❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
هفته به هفته میگذردباخیال تو
پس لااقل به حرمت خون خدابیا
بیش ازهزارسال توخون گریه کردی
ای خون جگرزغربت زینب کبری بیا
✔️ @abalfazleeaam
📜اول صفر📜
🔘 #بخش_اول
🔰دروازه های شام گشوده بود وباروها به زر وزیور وحریر ودیبا،زینت شده بود••
•شهریکپارچه جشن بودوسرور•
🔰بانگ شادی،فریاد و هلهله،به صدای طبل ودف وکُرنا،درهم آمیخته بود•••
🔰خبیث ترها،چشمهاسرمه کشیده و دستهاراخضاب کرده وهمراه رقصندگان با شمشیر،تا بیرون شهر به صف بودند••
🔺سپاه ایستاد،و بازماندگان کاروان رااز حرکت باز داشت🔻
🔹زینب یکی ازمردان سپاه راسوی خودخواند🔹
+گفت:
"به فرمانده ات بگو بیاید"
•لحظه ای بعد،شمرسواره آمد•
+زینب گفت:
"ماراازدروازه ای عبور دهید که تماشاگران کمتری دارد"
"وسرهای شهدایمان رااز مادورکنیدتااین جماعت کمتربه اهل بیت پیامبرنظرکنند"
•شمر پوزخند زد•
_گفت:
"همین"
•سر اسب چرخاند و سوی سپاه رفت•
🔰مردان سپاه به هجوم آمدند وباز ماندگان کاروان رابه صف کردند••
🔺یکی ریسمان آورد،دیگری تازیانه کشید🔻
🔵سرهادوباره بر نی شد وسپاه ظلمت و طغیان وبیدادگری،به شادی هلهله کردندوفریادپیروزی سر دادند••
🔰ازسر بالای نی،قطرات خون گرم و تازه بردست مردنیزه دار فرو می افتاد، و مرد،مَست درغفلت بود و هیچ نمی نفهمید••
🔰سرهای شهیدان رامیان بازماندگان برافراشتند وبه ضرب تازیانه آنان را حرکت دادند••
❌دف زنان بر دف کوبیدند ورقصندگان لودگی کردند وشامیان کِل کشیدند××
🔰وبازماندگان کاروان را،ازدروازۀ پُر جمعیت شهرعبوردادند،شامیان در شادی وشعف،پای کوبان رقصیدندو آنان راتماشاکردند••
•بازماندگان کاروان،در زیر نگاه سنگین شامیان،سربه زیر افکندند ونگاه از آنان گرفتند•
✔️ادامه دارد•••
● ۱۹ روز تا اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
#ورود_به_ماه_صفر
ورود به ماه صفر المظفّر، ماه عزای اهل البیت (علیهم السلام) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تسلیت و تعزیت باد.🏴
#السلام_علیک_یا_رسول_الله_ص
#السلام_علیک_یا_اهل_بیت_نبوه
✔️ @abalfazleeaam
📜 اول صفر 📜
🔘 #بخش_سوم
•••
* این آیه را خوانده ای:
💠"وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى"💠
🔰"و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان [او] است."🔰
- گفت:
"خوانده ام."
* گفت:
"ما همان ذالقربی هستیم."
* این آیه را خوانده ای:
💠"إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا."💠
🔰"خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند."🔰
- گفت:
"خوانده ام."
* گفت:
"ما همان اهل بیت، و همان پاکان و پاکیزگان هستیم."
- پیرمرد گفت:
"شما را بخدا سوگند، این آیات در شأن شماست؟"
* گفت:
"به حق جدّم رسول الله این آیات در حق ماست."
- گفت:
"آیا براستی شما خویشان رسول الله هستید؟"
* گفت:
"ما اهل بیت پیامبریم و آن سر بر نی، پدرم حسین بن علی، فرزند فاطمه دختر پیامبر است."
🔺پیرمرد فریاد برآورد و دستار از سر گرفت و بر زمین کوبید🔻
•••سر سوی آسمان برداشت•••
- گفت:
"خدایا به سوی تو توبه می کنم از دشمنان آل محمّد، و به سوی تو بیزاری می جویم از دشمنان جن و انس."
● ۱۹ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
✔️ @abalfazleeaam
📜 اول صفر 📜
🔘 #بخش_دوم
•••
•••شمر اسب تاخت و خود را به زینب رساند•••
_ گفت:
"عبور از مسیری خلوت، ظلم در حق خلیفه و این جماعت بود."
•••و سپس دور شد•••
🔰مردمان دست زنان و پای کوبان و هلهله کنان، بازماندگان را تا کاخ یزید همراه بودند•••
•••هنگام ورود به کاخ یزید•••
🔰سید الساجدین دست در زنجیر داشت، پیرمردی دوان دوان خود را به او رساند•••
- گفت:
"حمد و سپاس می گویم خدایی که مردان شما را هلاک کرد و شهرها به آسایش در آمدند، و خلیفه بر شما مسلط شد."
* سیدالساجدین گفت:
"پیرمرد! قرآن خوانده ای؟"
- گفت:
"خوانده ام."
* گفت این آیه را خوانده ای:
💠"قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى."💠
🔰"بگو؛ به ازای آن [رسالت] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی در باره خویشاوندان."🔰
- گفت:
"خوانده ام."
* گفت:
"خویشان پیامبر ما هستیم."
* این آیه را خوانده ای؟:
💠"وَ آتِ ذَا الْقُرْبى."💠
🔰"و حق خویشاوند را به او بده."🔰
- گفت:
"خوانده ام."
*گفت:
"ذالقربی و خویشان رسول خدا ما هستیم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۱۹ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
✔️ @abalfazleeaam
💫✨❣✨💫
💫✨مادرم ڪرده سفارش ڪہ بگو اول ماه❣
💫✨بـاَبے اَنٺَ وَ اُمّــے یا اَباعَبدِاللہ❣
💎صدقہ اول ماه صفر فراموش نشود✋
💫✨❣✨💫
✔️ @abalfazleeaam