eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ نوشته ماه یک لشگر بود دور و بر خیمه گاه یک لشگر بود با رفتن او شکست پشت خورشید عباس برای شاه یک لشگر بود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من آدمی که در دل جنت گناه کرد سو دای دل همیشه مرا رو سیاه کرد جان کندنی که باعث ره توشه بود را در لحظه ای به خیره سری دل تباه کرد جز ندبه در بساط دل خود نداشتم شب را به گریه مردم چشمم پگاه کرد در اوج خشکسالی قلب شکسته ام باران گرفت و گوشه ی چشمی اله کرد من برکه ای که شوق تپیدن گرفته است از لحظه ای که ماه ،به قلبم نگاه کرد بی راهه رفته بودم اگر لطف او نبود یک ذکر یا حسین(ع)مرا رو به راه کرد
بی راهه رفته بودم اگر لطف او نبود یک ذکر یا حسین(ع)مرا رو به راه کرد
وقت است در هر گوشه ای باران بگیرد اشک مقدس از همه پیمان بگیرد عشق فراگیری بنام روضه ی نور در بیکران روح انسان جان بگیرد لبیک گفتن به امام روشنایی درطبل و سنج و مرثیه جولان بگیرد ماه محرم آمده با برگی از عشق تا آزمون از ما و این و آن بگیرد هر گوشه‌ای سرشار از شوری حسینی ست کارام با آن دردبی درمان بگیرد نور علی نور است این شور الهی با هجمه های فتنه کی نقصان بگیرد حب الحسین یجمعنا با الم عشق آمار از خیل هوادار ان بگیرد حیف است در ماه محرم خانه ی دل چون خانه های کوفه بوی نان بگیرد کوفه پر از ارزانسرای دین فروشی ست هیهات وجدان جانب عصیان بگیرد شیطان تمام پیروانش جمع کرده در کربلا از بندگی تاوان بگیرد تاریخ بد می گوید از آن میزبان که با تیر و ترکش راه بر مهمان بگیرد خورشید می خواهد که در صحرای سوزان بوس از گلوی خونی عطشان بگیرد عشق آمده باحنجر خونی سرنی تا آبرو ی تازه ای ایمان بگیرد زیباست رقص خنجر و فواره ی خون وقتی نگاهت نشات از عرفان بگیرد هیهات مناالذله را بنویس باخون تا سلطه ی قابیلیان پایان بگیرد زینب سفیر انقلاب کربلا شد تا جیش انصارالحسین سامان بگیرد ای روضه خوان مارا ببر با سر به شامات تا اشک عریان باز هم پیمان بگیرد
دریا به رودخانه نَزَد رو، شهید شد تا روز حشر نزد خدا، روسپید شد رفتی که آب آورِ لب تشنگان شوی ای وای امید اهل حرم ناامید شد عباس اگر چه از قد و قامت رشید بود روزی که شد فدای برادر، رشید شد .... تاسوعای حسینی تسلیت 🏴
تک بیت عاشورایی امروز غزه، کرب و بلای معاصر است این ماجرای عشق به پایان نمی‌رسد! محرم۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از نو چنان طوفان الاقصی باز میگردیم موجیم و از ساحل به دریا باز میگردیم ای قبله اول اسیرغم نمیمانی ای قدس با «انا فتحنا...» باز میگردیم فتح تو...فتح قله ی... فتح و ظهور است پای تو میمانیم کی ما باز میگردیم؟... «انا الیه الراجعون» بعد از شهادت هم از قعر گِل به دار دنیا باز میگردیم... آغوش های عاشقی هستیم باور کن هرجا بگویی «عشق» ماها باز میگردیم ای نیل اگر سیلاب گشتی خانه را بردی ما با عصای دست موسی باز میگردیم فرزند های فاطمه هستیم اگر مُردیم با هیبت حیدر به تن ها باز میگردیم ای رشته تسبیح حق ما با نخت جمعیم امروز ما دور تو فردا باز...میگردیم راه شهیدانیم و هی آغاز میگردیم از نو چنان طوفان الاقصی باز میگردیم «این زندگی مکثی ست مابین دو تا سجده استغفراللهی بگو، ما باز می‌گردیم» . . . . . . پیک بشارت با اشارت گفت:یا مهدی رفتی و روزی با شهیدان باز میگردی.......... سروش وطن پور/ 1403/3/9
