eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
56 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نادم از دلدادگی در سجده افتادم، ولی توبه ام مقبول حق واقع نشد، درآتشم...  
خسته ام مثل جوانی که پس از دانشگاه مانده بیکار و کسی نیست به دادش برسد 😐✋
غلط است اینکه گویند به دل ، ره است دل را دل من ز غصه خون شد ، دل تو خبر ندارد !
. خسته ام مثل طبیبی که خودش بیمار است جمله ی ”هر چه بگندد” به سرش آوار است ... .
هر لحظه دل آشفته تر و خسته تر از پیش آزرده ام از عالم و دل خسته ام از خویش
در سجده و در رکعت و در سوره و در حمد شک می کنم از بس که تو در خاطر مایی
مثل يك كودك بدخواب كه بازيـچه شده خَسـتِه ام خَستِـه تَـر از آن كه بـگويم چه شـده...
از لبِ لعلِ غزل ریز چه لبریز شدم به دل برگ خزان آتشِ تب ریز شدم در بهارم ولی از سوختنِ برگ به باد مثل پاییز خودم نیز غم انگیز شدم
رفتم عزیزم؛ نشد این قصه بال و پر بگیرد بعد از من ای کاش تو را هر کس که عاشق شد؛ بمیرد! لا ادری
پنجره پنجره یک شهر هوا‌ خواهانت دم به دم منتظر سر زدن چشمانت تا قدم رنجه کنی رخ بنمایی هر شب دل بیدار دلان بی سر و بی سامانت اللهم عجل لولیک الفرج
فراق.mp3
6.15M
بشنوید: «فراق» با نوای تویی فقط تموم دل‌خوشی نوکرا هوای شور و مستی هوای روضه‌ها ولی بیا و حاجت منو بکن روا پیاده اربعین بیام دوباره کربلا
هرچه کُنی بکُن مکُن ترک من ای نگار من هر چه بَری ببَر مبَر سنگدلی به کار من هر چه نهی بنه منه پرده به روی چون قمر هر چه دَری بدَر مدَر پرده اعتبار من هر چه کَشی بکَش مکَش باده به بزم مدعی هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم هر چه هلی بهل مهل پای به رهگذار من هر چه کُشی بکُش مکُش صید حرم که نیست خوش هر چه شَوی بشو مشو تشنه به خون زار من هر چه بُری ببُر مبُر رشته الفت مرا هر چه کَنی بکَن مکَن خانه اختیار من هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من شاعر نابینای عهد مشروطه
خدا به همراهت تمام باور من رفتی و چشمانت نیوفتاد از سر من دیدارمان شد روز قیامت جانم به لب آمد ولی جانت سلامت یادم بمان من ناخدایت میشوم حال و هوایت میشوم دل دادم به دریای تو آرام جان در خاطرم افسانه ای در قلب من دردانه ای من جان سپرده ام به راه تو تکست آهنگ عاشقترین لیلا کسری زاهدی عاشقترین لیلا خداحافظ ای آخرین رویا خداحافظ دلتنگ بارانم میری نمیمانم بی عشق تو هرگز زیبای دیوانه ای عشق ویرانه دیگر خداحافظ یادش بخیر رویای آغوشت زیبای من یادم فراموشت میری نمیمانی با اینکه میدانی پایان دردی تو ماتم در آیینه ای راز در سینه با من چه کردی تو بی من کجایی ای داد از جدایی باران زده جانم کجایی با من چرا عشق ای بی وفا عشق دل بردی از من بی هوا عشق یادم بمان من ناخدایت میشوم حال و هوایت میشوم دل دادم به دریای تو آرام جان در خاطرم افسانه ای در قلب من دردانه ای من جان سپرده ام به راه تو N😔🍂🍂
