eitaa logo
عباس موزون
50.6هزار دنبال‌کننده
940 عکس
2.1هزار ویدیو
3 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل دوم) 🔸هویتی که از من گذر کرد؛ من متعلق به اینجام، کجا بودم؟! خیلی بهجت و شعف به من دست داد. 🔸من چنین چیزی استنباط کردم که می‌تونه تمام اون صحنه‌هایی که اونجا وجود داره، همه رو ما خودمون خالقش باشیم، یعنی چنین اجازه‌ای به ما داده شده. 🔸سومین چیز موسیقی بود که از آسمون می‌اومد، از اشیاء می‌اومد و از طبیعت می‌اومد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ZfVRX 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
16.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل دوم) 🔸یه پدیده خیلی باشکوهی که شاید بشه اسمشو گذاشت شاه بیت ویژگی‌ها و قابلیت‌های اونجا، این هستش که آدم می‌داند که در این لحظه چه می‌خواهد و اینکه این چیزی را که می‌خواهد به چه قدر و به چه اندازه‌ای این رو جذب بکنه و انجامش بده و اینکه تواناییش رو در همون لحظه و بدون رنج و بدون زمینه داره که انجام بده. 🔸تمام این حس‌ها رو، تمام این موقعیت‌ها رو وقتی تمامش با هم جمع میشه، من اسمشو می‌گذارم «عاشقانگی»، می‌شه تمامِ عشق... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/CQe2V 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
19.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل دوم) 🔸یه فستیوالی مثلاً شبیه به سیزده بدر خودمون پشت تپه‌ها بود، همه در تدارک این جشن بودند، همه می‌خواستند برند و من پر از شوق بودم که می‌دونستم در بهترین حالت می‌تونم از اون جشن لذت ببرم. 🔸گفتم اینجا که خونه منه چرا یادم نمیاد! بعد همینجوری هی خاطرات گذشته... من با این درخت خاطره داشتم اونجا... بعد یادم اومد من پرواز می‌کردم بعد رفتم سر خوردم رفتم روی آسمان دور اون درخته گفتم دیر شد، دیر شد همه منتظر منند... بعد یکدفعه رفتم تو اتاق تاریک... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/tolf6 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
18.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست و هشتم فصل دوم) 🔸استرس کشیدم خیلی برای من وحشتناک بود اون استرسی که از فاز مادی اومده بودم اونجا تازه برام لذت بخش هم بود، یه طلبی یه ذوقی در من وجود داشت برای رفتن به اون جشن همچنان با قدرت در درون من بود اون ادراک، میگفتم من چرا اینجام... 🔸بعد صدای ضربان قلبم رو می‌شنیدم انگار توی خلأ فقط صدای قلب.. حالا احساس فشار میکنم فشار عجیب رو خودم چشامو باز کردم.. درکی از ماده نداشتم هنوز نمی‌دونستم اینجا چیست و اینجا کجاست بعد از چند تا ضربان قلب یه چیزی مثل پُتک توی سرم خراب شد.. اینجا زمینه!!من انسانم !! اسمم محسنه!.. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/mP4Hw 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: ارتباط خوب... رنگ... معطر... 🔸️به مناسبت سالگرد شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 همین الان به آشیانه رسیدم و خواستم بر قاب این پنجره تبریکی بنویسم تولد بانوی دو عالم را (سلام الله علیها). اما خبر دار شدم ساعاتی پیش ده‌ها همسفر از خاک کرمان پرگشوده‌اند پس تبریکم را تقدیم می‌کنم به حضور میزبانان بهشت که ده‌ها تن از فرزندان حضرتش اینک مهمان ایشان، در جشن تولد واقعی خود هستند. 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست نهم فصل دوم) 🔸قبل از تجربه نه نماز بلد بودم نه برایم مهم بود، در دنیای دیگری بودم همه چیز برایم مهم بود غیر از اعتقاد به معاد و دین تا اینکه این تجربه برام حاصل شد. 🔸یک روز با دوستانم بیرون بودم و احساس کردم حال خوبی ندارم تپش قلب دارم، آن روز کمی زودتر به خانه برگشتم تا کمی استراحت کنم، با بالا رفتن از پله‌ها تپش قلبم بیشتر شد. 🔸به اتاق رفتم که استراحت کنم و هنوز لباس‌هام را عوض نکرده بودم، هر لحظه احساس کردم دارم بدتر می‌شوم و از جایی احساس کردم قلبم دیگر نمی‌زند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/c2lfM 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
18.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست نهم فصل دوم) 🔸یکبار دیگر از کودکی‌ام را دیدم و ۱۸ سال را زندگی کردم. به آخرش که می‌رسیدم، اندازه یک دقیقه هم نمی‌شد، تازه فهمیدم زمان آنجا وجود ندارد و یادم نمی‌آمد که بار دوم است که زندگی می‌کنم، اینکه مُرده‌ام و دارند زندگی را نشان می‌دهند... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hjdEY 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت بیست نهم فصل دوم) 🔸یک نور کوچک دوری آمد، ولی جذاب و زیبا بود، به سمت نور رفتم، سرعتم که زیاد شد، احساس کردم در یک تونل قرار گرفتم، تونلی که خیلی تنگ بود و اندازه چهارشانه‌ام بود، با سرعت رفتم سمت نور و هر چه می‌رفتم به آن نور نمی‌رسیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/HrKCJ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links