🌻فقه انتخاب شبکه اجتماعی اصلح
🛄 به زودی شاهد مهاجرت مردم عزیز از نرم افزارهای صهیونیستی به نرم افزارها بومی خواهیم بود.
♻️ باز هم انتخابات و باز هم رای؛ اما این بار نه به فرد یا حزب؛ بلکه به شبکه اجتماعی وابسته به فرد یا نهاد. کدام شبکه اصلح است؟
📚 آیا در این انتخاب هم، ضوابط فقهی انتخابات یعنی «انتخاب نامزد اصلح» هست یا نه؟
🔎اینک را نبینیم؛ فردایی را ببینیم که ممکن است یک نرم افزار با مدیریت تکنوکرات، با غربگرایی، در پی غلبه بر سایرین برآید.
🏺انتخاب احسن
الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً: او که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان بهترید؛ از نظر عمل:
#خوب_بودن هدف خلقت نبوده است؛ بلکه #خوبتر_بودن هدف است و خوبتر بودن در گرو انتخاب خوبتر است؛ حتی در گرو انتخاب شبکه اجتماعی ایرانی بهتر!
💐براستی کدام شبکه اجتماعی بهتر است؟ و معیار بهتری کدام است؟
1⃣ لَمسجد اُسِّسَ علی التقوی مِن اول یوم احق ان تقوم فیه: مسجدی که از آغاز بر پروا بنا نهاده شده است، شایسته تر است که در آن برپا باشی؛ شبکه ای که با پول شبهه ناک بنا نشده باشد شایسته تر است که در آن باشی.
2⃣ لا تتخذوا بطانة من دونکم: درونه ای از غیر خودتان بر نگزینید؛ شبکه های اجتماعی درونه و رازدار ما هستند، پس باید آنی را برگزید که خودی تر و امین تر باشد؛ نه اینکه که همه چیز را با پول گز کند!
3⃣ ان اکرمکم عند الله اتقاکم: شبکه ای را برگزینیم که ارتقاء بخشی اسلامی را بپذیرد. نه شبکه ای که وابسته به فرد یا نهادی است که گریه مراجع هم نمی تواند راه باطلش را تکان بدهد.👇
🚨 البته این نهادها باید گریه کنند که چرا فقها نهاد مالی جایگزین را تفقه نکرده اند و نیز فقه شبکه مجازی را!
http://yon.ir/abarin2
🇮🇷#انتخاب_اصلح
🌻مرجع ابرفقه
@abarin
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۸؛ خروجاز امامت و خروجبر امام
📚پردازه ابرفقه:
عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حسها و حسها امامان عضوها. کنز، ۱: ۲۰۰.
چکیده: عقل غیر از فکر؛ بلکه امام ان است و ولایت، میوه «عقل» است؛ نه فکر و فلسفه و فقه. پس کسانی مانند آخوند خراسانی، هر چند که در لایه فکریات دین (فقه و کلام و فلسفه) تخصص داشته باشند. تخصص در فکریات، تنها در انسانشناسی باطل ارستویی (انسان؛ جاندار اندیشا) حق حاکمیت میآورد (حکومت حکیمان)؛ نه در نظام اسلام.
◾️چیستی عقل
«عقل» به معنای «فکر» و قوه درک کلی (کلی نظری و عملی) نیست؛ بلکه تعریف درست عقل چنین است:
۱. تعریف عقل به جوهر: «عقل نور است».
۲. تعریف عقل با میزان ارزش: عقل گوهر حیاتی و معیار تعیینکننده ارزش است (الانسانُ بِعَقله) و «فقد عقل، فقد حیات است»؛ چنانکه «بهره هر کسی نیز به اندازه عقل او است».
۳. تعریف سلبی: برای اشتباه نشدن عقل با چیزی، باید گفت که «عقل فکر یا قلب، یا نکراء (زرنگیهای شیطانی) نیست».
۴. تعریف عقل به کارکرد: امامت و مدیریت بر لایههای زیرین؛ همانند راننده خودرو که امکانات خودرو را برای رسیدن به مقصد، مدیریت میکند.
۵. تعریف به نتیجه: اگر عقل، امام درون باشد، نتیجه آن «سرپیچی از باطل» و «عبادت رحمان و اکتساب جنان» میباشد.
