eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آقــــــای خوبی ها بگو نوکـر نمی‌خواهی؟ روی تنـم سنگین شده تو سر نمی‌خواهی؟ گفتی کـــه قصدت نهی از منکر فقط بوده بیچاره ای دل خسته ازمنکر نمی‌خواهی؟ یک روز ما را می خــــــری، آخر یقین دارم ما را اسیــــــر مرگ در بستــر نمی‌خواهی از بس کـــریم و مهـــربانی شمـــرها را هم از حـر درگاه خودت کمتــــــر نمی‌خواهی ای کاش در گوش منِ فطرس بخوانی که ؛ ای در سقوطی سخت! آیا پر نمی‌خواهی؟
⚫️چرا هر سال محرم که میرسه جای یارانت رو قاب عکسشون پر میکنه 😭 🔹هنوز چشمانت گرم بود از اشک برای حاج قاسم که داغ حاجی دیگری اضافه شد.. .
قاسم ابن الحسن در هرچه زیبایی است شامل بود قاسم یک کربلا پر از فضایل بود قاسم وقتی محمد را ز خاک وگل سرشتند از مانده های خاک وآن گل بود قاسم در سیرتی نور علی ‌نور علی نور در صورتی زیبا شمایل بود قاسم با قامتی کوچک تر از والعصر وتوحید پر از صلابت،مرد کامل بود قاسم او سیزده حُسن از حَسن برداشت وقتی در بین حق ،در بین باطل بود قاسم وقتی جگر از تا وپود مجتبی ریخت یک موج خون از زخم آن دل بود قاسم در متن عاشورا حماسه در حماسه مثل علی در جنگ فاعل بود قاسم هم آتش خورشید را در سینه می ریخت هم پیش دریا تشنه مایل بود قاسم بالاتر از فیض شهادت چیست آیا در هر چه زیبایی است شامل بود قاسم زهرا شیرمردی (بانو)
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️دختری که برنامه معلی را بهم ریخت! 🎥روضه‌خوانی دختربچه ترک‌ از زبان حضرت رقیه(س) در برنامه حسینیه معلی، شب سوم
با جان و دل آورده اگر آورده‌ است خورشید دو تا قرص قمر آورده‌ است این دختر زهراست که حیدر شده است در معرکه شمشیر دو سر آورده‌ است
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
گیرم که بمانیم بر آن پیمان هم گیرم برویم تشنه در میدان هم دِینی دارد حسین بر گردن ما دِینی که ادا نمی‌شود با جان هم
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای‌کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین‌شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد @abadiyesher
بسم الله الرحمن الرحیم صبر شمشیر تیز خطبه‌ی تو در نیام صبر شیری‌ست که نشسته درون کنام صبر نام بلند توست که در اوج اقتدار افراشته‌ست پرچم خود را به بام صبر جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد اینگونه نام نهضت تو شد قیام صبر جام بلا عسل شده در کام شاه دین وقتی که در مقابل تو دیده جام صبر در کربلا امام جماعت حسین بود در شام با امامت تو شد اقامه صبر «آری شود، ولیک به خون جگر شود» هرگاه سنگ لعل شود در مقام صبر حالا که نام دیگر تو کوه صبر شد شد ثبت بر جریده‌ی عالم دوام صبر قربانی حسین شده در منای عشق ذرّیه‌ی مقدس تو ای امام صبر
با عزت و احترام گفتند: حسین مردان همه یک‌کلام گفتند: حسین روزی که تمام دشت گفتند: یزید «هفتاد و دو بامرام» گفتند: حسین
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک‌دم سپر شوند برای برادرش خون عقاب در جگر شیرشان پر است از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش این دو ز کودکی فقط آیینه دیده‌اند «آیینه‌ای که آه نسازد مکدّرش» واحیرتا که این دو جوانان زینب‌اند یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش؟ با جان و دل، دو پاره جگر وقف می‌کند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش یک دست گرم اشک گرفتن ز چشم‌هاش مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش چون تکیه‌گاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش... :: زینب همان شکوه که ناموس غیرت است زینب که در مدینه قُرُق بود معبرش زینب همان که فاطمه از هر نظر شده‌ست از بس‌که رفته این همه این زن به مادرش زینب همان که زینت بابای خویش بود در کربلا شدند پسرهاش زیورش :: گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات وقتی گذشته بود دگر آب از سرش