eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بی‌درد‌نامه... بی‌درد و بی‌خیالم، صاحبدلان خدا را کم کرده روی بنده؛ آن روی سنگ‌پا را یار پزشکیانم، نادان و خوش زبانم دادم به باد، بدجور؛ ایران بی‌نوا را باشد علیهِ مسعود؛ اینک فضای ایران من می‌دهم به زودی ؛ تغییر این فضا را برجام گَندِ من بود ، آری پسند من بود در دولت رئیسی ؛ گَندَم شد آشکارا در کوی انتخابات ؛ ما را گذر ندادند شاید دهد ادامه ؛ مسعود گَندِ ما را آسایش دو گیتی ؛ تفسیر این دو حرف است با دوستان خشونت؛ با کدخدا مدارا دیگر رمق نمانده ، افتادم از کت و کول تطهیر کرده‌ام بس ؛ آن شیخ ناقلا را پُررویی نجومی ؛ در خون من زند موج یارب مگیر از من ؛ این درد بی‌دوا را در عرصه ی سیاست، کارم دگر تمام است من می‌روَم از این پس ، در کار کشک و قارا
ای‌که هستی در سیاست گوهری نایاب، تو😉 رفته ای آنجا چرا ، ای مرد بی‌اعصاب، تو؟🤔 ای مشاور! چشم‌مان روشن از این فرهنگ ناب میکروفون نه، حزب خود را کرده‌ای پرتاب،تو...😔
ندارم پاسخی؛ در کنج رینگم شکسته کاسه‌چرخ و بلبرینگم خودم فیلتر نمودم هر چه را شد کنون پیگیر رفع فیلترینگم
بر سینه‌ی خود مُهر تَوَلّا زده‌ایم عاشق شده‌ایم و دل به دریا زده‌ایم بر مستی‌مان خرده میگیرید که ما؛ پیمانه‌ی عشق‌ ناب مولا زده‌ایم
وحدت ز شما ستاره‌ای خواهد ساخت بر جان ستم شراره خواهد انداخت گر وحدتتان شود محقق امشب قطعا "حسن پزشکیان" خواهد باخت
با یاد کاظم کرده‌ام جان را معطر مرغ دلم تا کاظمینش می‌کشد پر خورشیدِ عالم‌تابِ صادق جلوه‌گر شد شهر مدینه شد ز انوارش منوّر از مقدمش پیچیده در هر گوشه‌ی شهر بوی گلاب و عود و بوی مشک و عنبر در گاهواره ذکر حق دارد به لب‌ها "وَالکاظمینَ الغَیظ" می‌خواند مکرّر در عرش حق،خیل ملک غرق سرورند آید ز هر سو نغمه‌ی الله اکبر آری دل هر شیعه‌ای شاد است اکنون شادست چون اکنون دل زهرای اطهر دارد هوای شیعه را آن نور،حتی؛ باشد اگر در کنج زندان مُحقّر باب‌الحوائج‌ بودنش را هر که فهمید در شادی و غم خانه‌اش را می زند در حاجت روا گردیده عمری شیعه‌ی او از لطف حق با سفره‌ی موسی ابن جعفر
قلباً به سعیدمان ارادت داریم چون او به همه ، مِهر و محبت داریم ما زیر لوای عشق خود،خامنه ای بر گِرد حبیب خویش وحدت داریم
هنگامه‌ی حسّاسِ دفاع از وطن است بر روی عدو، زمانِ سیلی‌زدن است هر رأیِ من و تو، بر سرِ فتنه‌گران؛ در حکمِ هزار موشکِ نقطه‌زن است
در معرکه‌ی عشق، تویی میر و علمدار مانده به تنت رائحه‌ی جبهه‌ی ایثار بر تعرفه‌ی رأیِ دلِ خویش نویسیم؛ ما نام تو را با کدِ نابِ چهل و چار
از عشق حسین،تا که جامش پُر شد؛ او در صدف توبه وجودش دُر شد در مکتب عشّاق اباعبدالله؛ اسطوره‌ی عاقبت‌بخیری حر شد...‌
تا با ادب نشست گدا بر درِ حسین حاجت گرفت و گفت شدم نوکر حسین گفتم‌ چه داشتی که حبیبت تو را خرید؟ با گریه گفت "عشق علی‌اصغر حسین"
حسین آمد به میدان و دوباره قامتش تا شد که پیش چشم خونبارش ، جوانش ارباً اربا شد چه کرده این جوان یارب؟نمی‌دانم گناهش چیست؟ که این سان بر سر قتلش؛میان کفر دعوا شد [برادرجان مرو بی من، بمان بابایمان تنهاست] زبان طفل شش ماهه؛ درون خیمه‌ها وا شد درون خیمه می‌گِریَد، به دور از دیده‌ی مولا خدا تنها خبر دارد، چه‌ها با قلب لیلا شد نگویم در پس پرده، که اکنون روضه مکشوف است برای روضه‌خوانان هم؛علی‌اکبر معمّا شد درون مجلسی بودم، شنیدم روضه خوانی گفت؛ چه سان آن قامت رعنا؛ به روی یک عبا جا شد؟