۶. تعریف به ضد: اشیاء را میتوان تا حدی با ضد آن بازشناسی کرد، ضد عقل، «جهل» میباشد.
۷. تعریف به مصداق: کسانی مثل باغی جنگ صفین و سران کودتای ۸۸، عقل ندارند؛ بلکه شیطنت و نکراء دارند.
◽️به دست آوردن حق یا شناخت صدق؟
عقل همان فکر نیست؛ بلکه قوه عقل، امام قوه فکر است. عقل در پی بهدست آوردن مصالح حق و پسزدن باطل است و با دادن سنجه کلان، فکر را به اندیشیدن در امور درست، امامت میکند؛ تا فکر گزاره صدق و کذب را در آن چیز بشناسد؛ ولی باز عقل است که «حق» و «باطل» را جدا میکند. نسبت دادن برخی کارهای فکر به عقل، به سبب امامت عقل بر فکر است؛ نه به سبب فعالیت مباشر عقل در آن کار.
◽️پیوند میان عقل برین و جامعه
پیوند عقل با جامعه، همانند پیوند عقل درون به دیگر لایهها است؛ یعنی عقل جامعه هویت حیاتی جامعه است و هر بخش از جامعه که از پیوند درست با عقل جدا شود (فقد العقل فقدالحیاة) دچار مرگ است؛ چنانکه معصومین فرمودهاند: «هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است و این مساله روشن است، همانگونه که روز، روشن است.»
◾️چیستی فکر
فکر، مأموم عقل است و کار معقول آن، حرکت از مجهول به مطلوبی است که عقل معین کرده است؛ نه حرکت از مجهول به معلوم. زیرا تنها معلومی ارزشمند است که مطلوب عقل و مفید باشد. کار دیگر فکر، امامت بر قلب برای تولید انگیزه مناسب است. اگر فکری امام (عقل) خود را نشناسد و مطیع آن نباشد، مرده و جاهلی است.
◾️فرق عقل با فکر
از آنجا که بسیاری «عقل» را به معنای «فکر» میپندارند و آن را قوه درک کلی (کلی نظری و عملی) میدانند، برای روشن شدن تفاوت آنها، دو نکته ساده و روشن بیان میشود:
آ. گاه کسی دارای عقل و گوهر وجودی خوب است ولی فکر او دچار سستی و استعضاف است؛ یعنی دلبسته اندیشههایی نادرست است.
ب. اگر عقل به معنای درک مفاهیم کلی نظری و عملی باشد، کسی که میداند ولایت علی (ع) حق است و درک میکند که باید از ولیّ امر اطاعت کند، عقل وی مشکلی ندارد (چنانکه صدرا ایمان را چنین تعریف میکند)؛ با اینکه دشمنان امیرالمؤمنین (ع) حقانیت علی را میدانستند و به آن عمل نمیکردند. یعنی زندگی و مرگشان، جهلی بود؛ نه عقلی. پس باید میان فکر و عقل جدا کرد. عقل چیزی است با «حق و باطل» کار دارد و در پی تحقق عبودیت است و نتیجه وجود آن، اکتساب بهشت است؛ نه این که کارکرد عقل، دانستن گزاره صادق و کاذب باشد.
◾️همخوانی عقل درون و عقل برین
عقل، امام درون است که با امام برین (عقل جامعه) سنخیت دارد و هر کس به اندازه بهره از عقل درون، به عقل برین (امام جامعه) گرایش دارد. البته این گرایش همیشه به معنای شناخت امام حق نیست؛ بلکه گاه کسی حتی امام را نمیشناسد ولی اگر بشناسد مطیع وی است. چنانکه شناخت، قبول و حتی تبعیت از امام حق نیز به معنای گرایش عقلی به وی نیست؛ مگر «اطاعت» از ایشان، آن هم در شرایط «شکافت». گرایش، همان گرانشی است که میان دو گوهر وجود جاری است.
◾️خروجاز و خروجبر
اگر لایه فکر؛ مانند حوزه علمیه (علما و مراجع) و دانشگاه و نیز مجلس و برخی نهادهای دیگر، مطیع لایه عقل نباشد، خروجاز «امامت» حق کرده، مردهاند و این خروجاز امامت، زمینه خروجبر امام است؛ چنانکه در مشروطه حُکم حکومتی خودولیپنداران، خروج بر ولیّامر زمان خودشان بود.
