eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
باهم هستیم عمریست شریک شادی و غم هستیم پایِ وطن عزیز، محکم هستیم عمریست که چون :جلیلی و قالیباف در جبهه ی انقلاب باهم هستیم @asharahmadrafiei
تا پای جان همراه هم عمریست برای این وطن می جنگیم در راه حقیقت تو و من می جنگیم در لشکری از جلیلی و قالیباف با دولت سوم حسن می جنگیم
همه باهم در جبهه انقلاب زاکانیِ مان شبیه تانک آماده پرقدرت و اقتدار قاضی زاده سردار دلیرِ جبهه قالیباف است در یاوریِ جلیلیِ آزاده @asharahmadrafiei
ایران عزتمند با جلیلی امّیدِ قلب داغ‌دار ما جلیلی‌ است دنباله‌ی راه رئیسی با جلیلی‌ است آن‌که به عشق خادمِ جمهورِ مظلومِ پوینده خواهد بود راهش را، جلیلی‌ است این راه می‌خواهد شهیدی زنده، آری مصداقِ این اندیشه‌ی زیبا جلیلی‌ است آن‌کس که خواهد ساخت با لطف خداوند ایران عزت‌مند در دنیا جلیلی‌ است آن‌کس که در عالم شکوهِ این وطن را با اقتدارش می‌کند معنا جلیلی‌ است آن‌کس که خواهد کوفت با لطف خداوند سیلی به اسرائیل و آمریکا جلیلی‌ است امروز همراهیم با او چون یقیناً امید صبح روشن فردا جلیلی‌ است آن‌کس که با او قدر یک ایران جهش را داریم و فرصت قدرِ یک دنیا جلیلی‌ است با قلب و جان و فکرمان اجماع کردیم شد حاصلِ آن این‌که: رایِ ما جلیلی‌ است سلام دوستان من در مورد آقای جلیلی خیلی مطالعه کردم و یقین دارم که ایشون درعرصه‌ی رییس جمهوری موفق خواهد بود. از شما هم خواهش می‌کنم به ایشون رای بدید و یقین داشته باشید که از این انتخاب پشیمان نخواهید شد. خواهش می‌کنم در انتخاب‌تون دقت کنید. خداخیرتون بده
صحبتهای جناب آقای جمالی نماینده فسا در مجلس شورای اسلامی در مورد پزشکیان اول اینکه ایشان پانزده سال مداوم در مجلس بوده اند ،و سه برنامه پنج ساله را بعنوان عضو مجلس وچهار سال هم نایب رئیس مجلس تصویب کردند ،دریغ از اینکه پانزده خط از آنها را بلد باشد ثانیا ایشان شوخی میکند که حتما از شایستگان و مشاورین استفاده میکند ، بارها دیده ایم وقتی حرفی میزند ،مرغ یک‌پا دارد ثالثا ایشان هیچ برنامه ای برای ارایه نداشته و ندارد . میبینیم که حتی از ایده های سیاسی و اقتصادی کسانی را هم که به تلویزیون میآورد خبر ندارد اطلاعات عمومی بسیار کمی دارد متأسفانه افرادی مثل کمال پیرموذن، رحیمی جهان آباد نماینده سابق تربت جام و مرید مولوی عبدالحمید و فردی مثل محمد حسن نژاد مرند دور و برش هستند و بعضاً شعار پان ترکیسم میدهند این دوره مجلس و ریاست جمهوری همزمان هستند اگر خدای نکرده او رییس جمهور شود چهار سال ناهماهنگی و دعوا بین او و مجلسی که قالیباف رییس و طرفداران جلیلی هم هستند میشود مثل بنی صدر و مجلس اول ایشان اصلا حوصله کار ندارد و اگر رییس جمهور شود احتمال قهر و کناره گیری ایشان زیاد است چون خودش حزب و گروهی ندارد معلوم نیست با کسانی که برایش کار کرده و پست میخواهند چکار خواهد کرد ،مثلا اصلاح طلبان از همه طیف، طرفداران روحانی و اعتدال و توسعه ، برخی از طرفداران آقای لاریجانی ، دگر اندیشان، ...... جالب است که ایشان در مجلس ششم که کار هم دست آقای خاتمی بود و ایشان وزیر بهداشت بود همین اصلاح طلبان ایشان را استیضاح کرده و برکنارش کردند .حالا چگونه میگویند بعد از سی سال میتواند رییس جمهور شود @asharahmadrafiei
