eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آبادی شعر 🇵🇸
موشِ صحرا بهِ بُود از شیرِ در بند قفس فکر کن آن شیر هم عاشق شود خیلی بَدس #_سید_طباطبایی
شیر بودم موش گشتم با نگار عشق بود اول ولی شد بعد زار آنقدَر این سو و آنسویم کشید کردم از دستش به آن دنیا فرار😐
آبادی شعر 🇵🇸
شیر بودم موش گشتم با نگار عشق بود اول ولی شد بعد زار آنقدَر این سو و آنسویم کشید کردم از دستش به آن
منطقت را چون خودت ای دوستم دارم به جان دو به هم زن یا تو هم با من بمان تا پای جان زیر را بالا ببر یا زور را زر کن زبر زرگری شد شعر من دز وز سَزا تز کوزه جان
آبادی شعر 🇵🇸
منطقت را چون خودت ای دوستم دارم به جان دو به هم زن یا تو هم با من بمان تا پای جان زیر را بالا ببر ی
آفرین برجک نشین جان شعر را خوب آمدی عالی و خوب و ردیف و روی اسلوب آمدی حیف شد دیر است و باید راهیِ کارم شوم طرزِ طنزِ شعر را بسیار مطلوب آمدی
آبادی شعر 🇵🇸
آفرین برجک نشین جان شعر را خوب آمدی عالی و خوب و ردیف و روی اسلوب آمدی حیف شد دیر است و باید راهیِ
یعنی تو بگویی که منم دم نستانم ز نگاری؟ این خوب چرایی که به آن بد نگذاری خود شیر مشمار که موشی همه عمرت گر،گربه شوی گریه ندارد به تو کاری پیشی و ملوسی سرِ موشی و عروسی گفتم که نبو۳۰ کرونا را گله داری
آبادی شعر 🇵🇸
یعنی تو بگویی که منم دم نستانم ز نگاری؟ این خوب چرایی که به آن بد نگذاری خود شیر مشمار که موشی همه
شیرم ولی از عشق شدم موشِ ضعیفی مانده ست به من یک دم و دندانِ نحیفی یالم شده پرپر خبری نیست از آن هیچ حالا که شدم موش تو بر بنده حریفی
آبادی شعر 🇵🇸
شیرم ولی از عشق شدم موشِ ضعیفی مانده ست به من یک دم و دندانِ نحیفی یالم شده پرپر خبری نیست از آن هی
الکی شیر شدی چونکه حریف تو منم تو اگر موش شوی جسم نهیف😜تو منم نشود هیچ فراموش که گردی تهِ ظرف تو اگر شیر شوی خب درِ قیف تو منم 🤣🤣🤣
آبادی شعر 🇵🇸
الکی شیر شدی چونکه حریف تو منم تو اگر موش شوی جسم نهیف😜تو منم نشود هیچ فراموش که گردی تهِ ظرف تو اگ
آنچه من آنم تو همان نیستی در دل من سهل و روان نیستی موشم و تو شیر ، ولی شیر جان شیرِ یل و تیز و جوان نیستی ابر منم باد تویی ای عزیز سوی من اما تو وزان نیستی رعیتِ بیچاره ی درویش من بر من بیچاره تو خان نیستی گیر به فقرم شکمم خالی است سنگی و بر من تو چو نان نیستی با همه ی خوب و بدت دوست جان واقعی و نابی و فان نیستی
آبادی شعر 🇵🇸
آنچه من آنم تو همان نیستی در دل من سهل و روان نیستی موشم و تو شیر ، ولی شیر جان شیرِ یل و تیز و جوا
تو همانی که منم در ‌پیِ آنم گل من دلِ نازت بکشم سهل و روانم گل من تو چو شیری که منم معترفم خوب به آن تو چو شیری که خورند آن سر نانم گل من بوزم سوی تو ای دوست چو باد سحری که منم مثل گلی دست فغانم گل من چه بدی از منِ عالی تو بدیدی که عزیز بجز از خوب و نِکویی که ندانم گل من😎
﷽ شاعری و عاشقی ... آداب دارد عشق من... دلربایی با نگاهی ... طعنه از اعجاز دارد عشق من... شب به بیداری گذشت و ... دل، خوش از این همرهی... تو تمام جان من ... تارم برايت ساز دارد عشق من،،،
ای چراغ دل تاریکم ! از این خانه مرو ! آشنای تو منم، بر در بیگانه مرو ! شمع من باش و بمان! نور ز تو، اشک ز من جان فشانه تو منم، در بر پروانه مرو ! سوختی جان مرا، آه مکن ! اشک مریز ! از بر عاشق دلداده، غریبانه مرو ! قصه خواهی شد و از یاد جهان خواهی رفت قهر بیهوده مکن! در دل افسانه مرو ! در کلبه ی من، مهر تویی! ماه تویی ! ای چراغ شب تاریکم، از این خانه مرو ! 🕯🌺
🖇🌱 مردمان در من و حیرانی من حیرانند من در آن کس که تو را بیند و حیران نشود، حیرانم...!