👈همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
🌻به پاس توفیق زیارت امام رضا علیه السلام، مژدگانی به همراهان ارجمند «ابرفقه»
📚 به زودی کتاب «برفکریات ۱؛ سامانه چینشگر» با تخفیف استثنائی تقدیم می شود.
💠 این کتاب محصول قریب به ربع قرن توجه به عقلانیت دینی و همراه با یک دستگاه قدرتمند و پیشرفته در پردازش دین می باشد.
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
ابرفقه
🌻به پاس توفیق زیارت امام رضا علیه السلام، مژدگانی به همراهان ارجمند «ابرفقه» 📚 به زودی کتاب «برفکری
🌻به پاس توفیق زیارت امام رضا علیه السلام، مژدگانی به همراهان ارجمند «ابرفقه»
📚 به زودی کتاب «برفکریات ۲؛ تفکر اسلامی یا تفلسف اثلامی» با تخفیف استثنائی تقدیم می شود.
💠این کتاب محصول ۲۰ سال تلاش ژرف در تبیین ارکان تفکر حیاتی (استراتژیک) اسلامی و ارکان تفلسف اثلامی می باشد؛ دوستداران و منتقدان فلسفه اثری کوتاه، کاملا ساده، دقیق و شگرف را خواهند دید.
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۹
فرق #حیاتی میان حجیت فرد و حجیت سخن فرد؛ میان عقل و فکر
💠 دانستیم که عقل غیر از فکر است؛ «عقل ها، امام فکرها» هستند و «خود» هر کس و هویت و گوهر وجود وی، عقل اوست؛ نه فکری وی. و دانستیم که ولایت مربوط به لایه عقل فرد است و فقاهت مربوط به لایه فکر است؛ لذا هیچ فقیهی از آن جهت که فقیه است، ولایت ندارد؛ حتی اگر عادل و جامع شرایط افتاء باشد. از همین رو، امام عسکری ع شرط مرجعیت در فکریات دین را اطاعت از ولیّ امر دانسته اند: #مطیعا_لامر_مولاه و با این که ولیّ امر و امام جهان و به ویژه مسلمین و به ویژه تر، هر قومی، واحد است، قرآن می فرماید که از هر قومی، طایفه ای باید فقیه بشوند و قوم را انذار کنند: «طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم».
🚨دیدیم که شیرفهم نشدن تفاوت بین عقل و فکر، سبب خطای بزرگی مثل #خود_ولی_پنداری آخوند خراسانی در مشروطه و سقوط مشروطیت می شود و کسانی مثل علامه طباطبایی و آیت الله خوئی و ملاصدرا، شواهد روشنی برای احراز #ولیّ_مند بودن شان را به ما نمی دهند و این امر، «ما جَری» و «ما یجری» عجیبی است که تا فرق میان عقل و فکر و پیامدهای هر کدام روشن نشود، ادامه خواهد یافت.
✅ حتی فقیه یا مرجع حقیقی که در بیان امیرالمؤمنین و امام عسکری ع بررسی شد، از آن جهت که فقیه یا مرجع است، اوصاف و وظایفی دارد، اما ولیّ امر نیست و خود، باید مطیع ولیّ امر باشد وگرنه دچار طاغوت است.
📚 اکنون نامه مبارک امام زمان به اسحاق بن یعقوب را با این نگاه باز می خوانیم:
🌻«اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم». كمال الدين، ۲: ۴۸۴
🌍 در این جا سخن از «حجت بودن» #سخن فرد نیست؛ بلکه سخن از حجت بودن #خود_فرد است و برای تأکید نیز، این مساله در نسبت بین امام و نائب وی ذکر شده است؛ یعنی همان گونه که خود امام حجت خدا بر نائبش است، خود نائب وی نیز حجت خدا بر مردم است. چنین نائبی کسی است که «عقلش از عقل جمیع امت بزرگ تر است»؛ نه این که چون فقیه است یا چون فقیه اعلم است، این برتری فکری، سبب برتری وجودی بشود و خود این فرد، حجت بشود. اما در نگاه ارسطویی که اصل انسان #فکر است، فاکر، حاکم است و حکومت حکیمان (فیلسوفان) و فقیهان معنا دار است.