آدم!!!بفهم آدم!!! بفهم امنیتت ،اتفاق نیست بی آن مجالِ ماندنِ در این رواق نیست آدم!!! بفهم حرف ولیِّ زمانه‌ات از روی "خوش خوشانِ" هوا و مذاق نیست "خشکیده مغز": آنکه ندارد "سوادِ کار" در جنگ گرگ غرب به دستش "چماق" نیست نهج البلاغه خواندن یک‌ریز کی دهد سودی به آن کسی که به دستش چراغ نیست؟! گفتی که من به نام "منافق" نخوانمت اما مسیرِ تو که به غیر از نفاق نیست بی‌خون عاشقانِ شهید وطنِ بدان شور بهار تازه در این باغ و راغ نیست خنجر ز پشت بر دل مجروح‌مان زدی آدم!!! چقدر حرف وفاق؟این وفاق نیست! قاسم دوباره در شب حمله شهید شد این داغ تازه کمتر از آن درد و داغ نیست قاسم شرافت است ،بزرگی‌ست،عزت است آدم!!!شهید زنده که "مویِ دماغ" نیست داری به سر هوایِ ریاست بر این وطن این سیب قرمزی‌ست که مالِ چُلاق نیست گفتی اگرچه خود ز نفهمیدنت زیاد این را بفهم خوب که آدم، اُلاغ نیست ما "طالبانِ" مکتب عشقیم ،سالهاست "اعدام" حق برای شما کار شاق نیست کرب و بلاست باز و حقیقت به مقتل است ای هموطن به هوش! زمانِ فراغ نیست
قاسم دوباره در شب حمله شهید شد این داغ تازه کمتر از آن درد و داغ نیست قاسم شرافت است، بزرگی‌ است، عزت است آدم!!! شهید زنده که "مویِ دماغ" نیست
مدافعانِ حرم همراه به شادی و غمِ ایرانیم پایِ همه ی بیش و کمِ ایرانیم ما لشگری از مدافعان حرمیم جان برکفِ حفظ حرمِ ایرانیم
درحال و هوایش... در سینه ام گل کرد شوقِ کربلایش پر شد دوباره جانم ازحال وهوایش در جان ما تنها نه در عالم، خداوند... کرده ست برپا خیمه ی ماتم برایش اویی که سیل دوست دارانش روانند دنبالِ راهِ نهضت بی انتهایش اویی که باز از حلقِ رگهای بریده گل می کند فریاد سرخ ربنایش دنیا سراسر مال دنیا دوست ها باد کافیست ما را سُکرِ چای روضه هایش آزادگانِ دهر سرتاسر اسیرش وارستگان از خاک یکسر خاک پایش هرگز نخواهد برد یک جو بهره از عشق هرکس که در عالم نباشد مبتلایش ای کاش یک جان نه هزاران جان مرا بود تا می شدم با آن هزاران جان فدایش
صلی الله علیک یا ساقی العطاشی، یا اباالفضل العباس یا قمر العشیرة با دست لرزان می‌نویسم باز از آن دست از دست لطف اوست می‌گیرد توان دست آری همان دستان که چون از پیکر افتاد تا نشکند زد بر کمر هفت آسمان دست آری همان دستان که می‌گردد دخیلش با انتظار دستگیری، بی‌کران دست بهر توسل در گره‌های ضریحش دارند هر دم جملۀ پیغمبران دست باب‌الحوائج گشت فرزند یدالله تا در گرفتاری بگیرد از جهان دست نازم یل ام‌البنین را آن‌که بی‌دست بسیار از مردم گرفته هر زمان دست نازم چنین پیمان‌شناسی را که این‌‎سان با خشم زد بر سینۀ خط امان دست نازم ادب را که به روی سینه دارد همواره در پیش امام عاشقان دست باب علمداری و سقایی و یاری است میراث‌دار حیدر است این پرتوان دست الحق که برق چشم‌هایش ذوالفقاری است بسیار دشمن را به نابودی کشانده است روی برادر دید در آیینۀ آب آن‌گاه که پر کرد از آب روان دست پس آب را بر آب می‌ریزد چه زیبا اوج وفا را می‌کند اینجا عیان، دست آن دست‌ها از پیکر افتادند آن‌گاه حتی وفا هم شست گویی از جهان دست ای شانۀ موی پریشان رقیه افتادی از پیکر چرا ای مهربان دست او کیست می‌کوبد ستم از کشتنش پای او کیست می‌کوبد به سر از غم جهان دست این قامت سرو است برپا مانده هرچند چون برگ می‌ریزد از او باد خزان دست دستان خورشید است دستان قمر را چون پاره‌های نور در دامن کشانده است