«چه صبحی! چه شامی!» زمان از تو می‌گفت «چه جغرافیایی!» جهان از تو می‌گفت ازل تا ابد، ساحت آفرینش به هر شکل و با هر زبان از تو می‌گفت از آغاز عالم، از اندوه آدم قدیمی‌ترین داستان از تو می‌گفت افق تا افق خون تو می‌درخشید کران تا کران آسمان از تو می‌گفت دل سنگ‌ها از غمت آب می‌شد اگر کوه آتشفشان از تو می‌گفت و هر باد هق‌هق تو را مویه می‌کرد و هر رود نرم و روان از تو می‌گفت و هر آه محو غمت بود، هر دم و هر آینه ناگهان از تو می‌گفت تو ای روح کعبه! حرم از تو می‌خواند تو ای جان مسجد! اذان از تو می‌گفت تو ای گریهٔ کودکان در غم تو نگاه تر مادران از تو می‌گفت در آرامش پیرهن‌های مشکی هیاهوی پیر و جوان از تو می‌گفت به دلگرمی چای در روضه سوگند که با هر لبی استکان از تو می‌گفت *** به خود آمدم، جمعیت گریه می‌کرد به خود آمدم، روضه‌خوان از تو می‌گفت…
ما در مصیبت سر تو گریه‌ می‌کنیم بر پاره‌های پیکر تو گریه می‌کنیم بالای تل چه دید که آه از دلش کشید با گریه‌های خواهر تو گریه می‌کنیم با پا که جسم پاک‌ تو را زیر و رو نمود با ناله‌های مادر تو گریه می‌کنیم وقتی که شمر راس تو را از بدن برید با بوسه روی حنجر تو گریه می‌کنیم صحرا پر است از علی‌اکبر کنار تو بر آیه‌های اکبر تو گریه می‌کنیم تیر سه شعبه نیست‌ برای گلوی او بر خون حلق اصغر تو گریه میکنیم ما در کنار علقمه ارباب عالمین بر اشک دیده‌ی تر تو گریه می‌کنیم آتش درون خیمه‌ی تو شعله می‌کشد بر اضطراب دختر تو گریه میکنیم "هل من معینِ" تو که به عرش خدا رسید بر حال و روز مضطر تو گریه می‌کنیم
سلام به اهالی آبادی شعر تاسوعا و عاشورای حسینی رو خدمت همه‌ی بزرگواران تسلیت عرض می‌کنیم🏴 از همگی التماس دعا داریم ما رو از دعای خیرتون فراموش نکنید
دستهایی قبله‌ی حاجات دلها می‌شود دردهای لاعلاج ما مداوا می‌شود قصه‌ی قحطی آب و دست و مشک و علقمه درس توحیدی برای خلق دنیا می‌شود می‌رود از میمنه تا میسره، پور علی با رجزخوانی، سپاه کفر رسوا می‌شود صدهزاران تیر بر جسم شریفش می‌رسد بر سر راس شریفش زود دعوا می‌شود می‌شود چشم انتظار آب طفل شیرخوار با دلی پرخون عمو، مهمان زهرا می‌شود کاشف الکرب حسین فاطمه در کربلا خون‌جگر، شرمنده، مضطر قلب سقا می‌شود چون عمود آید به فرق تشنه‌کام علقمه کاروان بهر غمی عظمی مهیا می‌شود چون که افتد از روی مرکب علمدار حسین پای نامردان به سوی خیمه‌ها وا می‌شود کربلا دشت جنون است و وفاداری و عشق روز عاشورا به پاس عشق غوغا می‌شود
در روضه‌های توست که سامان گرفته‌ایم با اشک در مصیبت تو جان گرفته‌ایم ویرانه‌ایم دربه‌در روضه‌ات حسین ما زیر پرچم غمت اسکان گرفته‌ایم در هیئت و حسینیه، هرجا که روضه است ما نوکران کوی تو عنوان گرفته‌ایم بر روی مهر تربت تو سجده می‌کنیم از عشق تربت است که ایمان گرفته‌ایم دکتر جواب کرده، دل غصه‌دار را در مجلس عزای تو درمان گرفته‌ایم مقتل نوشته راس تو را پیش دخترت.... مانند ابر ، روضه‌ی باران گرفته ایم
خوشا گنبد خوشا ایوان طلایت خوشا سینه‌زنان مبتلایت رسیده شام عاشورای جدت علم، پرچم، نشانهای عزایت
مکن ای صبح طلوع...