👈اما در اسلام، ولیّ امر لازم نیست در بابهای مختلف فقهی، اعلم باشد و فرد اعلم نیز نمی تواند ولیّ امر باشد، مگر این که «اعقل» باشد. وقتی اعقل شد، «خود» وی، حجت می شود نه این که فقط کلامش، به عنوان کلام متخصص، حجیت داشته باشد. جوهره خود انسان، عقل وی است: #الانسان_بعقله: امیرالمومنین ع
✅ بنابراین #مقام_ولایت امر، ناشی از فقاهت یا مبسوط الید شدن فقیه جامع شرایط افتاء و بیعت مردم نیست؛ بلکه مقامی تکوینی و مربوط به شکوفایی عقل فرد است.
🌻 لذا مقام نائب عام امام زمان بالاتر از نائب خاص است؛ زیرا درباره محمد بن عثمان عَمریّ نمی فرماید که او، خودش حجت است بر مردم؛ بلکه می فرماید او مورد وثوق است یعنی بی کم و کاست نوشته یا کلام مرا منتقل می کند و لذا کتاب وی کتاب من است؛ نه این که خودش حجیت داشته باشد: «و أما محمد بنُ عثمان العَمریّ ... فإنّه ثِقَتی و کتابُه کتابی». همان، ص ۴۸۵. ظاهراً مقام نائب خاص امام زمان که در این بیان آمده است، از مقام فقیه حقیقی هم نازلتر است.
📚به هر روی کسی مانند آقای وحید خراسانی حفظه الله، می داند که شأنیت اداره جامعه ندارد و در پاسخ به انتقادات یک طلبه به نظام می گوید که یعنی فکر می کنید که من می توانم کشور را اداره کنم؟
❌اما گاهی برخی از مدعیان مرجعیت، «مطیعاً لامر مولاه» را برای متقاضی تقلید، احراز پذیر نمی کنند. اگر حسن ظن به خرج دهیم، باید گفت که اینان فرق عقل و فکر را نفهمیده اند.
✅ مرجعیت اصیل شیعه، #خط_سرخ حفظ دین و ولایت را دنبال کرده است؛ نه این که #خط_قرمز نقد باشد. فقیه حقیقی، خوب می داند که باید مطیع و بلاگردان ولیّ امر، خامنه ای باشد؛ وگرنه از حمل وظیفه الهی، خودداری کرده است و #عایط الله است؛ نه آیة الله!
💐این را با صراحت، شجاعت، دقت علمی و احترام بیان کردیم؛ تا «آخوند»ی دچار #خود_ولیّ_پنداری نشود.
🔺مشهد، هدیه امام رضا، روز دحوالارض
▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
💠 ارائهی جذاب و متنوع محتوای کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
♦️ این کتاب سلسله جلسات امام خامنهای در ماه رمضان سال ۱۳۵۳ مسجد امام حسن مجتبی واقع در شهر مشهد است که در آن اصول و پایههای فکری اسلام، در خلال آیات قرآن مطرح شدهاست؛ که از شناخت این اصول، طرح کلی از دین به صورت یک ایدئولوژِی کامل ارائه شدهاست.
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
@Tarhekoli
📚حرمتِ داشتنِ حساب در رسانههای صهیونی
◾️قانون گذرانده مجلس در ۱۲/۲/۶۹ و پذیرفته ش. نگهبان در ۱۹/۲/۶۹:
◽️«ماده هشتم: هر نوع برقراری رابطه اقتصادی و تجاری و فرهنگی با کمپانیها و موسسات و شرکتهای وابسته به صهیونها در سطح جهان ممنوع میباشد.»
◾️قانون واحده اسلامی گذرانده ۲۹/۶/۷۱ در مجلس و پذیرفته ش. نگهبان در ۵/۷/۷۱:
◽️«ماده ۱- عقد هرگونه قرارداد چه مستقیم و چه از طریق واسطه با شرکتها یا اشخاص مقیم اسرائیل یا با افراد تبعه اسرائیل یا افرادی که برای اسرائیل یا به نفع آن کشور کار میکنند، صرف نظر از محل اقامت آنان، برای کلیه افراد حقیقی یا حقوقی، ممنوع میباشد و ...»