گم کرد شبی، راه و مسیرش به من افتاد ناخواسته در تیر رسِ راهزن افتاد در تیررس من گره انداخت به ابرو آهسته کمان و سپر از، دست من افتاد بی‌دغدغه، بی‌هیچ نبردی دلم آرام... در دامِ دو تا چشم؛ دو شمشیرزن افتاد می‌خواستم از او بگریزم... دلم اما ... این کهنه رکاب ِ نفس از تاختن افتاد لرزید دلم... مثل همان روز که چشمم در کشور بیگانه به یک هموطن افتاد درگیر خیالات خودم بودم و او گفت: من فکر کنم چایی‌تان از دهن افتاد!. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
خاموشی‌ام صدای رسایی‌ست در سکوت یعنی سکوت نیز صدایی‌ست در سکوت بگذار راز چشم تو را برملا کنم: این چشم، چشم نیست، جزایی‌ست در سکوت چشم تو در تراکمِ حیرانی‌ام فقط آیینهٔ برزگ‌نمایی‌ست در سکوت چشمی که باز در جهتِ رفعِ خستگی نوشیدنِ پیالهٔ چایی‌ست در سکوت بی‌نطق می‌شود به دل دوست راه برد گاهی نگاه، شکلِ عصایی‌ست در سکوت پروانه‌ام و دلخوشی فصل‌های من گرمای دست‌های «شما»یی‌ست در سکوت
تکیه بر خلق مزن عازم گفتار مشو با بشر در همه جا محرم اسرار نشو ما که رفتیم و ندیدم وفا از همه کس نیست یکرنگ در اینجا تو گرفتار نشو😔😔😔
خنـده ی گـل آفت پـروانه ی بیچـــاره شد مـعنـــی همــواره ی داغ دل دیـــوانه شد مهربانی را به شمـع وگل نمیجویم خطاست آتش مهــــر و وفــــا پروانه را افســـانه شد یــار مـــی خندد به طنــازی گـره روی گره کار عـــاشق با لـب ودنـــدان و راه چاره شد شمــع می گرید ولـی پروانــه ی پرسوخته خنــده اش برکارعمــر یک شب وروزانه شد 🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌱🌺🌱🌺
من کجا، باران کجا و راه بى‌پایان کجا آه! این دل دل زدن تا منزل جانان کجا هرچه کویت دورتر، دل تنگ‌تر، مشتاق‌تر در طریق عشقبازان مشکلِ آسان کجا
بمیرُم تا تو چشمِ تَر نبینی شرارِ آهِ پر آذر نبینی چنان از آتش عشقت بسوزم که از مو ، رنگِ خاکستر نبینی باباطاهر
گل پرپر، کجا گیرم سراغت؟ صدای گریه می‌آید ز باغت صدای گریه می‌آید شب و روز که می‌سوزد دل بلبل ز داغت!...
طفل می‌گرید مگر می‌داند این دنیا کجاست؟ عمر چون با های‌های آمد به هق‌هق بگذرد سلام شبتون خوش🌹🌹
شانه خالی میکنی از عِشـق وَرزیدن ولی آنقَـدَر تَرفَند دارم تا گِرفتارَت کُنم!😎😅
یاران وفادار جفا را نپسندند خوبان جفا کار وفا را نشناسند آن‌ها که ندارند نم چشم و غم دل خاصیت این آب و هوا را نشناسند
در زخم نامه‌های دلم دست‌خط توست رویش نوشته بغض ولی سرگشاده نیست
انقدر که در هر غزلی از تو نوشتم در عشق گمانم شده یک شهر رقیبم!
مثلِ برگی یَله با باد گلاویز شدم ... نقشی از تابلوی "حضرتِ پاییز" شدم ... تا به خود آمدم آن سوز گرفتارم کرد برگی از دفتر یک فصل غم‌انگیز شدم ...
کاش ‌قبل‌ از‌ اربعین یک‌ خوش‌ خبر ‌پیدا‌ شود تا‌ بگوید زائران؛باز‌ است‌ راه‌ کربلا 😭
هر چه خسرو پیش ازین در پیش خوبان سجده کرد پیش محراب دو ابروی تو استغفار کرد
ما افسرده دلان ساکن کوی غم و دردیم در عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم..
کاش ‌قبل‌ از‌ اربعین یک‌ خوش‌ خبر ‌پیدا‌ شود تا‌ بگوید زائران؛باز‌ است‌ راه‌ کربلا 😭