eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خبر دارم که با نازت چه با آیینه ها کردی زدی برهم دو پلکت را و غوغایی بپا کردی بنازم نازِ شستت را و چشمِ نیمه مستت را بگو با راه و رسم الخطِ ابرویت چها کردی شدم مجذوبِ پاورچین و پاورچینِ مهتابت همان شب که مرا از باغِ خوشبختی صدا کردی نفس در سینه شد حبس و دل از شادی به لرز آمد برایم بس که بی رحمانه خود را دلربا کردی تعجب می کنم با گوشه یِ چشمی و لبخندی چگونه در دلِ تنگم خودت را خوب جا کردی برایم خواستی نسخه بپیچی قرصِ ماهت را تب و تابِ مرا دیدی و من را مبتلا کردی چه غوغا تخته سنگِ مرمرِ خیس از شرابی شد بر و دوشی که بر آن آبشارت را رها کردی تو و دف دف نوازی ها، من و دیوانه بازی ها امان از شورِ شیرینی که با رقصت بپا کردی برای این که دنیا بعد از این مستِ غزل باشد مرا با طعمِ شیرینِ لبانت آشنا کردی نوشتم زیر شعرم: سوخت جانم، چاره ای کن عشق به لبخندی و آهی و نگاهی، اکتفا کردی ...!
دلبسته شدم خسته شدی از گله هایم آخر چه کنم تا که به نزد تو بیایم
. عشق یعنے اینڪه زهرا هر سحر قبل نماز ساعتے محو تماشاے علے مے ایستاد .. 📜
چشمت اگر میان غزل جا نمی‌گرفت هرگز درون من غزلی پا نمی‌گرفت عشقت اگر نبود، سبوی خیال من گنجایش پذیرش دریا نمی‌گرفت 🌼
نرودستم به دامانت نگودیگرنمی آیی که میمیرم غریبانه امان ازدرد تنهایی
محال است اینکه معشوق از محبت بی‌خبر باشد مگو پروانه تنها سوخت، آتش نیز می‌سوزد
به نامه‌هایم اگر دلبرم نظاره نکرد دلم‌ خوش است که از من گرفت و پاره نکرد کسی که در دل من بود، بی‌محابا رفت خوش آن که خانه‌ی دل را خرید... اجاره نکرد نه من جدایی او را، نه او سکوت مرا به عشق چاره نکردم، به حرف چاره نکرد هزارباره برایش گریستم، افسوس که محض دلخوشی‌ام، خنده‌ای دوباره نکرد به استخاره که قرآن خویش وا کردم به جز فراق، به بختی دگر اشاره نکرد صفای آن که برای وصال دلبر خویش مردّد است، ولی هرگز استخاره نکرد...
🌸 سکوت کرده و لبخند بر لب پدر است که دخترش به حیا از تمام خلق سر است رسیده‌اند دو دریای نور و عدل به هم تمام شد شب دوری و نوبت سحر است شکفت عشق و گل سرخ سر به زیر انداخت گمان کنم که نگاه پدر ز شوق، تر است جواب خسرو خوبان، سکوت شیرین شد که این سکوتِ پر از حرف عاشقانه تر است به پشتوانهٔ این عاشقانه هاست اگر هنـــوز سکهٔ زرین عشق معتبر است
🌸🌸🌸 من خراباتیم و باده پرست در خرابات مغان، عاشق و مست گوش، بر زمزمه قول بلی هوش، غارت زده جام الست... 🌸🌸🌸
دلواپس گذشته مباش و غمت مباد من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد بی اعتنا شدم به جهان ،بی تو آنچنان کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد
در مسجد عشق رفته بودم به نماز گفتند اذان بگـــــو،من از آن گفتــــم
دو تا پرنده ی زخمی ، دو تا شکسته پریم دو تا ستاره ی افتاده در دل ِ سحریم دو عاشقانه ی تلخیم و واقعا" شیرین دو عاشقانه ی شیرین ِ واقعا" غمگین