◽️«ماده ۲. هرگونه کالا و اجناسی که در تولید آن، حتی بخشی از محصولات اسرائیلی به کار رود، صرفنظر از نوع و میزان مصرف آن ...، به عنوان یک کالای اسرائیلی محسوب میگردد»
◽️«ماده ۶- عرضه کالاها و محصولات منظور در ماده دو، یا فروش، خرید و اکتساب این گونه کالاها ممنوع میباشد؛ هرگونه معامله به صورت هبه یا اکتساب، ممنوع است. هر معامله بهصورت هبه یا صرفاً معامله، در اجرای مفاد این ماده، به عنوان فروش و یا خرید محسوب میگردد.»
فتوای امام خامنهای: «بر آحاد مسلمين واجب است که از خريد و استفاده از کالاهايى که منفعت توليد و خريد آنها عائد صهيونها - که محارب با اسلام و مسلمين هستند - میشود، اجتناب کنند.». اجوبة الاستفتائات، سوال ۱۳۵۳.
📛نشستن با فرد صهیونی، تنها کار حسن فریدون نبود، ما هم ممکن است، هر چند ناخواسته، با یک اسرائیلی بر سر پیمان باشیم!
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۱۰
📚 گزارش شگفتِ آیةالله بهجت (نماد تقوا) درباره آخوند خراسانی، از کتاب «زمزم عرفان؛ یادنامه فقیه عارف حضرت آیتالله محمدتقی بهجت، نوشته محمد محمدیریشهری، قم: دارالحدیث، چاپ سوم».
۱. تایید مشروطیت از سوی آخوند
آیةالله بهجت: «هنگامیکه آخوند از پلههای اتاق مطالعه شخصی، به پایین میآمد تا به مجلس درس برود ... اساسنامه و مرامنامه مشروطیت را به ایشان دادند تا امضا کند. ایشان هم ... بیدرنگ در همانجا امضا کرد. 👈ما این قضایا را میبینیم و میشنویم؛ ولی باز هم مثل این است که ندیده و نشنیدهایم. 👈یک امضا از روی غفلت و اشتباه و یا در اثر فریبخوردن، که از انسان صادر میشود، خدا میداند که چقدر آثار زیانبار بر آن مترتب میشود!» زمزم عرفان: ۱۹۲ و ۱۹۳.
۲. گناه بزرگتر از زنا
آ. بهجت: «البته محرمات تنها زنا و قمار و شُربخمر نیست؛ گاهی یک امضای بیجا که مقدمات و زمینه آن را هم دیگران زحمت میکشند و به دست انسان میدهند- موجب از بین رفتن أعراض و نفوس میشود و بهمراتب از آن بالاتر است. از مـا انتظار نمیرود که گناهانی از قبیل شربخمر را در خیابان مرتکب شویم؛ چون اینکار، گذشته از ترس خدا، یکنوع جنون و بیعقلی است و لذا از ما صادر نخواهدشد.» همان: ۱۹۷.
۳. گروه فشار و جام زهر
آ. بهجت: «سیدمحمدکاظم یزدی برای امضای جریان مشروطیت، خیلی تحت فشار بود. برخی از شاگردان آخوندخراسانی، جمعی از شاگردان وی را تحریک کردند که دستهجمعی به منزل سیّد بروند و موافقت او با مشروطیت را بگیرند. پاسخ سید این بود که: "در این کاسه، زهـر است و من نمیتوانم آن را بخورم!" به او اهانت کردند و گفتند: "اگر به خانه یهودی رفتهبودیم، چنین پاسخی را نمیشنیدیم". سجاده او را در نماز جماعت برداشتند و سیّد را خانهنشین کردند. [حتی] صحبت از تبعید ایشان بود.» همان: ۱۹۶.
۴. مشروطه انگلیسی
آ. بهجت: «یکی از آقایان میگفت: بعد از گذشت ۲۰ سال از جریان مشروطه، فهمیدیم که برای انگلیس کار میکنیم، نه به نفع دین» زمزم عرفان: ۱۹۹.
