eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سخت است دلسپردگی و دلبری که نیست.. رفتی حسین و مانده‌ام و باوری که نیست‌ ..‌. 💔
خنجرازبیگانه خوردن سخت ودرمان سخت‌تر نیشخند دوستــان امــا دوچندان سخت‌تر خنده‌هایم خنده‌ی غم،‌ اشک‌هایم اشک شوق خنده‌های آشکار از اشک پنهان سخت‌تر چید بالم را و درهای قفس را باز کرد روز آزادی‌ست از شب‌های زندان سخت‌تر صبح گل آرام در گوش چنار پیر گفت: هرکه تن را بیشتر پرورد، شد جان سخت‌تر مرگ آزادی‌ست وقتی بال و پر داری، کنون زندگی سخت است اما مرگ از آن سخت‌تر.....
حال و روزم را بیا آقا ببین بهتر نشد این گدایِ بی‌وفا هم واقعاً نوکر نشد آخرشم اون چیزی که میخواستی نشدم آقا ... درد و غم‌هایم زیاد و این دلم آلوده است معصیت عادت شد و از من جدا آخر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد از فراقت گریه و ناله نکردم یک شبی دل ندادم به تو و این فاصله کمتر نشد توبه‌ها کردم ولی توبه شکستم بعدِ از آن این چنین بودم که دردِ من دوا دیگر نشد با چه رویی حاجتم را بر زبان جاری کنم من‌که دیدم غربتت اما دلم مضطر نشد نوکر .. امیدش اربابِ ‌‌... امیدش اربابِ 😭 التماس دعای فرج وعاقبت بخیری
▪️عکسهای منِ ناقابل و بابُ القبله ▫️حسرتِ هر شبه را دور و برم ریخته ام ▫️ بسته شد و نوکرِ آواره شدم ▪️ را چه کنم؟! سخت به هم ریخته ام
❤️ تا گفتم دلم شکست ، بند دلم را، ز هم گسست ای اسم اعظمت به زبانم، عَلَی الدَّوام ما جاءَ غَیرُ اِسمُکَ فی مُنتَهَی الکَلام
چندیست خوراکم همه شب و زاریست از جان و دلِ بی رمقم صبر فراری ست تقویم پُر از ضربدرِ سرخِ جنون شد ڪارِ منِ مشتاق فقط روز شماریست
دادم تو را قسم به نخِ چادری که سوخت.. شاید دلتــــــ بسوزد و یک کربلا دهے.. ‍
اندازه ی یک عمر تنهایی غزل دارم وقتی با باران نمی آیی غزل دارم این جاده ها بن بست های بی سرانجامند وقتی پایان غزلهایی ، غزل دارم
گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید. 🦋
رسیده بزم عشق و باده می ریزند عاقلها ((الا یا ایهاالساقی ادرکاسا و ناولها))۱ جهان انگشت بر لب از جمال یوسف زهرا  ((زتاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها))  حرم را باز پس می گیرد از نامحرمان بی شک  ((جرس فریاد می دارد که بربندید محملها))  به بانگ یالثارت الحسین آغاز خواهد کرد  ((که سالک بی خبر نبود زراه و رسم منزلها))  نشسته بارهجران تو بر این پیکر لاغر  ((کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها))  تو سراللهی و مخفی است قدر ات در جهان اما ((نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها))  به عشق عطر گیسوی تو دنیا را رها کردم  ((متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها)) ۲ بیا و با طلوعت گل برویان از کویرستان  که خورشید و زمین هم خسته اند از دور باطل ها  تو مثل آیه ی تطهیر نازل می شوی، آخر به آخر می رسد بالا نشستن های نازل ها  تو حسن مقطع زیباترین شعر خداوندی  تو می آیی و می آید به پایان کل مشکلها ترجمه : ۱:ای ساقی جام را بگردش بیاور و تناول کن  ۲:هرگاه خواستی معشوق را ملاقات کنی از دنیا دست بکش ودنیا را ندیده بگیر 
من برایت شعرگفتم ،این جسارت را ببخش گاه گاهی یادت افتم ،این اشـارت را ببخش اینکه پایت را به  شعرم باز کردم بی سبب سرزنش کردم دلم را ،این شرارت را ببخش از دلم هر آنچه غیر از تو در آن مأوا گرفت خالـی و پاکیزه کردم این طهارت را ببخش در میانِ شـــعله های غم دلــم آتــش گرفت بی نصیب ازآن نبودی این حرارت را ببخش گفته بودی خاک کن با اینکه چیزی هم نبود دفنِ یک دلبستگی با  این مهارت  را ببخش تو فقط یک لحظه از دنیایِ سردم رد شـدی این اسارت این اسارت این اسارت راببخش
👌💔 بی تو چقدر مرثیه خوانند شاعران پایان شاعرانه ی بغض جهان، بیا سردرگم اند در غزل عشق واژه ها سررفته است حوصله ی شعرمان، بیا در نبودن های بی تو تلنبار می شود بر قلب بی قرار، غم بیکران، بیا پر می شود حوالی قم از نگاه تو آرامش سه شنبه های جمکران،بیا چشم انتظار، خسته، پریشان و بی قرار افتاده ایم بی تو ز تاب و توان، بیا عمری دخیل بسته و دلبسته ی توایم وا کن گره ز کار دل و ناگهان بیا قلب زمین گرفته، زمان را قرار نیست ای بغض مانده در دل هفت آسمان، بیا ...