eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
آن‌قدَر شعر مرا خواندی‌ و گفتی احسنت فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟
نامه‌ی آخرت به دستم رسید بالاخره تونستی پستش کنی! خیلی پلا میونمون خراب شد دیگه نمی‌تونی درستش کنی... جون به لبم رسید تا رامم بشی چجوری این آتیشو خاموش کنم شاید ببخشمت ولی محاله نامه‌ی آخرو فراموش کنم نوشتی آسمونمون تموم شد هرچی که بوده بینمون تموم شد تو ساده رد شدی ولی جدایی خیلی برای من گرون تموم شد تو آسمون عشق من پریدن یه ذره بال و پر میخواس، نداشتی بهم نگو تقصیر سرنوشته عاشق شدن جیگر میخواس، نداشتی! با این حساب حرفی دیگه نمونده منم دیگه حرفامو جَم میکنم یه مشت غزل میمونه، چندتا نامه اونم یه خاکی تو سرم می‌کنم...
خواهی که غریق بحر عشاق شوی؟ مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش ! 🆔@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼یکی از بهترین صحنه‌های امسال توسط خادم حرم مطهر حضرت سیدالشهدا خلق شد. 🆔@abadiyesher
دلبسته‌ام به نام تو یا مرتضی‌ علی آشفته‌ام ز جام تو یا مرتضی علی پیغمبر از مقام و مرام تو گفته است جانم به این مقام تو یا مرتضی علی عُمری به سمتِ خاکِ نجف داده‌ام سلام تا بشنوم سلام تو یا مرتضی علی نهج‌البلاغه‌‌ معدنی از نور و حکمت است بَه‌بَه به این کلام تو یا مرتضی‌ علی جانِ دلاوران و یَلان را گرفته است شمشیرِ در نیام تو یا مرتضی‌ علی تفسیرِ مُصحَفی و ولایت برای توست عالَم همه غلام تو یا مرتضی‌ علی از هرچه غیرِ یاد تو آزاد گشته‌ام اُفتاده‌ دل به دام تو یا مرتضی علی "یا ضَیْغَم‌المُهَمْهَم و یا والی‌الولی" شیرانْ تمام، رام تو یا مرتضی علی اینکه خدا به دست تو داده‌ست، کوثرش بوده به احترام تو یا مرتضی علی ذرّه، اگر نظر کنی از عرش بگذرد با فیضِ مستدام تو یا مرتضی علی 🆔@abadiyesher
🌴 دلتنگ دلم برای تو ای اربعین چه دلتنگ است دوباره بین من و تو هزار فرسنگ است دلم برای همان ازدحامِ پشت ضریح که دست‌های دعا با تو چنگ در چنگ است دلم برای همان قلب‌ها که بی‌رنگند دلم برای همان چای‌ها که پررنگ است دلم برای همان دسته‌های سینه‌زنی که با صدای قدم‌های من هماهنگ است! دلم برای همان آشتی، همان لبخند در این زمانه که -دور از تو- هرطرف جنگ است... 🆔@abadiyesher
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو تا کی تو باید دست روی دست بگذاری بیزارم از این پا و آن پا كردنت ای عشق یا نوشدارو باش یا زخمی بزن كاری من دختری از نسل چنگیزم كه عاشق شد بیگانه با آداب و تشریفات درباری هر كس نگاهت كرد چشمش را درآوردم شد قصه ی آغامحمدخان قاجاری آسوده باش، از این قفس بیرون نخواهم رفت حتی اگر در را برایم باز بگذاری چون شعر هرگز از سرم بیرون نخواهم كرد باید برای چادرم حرمت نگه داری تو می‌رسی روزی كه دیگر دیر خواهد بود آن روز مجبوری كه از من چشم برداری 🆔@abadiyesher
فقط همین....💔💔 بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست 🆔@abadiyesher
مانندِ باد آمد و پیچید و رفت و رفت در کوچه عطر خاطره پاشید و رفت و رفت وقتی که واژه یکسره خمیازه می‌کشید آمد به شعر حوصله بخشید و رفت و رفت انگار بی‌قرارِ قراری دوباره بود این‌گونه که در آینه خندید و رفت و رفت پروانه سوزِ شعله‌ی شمعی شدم که صبح گم شد میانِ پهنه‌ی خورشید و رفت و رفت قرآن و کاسه آب و نگاهی پر از "نرو" لعنت به هر چه فاصله ... نشنید و رفت و رفت 🆔@abadiyesher