۵. پشیمانی سران مشروطه
آ. بهجت: «مرحوم نائینی در اواخر عمر، در مورد دخالت در امر مشروطیت، تأسف میخورد و میگفت: انگور انداختیم که سرکه شود؛ اما شراب شد!» همان: ۲۰۰
۶. حکم محاربه آخوند برای مخالفین آن مشروطه
«به عموم ملت ایران حکم خدا را اعلام میداریم؛ الیوم بذل جهد در استحکام و استقرار مشروطیت بهمنزله جهاد در رکاب امام زمان ارواحنا فداه، و سر مویی مخالفت و مسامحه بهمنزله خذلان و محاربه با آن حضرت صلوات الله و سلامه علیه، است، أعاذ الله المسلمین من ذلک إن شاء الله! الأحقر عبدالله المازندرانی، الأحقر محمدکاظم الخراسانی، الاأحقر نجل المرحوم الحاج میرزا خلیل». حسین زرگرینژاد، رسائل مشروطیت، دوم، تهران، ۱۳۷۷؛ ص ۴۴۷.
۷. نظر شیخ فضلالله درباره امثال آخوند
«آیتالله بهجت فرمودند: "پس از شهادت شیخ فضلالله نوری، میرزای نایینی، ورقهای با امضای شیخ فضلالله پیش آخوند خراسانی میخواند که در آن نوشته شده بود: "بر کسانی که داخل مشروطه شدهاند، باید احکام مرتدّ فطری را جاری کرد." آخوند پس از شنیدن این مطلب میگوید: "من وقتی خبر کشتهشدن شیخ فضلالله را شنیدم، متأثر شدم؛ ولی اکنون از تأثرم متأثرم!» زمزم عرفان: ۳۴۴ و ۳۴۵
۸. امامخمینی: شکست اسلام!
«اين جوّى كه ساختند در ايران و در ساير جاها [نجف]، اين جو، اسباب اين شد كه آقا شيخ فضلاللَّه را با دست بعضى از روحانيون خود ايران محكوم كردند و بعد او را آوردند در وسط ميدان و بهدار كشيدند و پاى آن هم ايستادند كف زدند و شكست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از اين عمل، حتى علما هم غفلت داشتند». صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸.
۹. مدیریت پیچیده انگلیس و اشتباهات بزرگ علما
آ. بهجت: «رؤسای مشروطه و حتی روحانیون با نفوذ را یکی پس از دیگری کشتند؛ همانهایی که 👈توسط آنان👉 دیگران را کشته بودند! حتی سیدعبدالله بهبهانی را بدتر از شیخ فضلالله نوری کشتند». زمزم عرفان: ۲۰۰
۱۰. قاتلان علما، با فتوای اهل علم بر سر کار آمدند
آ. بهجت: «آری با فتوا گرفتن از اهل علم و علما، بساط مشروطه را بهپا کردند، بعد که سر کار آمدند و قدرت را به دست گرفتند، همانها را مفسد جامعه معرفی کردند.» زمزم عرفان: ۲۰۵.
آ. بهجت: «آقازاده [فرزند آخوند خراسانی] به رضاشاه گفت: عمامه طلبهها را برندارید! وی پاسخ داد: پدرت [هنگامی که مشروطیت را امضا کرد] عمامه آنها را برداشت.» زمزم عرفان: ۳۳۶.
📚امام صادق (ع): «لایُفلِحُ مَن لایَعقِلُ وَ لایَعقِلُ مَن لایَعلَمُ ... وَ العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» کلینی، کافی (چ. دارالحدیث)، ۱: ۱۶۱.
🌾قرآن: اگر تقوا، آنگاه شناخت حق و باطل: «إن تَتَّقوالله یَجعلْ لکم فرقاناً»
▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
🌻سخنان شگفت امام خامنه ای در جمع جوانان جهادی در ۱۰ مرداد ۹۸ که مبتنی بر پردازه ابرفقه می باشد:
♻️ امیرالمؤمنین (ع): «العقول ائمة الافکار و الافکار ائمة القلوب و القلوب ائمة الحواس و الحواس ائمة الاعضاء»
🌕 ✅👈«هرچه ممکن است تلاش کنید و پیش بروید؛ هرچه ممکن است فکر کنید و این فکر را به مرحله عمل در بیاورید».