برخیز یاعباس اندوه بزرگی است با جان بگیر از زینب قامت‌کمان دست وقتی که رفت از کربلا یک کاروان سر جا ماند پیش علقمه یک آسمان دست وقتی هدف باشد رضای حضرت عشق در پیش پایش داد باید چشم، جان، دست در کاخ دشمن گفت طفلی کو عمویم تا که بگیرد پیش چوب خیزران دست با چشم گریان، عمّی العباس گویان بر سر نهاده حضرت صاحب‌زمان دست بس شعرها گفتند مشتاقان از این دست بس چاره شد درد گرفتاران از آن دست این بیت‌ها یک مصرع شعر تو تنهاست ناگفته‌ها بسیار از این دست مانده است
صلی الله علیک یا ساقی العطاشی، یا اباالفضل العباس یا قمر العشیرة با دست لرزان می‌نویسم باز از آن دست از دست لطف اوست می‌گیرد توان دست آری همان دستان که چون از پیکر افتاد تا نشکند زد بر کمر هفت آسمان دست آری همان دستان که می‌گردد دخیلش با انتظار دست‌گیری، بی‌کران دست بهر توسل در گره‌های ضریحش دارند هر دم جملۀ پیغمبران دست باب‌الحوائج گشت فرزند یدالله تا در گرفتاری بگیرد از جهان دست نازم یل ام‌البنین را آن‌که بی‌دست بسیار از مردم گرفته هر زمان دست نازم چنین پیمان‌شناسی را که این‌‎سان با خشم زد بر سینۀ خط امان دست نازم ادب را که به روی سینه دارد همواره در پیش امام عاشقان دست باب علمداری و سقایی و یاری است میراث‌دار حیدر است این پرتوان دست الحق که برق چشم‌هایش ذوالفقاری است بسیار دشمن را به نابودی کشانده است روی برادر دید در آیینۀ آب آن‌گاه که پر کرد از آب روان دست پس آب را بر آب می‌ریزد چه زیبا اوج وفا را می‌کند اینجا عیان، دست آن دست‌ها از پیکر افتادند آن‌گاه حتی وفا هم شست گویی از جهان دست ای شانۀ موی پریشان رقیه افتادی از پیکر چرا ای مهربان دست او کیست می‌کوبد ستم از کشتنش پای او کیست می‌کوبد به سر از غم جهان دست این قامت سرو است برپا مانده هرچند چون برگ می‌ریزد از او باد خزان دست دستان خورشید است دستان قمر را چون پاره‌های نور در دامن کشانده است برخیز یاعباس اندوه بزرگی است با جان بگیر از زینب قامت‌کمان دست وقتی که رفت از کربلا یک کاروان سر جا ماند پیش علقمه یک آسمان دست وقتی هدف باشد رضای حضرت عشق در پیش پایش داد باید چشم، جان، دست در کاخ دشمن گفت طفلی کو عمویم تا که بگیرد پیش چوب خیزران دست با چشم گریان، عمّی العباس گویان بر سر نهاده حضرت صاحب‌زمان دست بس شعرها گفتند مشتاقان از این دست بس چاره شد درد گرفتاران از آن دست این بیت‌ها یک مصرع شعر تو تنهاست ناگفته‌ها بسیار از این دست مانده است
یا امام حسین(ع) تشنه ی کربلا امام حسین(ع) کُشته ی نینوا امام حسین (ع) بر همه تشنگانِ این عالم داده آبِ بقا امام حسین (ع) ماهمه مُدّعیِ یاری او شد ولی یارِ ما حسین(ع) دستمان را گرفت با لطفش بعد گفتیم یا امام حسین(ع) با تمام وجود و هستیِ خویش شده وقفِ خدا امام حسین (ع) کرده دار و ندار خود یکسر در رهِ حق فدا امام‌حسین(ع) یک دم از حق جدا نشد،تاشد سرش از تن جدا امام‌حسین(ع) دردها را به جان خرید و شده چاره ی دردها امام‌حسین(ع) در غریبی اگرچه بود،شده باهمه آشنا امام حسین (ع) می کند با شفاعتش در حشر حشرِ دیگر به پا امام‌حسین(ع) کاش باشیم بعد از این ایام بر سر عهد با امام حسین(ع) شد زمان نماز ،هان بشتاب کرده دعوت تو را امام حسین(ع)
