دلبری آمد و خندید و معما شد و رفت
با نگاهی گذرا در دل ما جا شد و رفت
پای می خواست رود سوی نگاه از پی او
غمزه ای کرد که دل بی سر و بی پا شد و رفت
دلبری آمد و خندید و معما شد و رفت
با نگاهی گذرا در دل ما جا شد و رفت
پای می خواست رود سوی نگاه از پی او
غمزه ای کرد که دل بی سر و بی پا شد و رفت
دل در این ماند که تدبیر، چه تقدیر کند؟
او چه مهتاب صفت جلوه ی رویا شد و رفت
خاستم با غزلی در شب مهتابي او
تا مرا دید، سحر عامل فردا شد و رفت
حالتی رفت که دل تیر کشان در خون شد
بی خبر از تَرَک این دل مینا شد و رفت
سرنوشتم به غم آلود، ندانست که دل
این همان میکده داریست که رسوا شد و رفت
🌾🌹🌾🌹🌾💞
به به چه شروع صبح شور انگیزی !!
یکشنبه ی از شعر و غزل لبریزی!!
صبحانه برایت عشق و نان آوردم
از نوش لبت کمی عسل میریزی؟؟
عشق تو به تار و پودِ جانم بستهست
بی روی تو درهای جهانم بستهست
از دست تو خواهم که برآرم فریاد
در پیش نگاه تو زبانم بستهست ...
نوشتمش که ستم بیش ازاین سزا نبود
جواب داد اگر عاشقي سزاواری...
دردا که فراق ، ناتوان ساخت مرا
در بستر ناتوانی انداخت مرا
از ضعف چنان شدم که بر بالینم
صد بار اجل آمد و نشناخت مرا
مثل هر شب مانده ام در حسرتِ یک شب بخیر
گاه آدم بیقرارِ چیز های ساده است..
دیر آمده ای طایفه ای سرمستند
هرچند به فکر حجله ی من هستند
روبانِ سیاهِ قابِ عکسم بد نیست!؟
حرفی!،نظری!، بگو کمی کج بستند...
#محمدجواد_منوچهری
.
توبه کردم که دگر شعر ننویسم همه عمر...
چشم ورخسار تودیدم غزلم، توبه شکست
#سید_ابوالحسن_حسینی
خيال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
كه دل زديم به درياي بي خيالي ها ...
#قیصر_امین_پور
🌹🍃
دردم این است
که من بیتو دگر
از جهان دورم و بیخویشتنم
تا جنون فاصلهای نیست
از اینجا که منم
مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهات
ورنه دیگر به چهکار آیم من...
#مهدی_اخوان_ثالث