیمه‌سر نسیم سحرگاه می‌رود امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان یا آفتاب روی زمین راه می‌رود؟ در کوچه‌های کوفه صدای عبور کیست؟ گویا دلی به مقصد دلخواه می‌رود دارد سر شکافتن فرقِ آفتاب آن سایه‌ای که در دل شب راه می‌رود 🏴
السلام علیک أیتها الصدیقةالشهیدة باران گرفت و قصه ی دریا شروع شد تکبیرهای جنگل و صحرا شروع شد بابا که رفت دختر خود را بغل کند بغضش گرفت و عشق همانجا شروع شد صف بسته بود جمع ملائک در انتظار پرده کنار رفت و تماشا شروع شد کوثر به جوش آمد و رضوان خروش کرد جشن و سرور عالم بالا شروع شد چشمش به چشمهای پدر خورد و بعد از آن لبخندهای ام ابیها شروع شد تا سالها برای پدر، مادری کند همراه او بماند و پیغمبری کند تا عشق را نفس بکشد در هوای او بابا برای او شود و او برای او هی دور او بچرخد و پروانه ای شود دستش برای موی پدر شانه ای شود خیره شود به صورت او تا به ماه خود بوی بهشت هدیه کند با نگاه خود تا پاره ی تنش بشود، میوه ی دلش آئینه ای مقابل شکل و شمایلش تا سالها همین بشود ماجرای او: بابا برای او شود و او برای او بادی وزید و خنده ی دریا تمام شد احساس خوب جنگل و صحرا تمام شد خورشید او غروب خودش را بغل گرفت یخ بست قلب عالم و گرما تمام شد آئینه ای شکست و غمی انعکاس کرد آئین مهربانی دنیا تمام شد تنها بهانه بود برای وجود او راهی شد و بهانه ی زهرا.س  تمام شد این کار، کار کیست؟! چه بد می زند به در باور نکردنیست، لگد می زند به در؟! مشعل گرفته است که آتش به پا کند یا با طناب دست شما را جدا کند شاید تو بی شوی و او بدون تو... از پشت در صدا بزنی نرو! یعنی که قطره قطره بریزی به کوچه ها نامش نیفتد از دهنت تا به انتها یعنی بجنگ! وقت تماشا نمانده است یعنی به او نشان بده تنها نمانده است اینجا کجاست؟! ! چه می کنی؟! تنها ترین نشانه ی پاکی چه می کنی؟! اینجا غریبه نیست، چرا رو گرفته ای؟! آیا تویی که دست به زانو گرفته ای؟! دیر آمدم بگو که چه کردند کوچه ها بانوی قد خمیده! زمین می خوری چرا؟! این کودکت چه دیده که هی زار می زند؟! هی دست مشت کرده به دیوار می زند حق دارد او که طاقت این روز را نداشت روزی که خانه دست کم از کربلا نداشت روزی که از صدای غمت شهر خسته شد روزی که چشمهای تو یکباره بسته شد روزی که زخمهای عمیقت دوا نداشت روزی که گریه های تو دیگر صدا نداشت ای کاش بر زمین اثری از نبود ای کاش دست شوهر تو بی نمک نبود توفان گرفت و آن شب یلدا شروع شد خون گریه های عالم بالا شروع شد... حسن اسحاقی 🍃🌹🍃😭
باید که برای تو سر دار بمیرم یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار در راه تو چون میثم تمار بمیرم چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟ ای کاش که در لحظه‌ی دیدار بمیرم با آن که خریدار تو بسیار فراوان ای کاش که من بر سر بازار بمیرم پابند رکابت شده‌ام در صف صفین این بار حلالم کن و بگذار بمیرم ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد ای کاش که چون یار وفادار بمیرم
همین ساعت که ما در حسرت یک بوسه می‌سوزیم کسانی در نجف پیش ضریحش عالمی دارند
‏ بِعَليٍ....... به امید تو نشستم سر کویت امشب توبه ام در دل من، صوت الاهـم برلب که فراموش کنی هرچه بدی داشته‌ام ‏ بِعَليٍ.......‏.. بِعَليٍ.........بِعَليٍ....... یارب!
اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است با زور تیغ، میلِ هدایت نداشتیم
مصداق اخص و تام خیرالعملی تسنیمی و شیری و شراب و عسلی انگار که از بس به خدا نزدیکی لا حول و لا قوه الا بعلی
مصداق اخص و تام خیرالعملی تسنیمی و شیری و شراب و عسلی انگار که از بس به خدا نزدیکی لا حول و لا قوه الا بعلی