چاره ی گرما فقط:... گویند وقتی طاقت از گرما شود طاق باید سفر کردن به سوی گلشن و باغ باید که بیرون رفت با اسکندر و سام یا با نوید و احمد و داوود و اسحاق باید خریدن یک دوتایی هندوانه وقت سفر تا باغ با یاران مشتاق از طالبی هرگز نباید بود غافل با هندوانه طالبی گردیده سنجاق تا شربتی یخ بانوان آماده سازند باید که دستورات لازم گردد ابلاغ منظور من باشد از این دستور،خواهش البته یک لبخند هم می گردد الحاق باید که آب یخ مهیا کرد در پارچ جوری که حق یخ به خوبی گردد احقاق آن آب یخ را در درون دبه ای ریخت زان پس شود در گونیِ نمناک قُنداق تا پای تا زانو رها سازیم در آب باید کنار جویِ آبی کرد اُتراق نه هندوانه ،طالبی ،نه شربت و آب نه هر چه که بر آن" خنک کُن" گردد اطلاق ما را نمی سازد خنک هنگامِ گرما باید که پایان داد بر این بحث و شلتاق باید فراهم کرد سنگ و خار و هیزم زان پس اجاقی ساخت با یک آتشِ چاق چون ما یقین داریم در گرمای بالا چیزی نمی چسبد به جز یک چاییِ داغ!
صلی الله علیک یا امام سجاد دلش همیشه در این سالها پر از غم بود برای او همه ی ماهها محرم بود به محض دیدن آب روان به هر سویی بساط روضه یِ سنگینِ او فراهم بود همیشه پیش نگاهش به هر طرف می رفت نمایِ تازه ای از روضه ای مجسم بود به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم که تا همیشه ی دوران بدون مرهم بود بدون سر پدرش را شناخت در مقتل نشانه های تنش گرچه سخت مبهم بود میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود به لحظه هایی وداعی غریب جان علی دچار تلخ ترین لحظه های عالم بود امامِ خم شده قامت، شکسته دل یک عمر به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود
ما را بُکُش... ما را بُکُش لب تشنه ی شرب مدامیم فکرِ میِ ساغر به ساغر،جام جامیم در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه ست با خون مان سِرِّ بقایِ این قیامیم درپیکری دیگر مُصمم تر ،قوی تر وقتِ وداعِ سرخ، گویایِ سلامیم قاسم ،هنیه،صادق،ابراهیم،محسن، عمریست داری می کُشی، ما ناتمامیم بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم تا بر ستیغِ خاکریزی می خرامیم بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن سیمرغِ قافِ آسمانِ نیل فامیم پایان اسراییل نزدیک است ،عمری است در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم
وعده‌ی صادق در ره دین خدا یک دل عاشق داریم شکر حق رهبر فرزانه و حاذق داریم به خداوند قسم، شور کلامش گویاست: باز هم نیت یک وعده‌ی صادق داریم 🆔@abadiyesher
حلالت باد... دلیرم،سروِ سروستانِ بابا شدی اُمّید ایران جانِ بابا به عزمت پرچمِ ما باز بالاست حلالت،شیرِمادر نانِ بابا @asharahmadrafiei
ظریف استعفید😂😂😂 هست کابینه پیف ،استعفا گشته وارونه قیف ،استعفا هست کابینه ی جنابِ شما سخت سست و ضعیف،استعفا نامزدهای پست ها هستند در سیاست نحیف،استعفا سهم بنده و جمعِ یارانم هست در آن خفیف،استعفا بعضی از اهلِ آن کمی جورند با جناحِ حریف،استعفا آمدم صبح تا ز در بیرون کَنده شد بندِ کیف ،استعفا ظهر رفتم تنی به آب زدم خیس بود ازچه لیف؟،استعفا بدتر از آن چرا کفِ حمام بود خیلی کثیف؟ استعفا خودمانیم وه چه می چسبد بعدِ نامِ ظریف،استعفا