✅👈 «بگذارید ما #مجموعه_عظیمی از نسل انقلاب اسلامی را در کشورمان شاهد باشیم که از لحاظ #سطح_فهم، #مسائل_مدیریتی، خدمترسانی، ایجاد عدالت و قیام به قسط، به #جایی_رسیده باشد که 👈#ذهنهای_معمولی بشر به آنجا نرسیده و 👈 #باید_از_او_الگو بگیرند.»
✅ به فرایند تلاش عقل، فکر، قلب، حس و عضو برای دستیابی به مصلحت یا دفع یک مفسدت، تعقل می گویند.
🌻علم مفید محصول تعقل است نه تعلم
◻️۱۲ نماهنگ ابرفقهی: ۱ _ ۲ _ ۳ _ ۴ _ ۵ _ ۶ _ ۷ _ ۸ _ ۹ _ ۱۰ _ ۱۱ _ ۱۲
🌹خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۱۱
مجتهد بودن یا نبودن امثال آخوند خراسانی
هدف این بحث، معرفی مرجع تقلید یا نفی مرجعیت برای مقلد نیست که با شهادت دو خبره عادل، اجتهاد یا مرجعیت کسی برای مقلدش ثابت شود؛ بلکه در پی اثبات مساله در تراز خبرهها است؛ نه مقلدها.
◾️اجتهاد
اجتهاد یعنی ملکه استنباطی که اگر دارنده آن ملکه، آن را به کار بگیرد، میتواند مساله دینی را از منابع اسلام بشناسد و ملکه استنباط یعنی درونریز شدن ورود، پرداخت و خروج مناسب و رهایی از موانع نفسانی فردی یا تلبیسات اجتماعی در حل مسأله.
◾️اجتهاد آخوند خراسانی
طبق این تعریف، برخی بر آنند که آخوند در فقه سیاسی مجتهد نبوده، اما وی را در فقه فردی مجتهد میپندارند؛ ولی:
اجتهاد (به معنای اسمی، نه مصدری: تفقه کردن)، ملکه استنباط است و تجزیپذیر نیست؛ یعنی ما مجتهد متجزی نداریم و آنچه هست، تفقه و فقه متجزی است؛ بنابراین آخوند یا مجتهد بوده است یا نبوده است و نمیتوان گفت که وی در سیاست مجتهد نبود، اما در فقه فردی مجتهد (دارای ملکه اجتهاد) بود. لذا با نقض اجتهاد آخوند در سیاست، اساساً مجتهد بودن وی نقض میشود؛ البته بر طبق مکتب نجف که اجتهاد در اصول نیازمند اجتهاد در فقه نیست.
آ. آخوند تلاش خود را برای تفقه در امور سیاسی به کار برد؛ پس اگر ملکه اجتهاد داشت، باید در حیاتیترین مساله اسلامی زمان، حکم درستی میکردند. از آنجا که مشروطه کذایی (که آخوند برای مخالفان آن؛ مانند شیخ فضل الله و سید کاظم یزدی حکم محاربه با امام زمان عج را داده بود) به تصریح امام خمینی (صحیفه امام، ۱۸: ۲۴۸) به شکست اسلام انجامید، نمیتوان سبب شکست اسلام را «اجتهاد اسلامی» دانست؛ به همین دلیل شیخ فضلالله حامیان چنین مشروطهای را مشمول حکم «مرتد فطری» می دانست (زمزم عرفان، آ. بهجت: ۳۴۴ و ۳۴۵).
ب. اگر کسی بکوشد که عنوان شرعی مرتبط با خود را بشناسد، ولی نتواند اجتهاد درستی از خود (در حد ولیّبودن یا نبودن) داشته باشد و خود را ولیّ امر بپندارد، آیا در سادهترین مسأله فقه فردی فاقد اجتهاد نیست؟ «لا عقلَ لمن یَتجاوزُ حدَّه و قدرَه» لیثی، علی، عیون: ۵۳۸. اگر کسی در درک حد مأموم بودن یا امام بودن خود ناتون باشد، مسأله از مجتهد نبودن هم خیلی سختتر میشود.
