تو همان عشق پر از حادثه ی معروفی
مدتی هست غمت در دل من مد شده است
#مریم_قهرمانلو
با همه زشتی ز دنیا چشم بستن مشکل است
هیچ مکروه اینقدر در دیده ها مرغوب نیست!
#صائب_تبريزی
لڪنتِ شعر و پریشانی و جنجالِ دلم
چه بگویم ڪه ڪمی خوب شود حالِ دلم ...
#نجمه_زارع
گفتم که تو منظور من از این همه شعری
مغرور، نگاهی به من انداخت که: منظور؟!
#_سجاد_سامانی
تو همان عشق پر از حادثه ی معروفی
مدتی هست غمت در دل من مد شده است
#مریم_قهرمانلو
وقتی بدون زخم دلم را ربود و رفت
دیگر مسلم است که سارق غریبه نیست
#سید_سعید_صاحب_علم
نسخه ای از غزلت دردِ مرا درمان کرد
آفرین بر قلمت؛ حضرتِ دکتر... حافظ
"امید ضیاءالدینی"
غروب این حوالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
غم و درد اهالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
تمام زندگی مان را سکوتی تلخ پر کرده
خیابان های خالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
کویر داغ و بی باران ، بر اینجا سایه گسترده
هجوم خشکسالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
نفس در سینه می گیرد ، دل اینجا زود می میرد
و مرگ احتمالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
در این تاریکی و وحشت ، سیاهی های بی پایان
وجود یک زلالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
"نگاه سبز تو آخر ، مرا آباد می سازد"
بگو این خوش خیالی را تو باور می کنی یا نه ؟!
سروِ نازی و چه طنازی و زیبا دلبرم
نازنین نازت به هر قیمت که باشد می خرم
بنده اما شاعرم وجهی ندارم در بساط
یک غزل تقدیم می دارم به تو این هم سرم
مانده ام از رنگِ چشمانت بگویم یا لبت
ای خدا شاید از این قافیّه باید بگذرم
رنگِ چشمانت به شعرم ،خودنمایی می کند
قهوه ی تلخِ مِلو پاشیده توی دفترم
از لب و لبخندت اما می نویسم با خیال
شایدم گل بوسه ای چیدم که با خود می برم
از قد و بالای رعنایت بگویم یا خدااا
نزدِ سروِ قد تو ، یک بیدِ مجنون پیکرم
بگذریم از ظاهرت هر چه بگویم قاصرم
گر چه در شعر و غزل هر استعاره از برم