eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
باد می‌آید و می‌کاهد از آه لب تو آه از تر شدن گاه به گاه لب تو اوج یک خواهش تر در دل تابستان است خنکای سبد توت سیاه لب تو «بختیاری» شده‌ام ایل به راه اندازم رمه‌ای بوسه بیارم لب چاه لب تو پرده در پرده غزل مست «مرکب خوانی» می‌چکد نت به نت از «شور» و «سه گاه» لب تو غیر من که غَزَلام یک به یک ارزونی تُست جیگرش پاره بشه هر کی بخواهه لب تو
میان دوری و دوستی همیشه رابطه نیست دو مرغ عشق که بی هم شوند، می‌میرند
چنان غفلت حجاب دیده ما شد در این دنیا که حتی برده از چشمان ما، مرگ‌ِ مقابل را
تنها تویی که از لب من شعر می‌شوی هرکس که لایق غزل عاشقانه نیست!
دانى كه آرزوى تو تنهاست در دلم...؟
میگفت‌که میمیرد،یک لحظه جدا از مَن یک‌لحظه جُدا گَشتیم،با آن دِگَری پَر زَد
خرم آن روز که دیدار تو پیش نظر آید ضایع آن عمر که بی‌دیدن رویت به سر آید
حرم حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها
♡ نه هیچ‌ دوست شبیه تو دوستم دارد نه پیش من کسی این‌قدر خوب و خواستنی است...
چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم شب‌های نورافشانی‌ات را دوست دارم حلاج و شمس و حافظ و عطار در توست شخصیت عرفانی‌ات را دوست دارم با "قل هو الله احد" همراه هستی هویت قرآنی‌ات را دوست دارم باشد! کلاس عشق را تعطیل کن باز آموزش جبرانی‌ات را دوست دارم خندیدی و زخم مرا مخدوش کردی این شیوۀ درمانی‌ات را دوست دارم سوزانی مرداد و شهریور نه! اما چشمان تابستانی‌ات را دوست دارم
افتاده‌ی راه عشق را یاری کن در فتنه‌ی روزگار دینداری کن چشمت که به ذریه‌ی زهرا افتاد ذکر صلوات بر لبت جاری کن
در پاسخِ دلبستگی‌ا‌م، غرقِ سکوتی تا کی من از این عادتِ تو چشم بپوشم؟