◾️ابرفقه اجتهاد
ابرفقه میگوید: «العقول ائمة الافکار» پس اگر فکر و فقاهت بخواهد زنده باشد، باید معترف و مطیع امام خود (عقل) باشد. آخوند ولیّامر نبود و اگر فقیه بود، در لایه فکری جامعه متخصص بود و لایه فکر، هنگامی که عقل (ولیّامر) خود را بشناسد و مطیع او باشد، زنده است. عدم معرفت و اطاعت لایه فکر فرد و جامعه از عقل (ولیّامر) نشانگر نبود حیات در آن لایه است (امیرالمؤمنین: فقد العقل فقد الحیاة) و نبود حیات قوه فکر، با داشتن ملکه اجتهاد نمیسازد؛ گو اینکه رانندهای را مرده بدانیم ولی ملکه رانندگی وی را کارامد بدانیم!
◾️بررسی شبهه مجتهد بودن امثال آخوند
📚گفته میشود مهمترین دلیل بر اجتهاد آخوند خراسانی کتاب کفایه وی یا فتاوی وی در برخی مسائل است.
نوشتن کتابی که حاوی برخی نیازهای فکری است، آن هم در یک حوزه از دانشهای مورد نیاز اجتهاد، دلیل اجتهاد نیست. نکات سهگانه زیر نشان میدهد که فتوا دادن در مسائل فردی مانند طهارت و صلاة، لزوماً دلیل اجتهاد نیست:
▪️ ۱. فقه فردی به معنای فقه غیر نظامدار نیست. هر فرد، همانند هر جامعه، یک نظام پنجلایه «عقل، فکر، قلب، حس، عضو» و زیرلایهها و فرایندهای ارتباطی دارد. در حوزه فکریات (حوزه اصلی اجتهاد نیز فکریات پنجگانه و روابط آنها و فرایندها مطرح است. بنابراین فقه فردی، قسیم فقه نظام نیست.
▪️۲. اجتهاد یعنی توانایی استنباط احکام (در فرض ما، احکام فردی) از منابع دین. بنابراین مجتهد باید بتواند:
آ. مسأله بودن چیزی را درک کند. گاهی نیاز به نبوغ است که بگویی چرا سیب افتاد تا قانون جاذبه را کشف کنی؛ نه اصل جاذبه را.
ب. منابع مناسب و کافی را شناسایی کند.
ج. اگر نیاز بود، نظام حاکم بر حل مساله را درک کند و حکم مساله را در آورد.
👈بنابراین نمی توان کسی را که مسالهای را درس گرفته است، آن را مباحثه کرده، درس داده و آنگاه با این پیشینه در مساله، با بررسی احادیث تبویب شده از سوی دیگران و با مطالعه اقوال دیگران در مساله، نظرکی بدهد یا همان قول را تأیید کند و مجتهد شمرده شود!
◾️معنای مجتهد در سخن رهبر
اگر کسی دشمن و روشهای دشمنی را نشناسد و برود چندبار کتاب جواهر بخواند چنین کسی تفقه در دین ندارد.
▪️پرسشی از امثال آخوند: «روش تراز رسیدن به رشد از نظر اسلام چیست؟»
💠 در بهترین حالت باید گفت برای ما ثابت نیست که امثال آخوند بتوانند پاسخ فقهی قابل دفاعی به این پرسش بدهند! چون برای پاسخ به این پرسش باید نظام دینی انسان را کشف کرد که ...
▪️همسو: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔵 امام خامنه ای و سیاست زدایان
♻️«بنده چند سال قبل از این ... راجع به سیاست در دانشگاهها، یک تعبیری به کار بردم که مسئولین دولتیِ آن روز [۱۲ آبان ۷۲] #خیلی ناراحت شدند که چرا این حرف را میزنید؛ گفتم: 👈#خدا_لعنت_کند کسانی را که بساط فکر سیاسی و #کار_سیاسی و تلاش سیاسی را از دانشگاهها جمع کردند! از ما گلهمند شدند که شما بچّهها را وادار میکنید به کار سیاسی ... بنده خودم مراجعه میکنم به خاطرات خودم و به دوره جوانی خودمان -پنجاه شصت سال پیش- که با افرادی #بحث میکردیم سر مسائل سیاسی، سر #مبارزات، داد، بیداد! محیط چالشی» ۲۹ خرداد ۹۵
👈امام خمینی: «اسلام این نیست. #والله_اسلام_تمامش_سیاست است. اسلام را بد معرّفی کردهاند». صحیفه امام، ۱: ۲۷۰
ابرفقه
@abarin