افتاد مشک و آب از چشم ترم رفت با چکه‌های مشک، آهم از سرم رفت باید به پا خیزم به استقبالت اما دستی که مشتاق تو بود از پیکرم رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مکن ای صبح طلوع فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت 🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹امشب شهادت نامه عشاق امضا می‌شود... سید مجید بنی فاطمه 🍃🖤🍃😭
الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم نه تنها سر، برایت بلكه از سر بهتر آوردم پی ابقایِ قَد قامَت، به ظهر روز عاشورا برای گفتن اللّه‌اكبر، اكبر آوردم... علی را در غدیر خم، نبی بگرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم اگر با كشتن من دین تو جاوید می‌گردد برای خنجر شمر ستمگر، حنجر آوردم برای آن‌كه قرآنت نگردد پایمال خصم برای سُمّ مركب‌ها، خدایا پیكر آوردم علی، انگشتر خود را به سائل داد اما من برای ساربان انگشت با انگشتر آوردم... من «ژولیده» می‌گویم، حسین بن علی گفتا: الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
فردا که بر فراز نِی افتد گذارمان حیرت‌فزای‌طور شود جلوه‌زارمان فردا که کهکشان تجلّی‌ست، نیزه‌ها گَردش کند زمین و زمان بر مدارمان فردا که روزِ سرخِ عروج من و شماست بر روی نیزه‌هاست قرار و مدارمان فردا که سرفرازی ما را رقم زنند خورشید و ماه می‌شود اختر شُمارمان فردا که روز عرضه عشق و شهادت است حیرت کنند، عالم و آدم ز کارمان فردا که از تبار تبر زخم مانْد و داغ غیرت، شقایقی بُوَد از لاله زارمان فرداست روز وعده دیدار و دیدنی‌ست بر نیزه‌ها، تجلّی پروردگارمان منظومه بلندِ شهادت، سرودنی‌ست فردا که عشق، خیمه زَنَد در کنارمان در ما عیان جمال خدا جلوه می‌کند چشمی کجاست تا شود آیینه‌دارمان؟ رنگِ پریده‌ای‌ست به چشم سپهر، مِهر وقتی سپیده می‌دمد از شامِ تارمان ما هر چه داشتیم، به پای تو ریختیم ای عشق! ای تمامیِ دار و ندارمان! چشمِ امیدِ ماست به فردای دوردست بر تک‌سوار مانده به‌جا از تبارمان... عاشورای حسینی تسلیت🖤
الهی زخم باغت را نبینم خموشی چراغت را نبینم اگرخواهی نمیرد زینب تو دعاکن تاکه داغت را نبینم
‏ای اهل حرم سیر ببینید پدر را ..😔💔
‌ 🏴 ــ صَلَّی اللهُ عَلیکَ یا سَیِّدَنَا العَطشان بانگ شادی و هلهله برخاست چون به میدان نشست گرد و غبار غرق خون بود هستی زینب زخم‌های تنش هزارهزار سوی مقتل دوید مویه‌کنان تا خودش را سپر کند زینب اندکی دیر اگر رسد باید خاک ماتم به سر کند زینب غرق در خون نفس‌نفس می‌زد حضرت عشق بی‌کس و تنها رمقی چون نداشت با چشمش از خودش دور کرد خواهر را پس‌ازآن شمر سوی مقتل رفت رفت تا کار را تمام کند کار او که تمام بود! خدا رحم بر خواهر امام کند می‌برید از حسین سر ظالم نبرید از حسین دل زینب به سر و سینه می‌زد و می‌کرد خاک‌ها را به اشکْ گِل زینب مویه می‌کرد زینب و برخاست نالۀ "یا بُنَیَّ" از گودال در زمین و در آسمان پیچید نالۀ مادری پریشان‌حال ناله می‌کرد و پیش چشم ترش سر برید از حسین شمر لعین با سر از قتلگاه بیرون رفت پیکر شاه ماند روی زمین تشنه بود و سرش جدا کردند پیش چشمان مادرش، ای وای! نکند دشمن ازسرِ کینه بکند قصد پیکرش، ای وای! پس‌ازآن ده حرامی ملعون بر سر کینه و جفا ماندند اسب‌ها را که نعل تازه زدند بر روی جسمش اسب تازاندند پس‌ازآن شد سری به نیزه بلند نالۀ اهل‌بیت افزون شد پیرهنْ کهنه هم از او بردند دل سنگ از مصیبتش خون شد ▪️▪️▪️؛ بوسه بر رگ نداشت سابقه‌ای زینب این بوسه از کجا آموخت؟ چون‌که لب بر رگ حسین گذاشت دل دشمن به حال زینب سوخت... ✍️
خونین‌ترین قصیده‌ی غم‌ها تویی حسین داغ تو را همیشه سرایم به شور و شین بعد از تو شرم بر رخ دریا نشسته است موجش به یاد آن لب عطشان شکسته است آهنگ سوگنامه‌ی تو ضرب سینه‌هاست ساز غمت ز چنگ غم این جهان جداست عالم همه به عشق تو و در هوای توست خورشید من مگر دلِ گودال جای توست؟ گلگون شده ز خون تو دامان کربلا بر روی خاک مانده تنت بی کفن چرا شد سهم اهلِ قافله، پایِ پُر آبله شلاق، شد خوراکِ اسیران قافله زینب سپر برای اسیران کربلاست در پیش چشمِ او سر تو روی نیزه‌هاست جامانده پیش جسم غریب تو جان او حالا سرت به نیزه شده سایبان او دریای صبر می‌شود و می‌شکافد او نیرنگ و نقشه‌‌های پلیدانه‌ی عدو نامت حسین زینت لب‌های زینب است یادت چراغ روشن شب‌‌‌های زینب است دشمن اسیر زینب و زینب اسیر توست او اسوه‌ی شهامت و اُختِ دلیر توست بر روی شانه، پرچم عشق تو می‌برد تا انتهای راه تو با صبر می‌رود با قلب خسته می‌رود اما شبیه کوه با دست بسته می‌رود اما شبیه کوه 🥀🥀🥀🥀