ظریف استعفید(۲)😂😂😂 آی مردم ظریف استعفید بار چندم ؟!! ظریف استعفید کرد شخصی سوال علت چیست؟ گفتمش :چُم😂:ظریف استعفید خبرش رفته است از تهران تا ری و قم ،ظریف استعفید ری وقم که همین بغل هستند رفته تار رُم ،ظریف استعفید بود از سهم کم در این دولت در تلاطم،ظریف استعفید داشت ناراحتی از اینکه بود در توهم ،ظریف استعفید روی کولش گذاشت از غصه کوله نه دُم ،ظریف استعفید هر که دارد غمِ وطن گوید با تبسم☺️:ظریف استعفید کاش گورِ تمام مزدوران بشود گُم ،ظریف استعفید گرچه دولت، تمام مستعفی ست در تقدُم،ظریف استعفید خدا راشکر
فراق... یک آسمان لبیک در خود، نای دارد قلبم هوایِ زائر اِشرب مای دارد در حسرت مشایه کنج خانه ماندم گر در فراقت جان سپارم،جای دارد @asharahmadrafiei
چگونه ؟!... چگونه می‌شود یک لحظه چشم از جاده بردارم که من از شور وحال اربعینی‌ها خبر دارم چگونه می‌شود چیزی ببینم غیر از آن جاده که من با دیدنِ تصویرهایش چشم تر دارم دوباره شور سرخِ سویِ او رفتن به دل دارم هوایِ دم به دم لبیک گفتن را به سر دارم نگو گرمای تابستان، که ناچیز است این گرما کنارِ آتشی که من از این غم بر جگر دارم کجا فکر عیال و خانمان دارم که می‌داند که او را از همه دلبستگی ها دوست‌تر دارم مرا خوانده است آقای عزیزم با دلم امسال خودم در خانه ام اما دلی گرم سفر دارم @abadiyesher
... می‌گویم از شرح فراق خویش با اشک گویاتر است این روزه‌ها از واژه‌ها اشک پیغام ما دلدادگان را می‌رسانی؟ سویِ قتیلِ اشک‌ها امروز یا اشک خون خدا روی زمین کربلا ریخت می ریزد از اندوه او حتی خدا اشک در حیرتم دنیا چرا باقی است وقتی می ریزد از غم، حضرت خیرالنسا اشک لبیک گویش یک جهان هستند با چشم دارد به لب هر ثانیه یا لیتنا اشک در اربعینش باز از هر سویِ عالم جاری شده سوی زمین کربلا اشک از جاده‌های اربعین ماندیم اما با لطف و احسانش عنایت شد به ما اشک 🆔@abadiyesher
چایِ عراقی دیگر نمی گویم:عجب دردِ فراقی نزدیکِ من هستی اگر چه در عراقی نزدیک تر از من به من هستی،حبیبم می گیری از حال دلم هردم سراغی در قلبِ این لبیک های یا حسینی همراهِ این اشکِ روانِ اشتیاقی قلبم برای عشق شیرینت حرم شد هر بطن و دهلیزش شده،صحن و رواقی عشق تو بوده از ازل در سینه ی ما این شورِ بی پایان نبوده اتفاقی باهرچه می کوشند تا یادت نباشد اما همیشه یادِ تو باقی ست ،باقی با ذکرِ نامت باز در مشایه ام‌ من سیرابِ "مایِ بارد"م کرده ست ساقی با لطفِ موکب دار پیری باز، کامم شیرین شده از تلخیِ چایِ عراقی @asharahmadrafiei
یک اربعین غم یک آسمان دارد دلِ تنگ زمین، غم با بندبند دهر گردیده عجین، غم دارند یک‌یک قدسیان اندوه در جان دارد به جانش حضرتِ روح الامین، غم در ماتم جانکاهِ ثارالله دارند آیاتِ نورانیِ قرآن مبین، غم از چه نمی‌گیریم از این داغ آتش از چه نمی‌میریم از این ماتم از این غم تا عالم هستی به پا باشد، یقین هست با قلب‌های عاشقانش همنشین ،غم دارد دلِ زینب پس از داغِ فراقش هر ثانیه ،اندازه ی یک اربعین غم 🆔@abadiyesher
دوباره جمعه... دوباره جمعه و ما و هوای آمدنت دوباره دم زدن از ماجرایِ آمدنت دوباره ندبه و اشکی که می چکد آرام دوباره ناله ی ما و دعایِ آمدنت دوباره ما که بیان کرده ایم با احساس تمام هستیِ ماها فدایِ آمدنت دوباره ما که به گوشیم جمعه ها،شاید ز سمت کعبه بیاید نوایِ آمدنت همیشه منتظریم آن دقیقه را که جهان شود سرایِ صفا از صفایِ آمدنت چقدر در دلمان شوق و آرزو داریم شویم ماهمه حاجت روایِ آمدنت ولی همیشه به جز ندبه و دعا،کاری نکرده ایم ،دریغا ،برای آمدنت @abadiyesher