۵ شهریور ۱۳۹۷
🍃نرمترین دل دنیا
محبتهای این و آن
یکی یکی دارد رنگ میبازد برایم.
دیگر نمیشود
به بازی زبانها
و زبانبازی آدمها اعتماد کرد.
«دوستت دارم»
مشکوکترین جملهای است
که این روزها میشنوم.
گویی از پشت این جمله
صدایی ترسناک به گوش میرسد.
چرا نمیشود مثل آن روزها
در آغوش گرم و نرمِ «دوستت دارم»
آرام گرفت؟
وقتی «دوستت دارم»
دیگر نمیتواند اثبات دوستی باشد
احساس میکنم در میان یک زمین دلِ سنگی
دارم از بیمحبّتی میمیرم.
آقا!
چه بگویی دوستت دارم و چه نگویی
میدانم که دوستم داری.
حالا اگر میشود
امشبی را مرا مهمان شب بخیرت کن
تا کمی جان بگیرم
زیر فشار این همه دلِ سنگی.
شبت بخیر نرمترین دل دنیا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
۵ شهریور ۱۳۹۷
‼️در انتخابها دو مسألۀ جدی وجود دارد که باید درمان شود:
1⃣ انتخابهای احساسی💓
مقصود ما از انتخابهای احساسی، انتخابهایی است که انواع و اقسامش رواج یافته است؛ مثل انتخاب در سر کلاسهای درس 📚📝و تنها با دیدن شکل و قیافه👰،انتخاب در پارکها، انتخاب در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی👨💻👩💻؛ انتخابهایی که در آن منطق و درایت حاکم نیست. تصمیم، در این نوع ازدواجها تنها با رد و بدل شدن گزارههایی شکل میگیرد که احساسات دختر و پسر را تحریک میکند💌.
⏪حالا این دو وقتی با هم ازدواج میکنند💍، پردۀ عشق و علاقۀ داغی که در مقابل چشمانشان بود کنار میرود و شروع به شناخت هم میکنند. از این جاست که عدم کفویت خود را نشان میدهد.❌❌
⏪اینها تا به حال یک رابطۀ احساسی آن هم در حالت فراق داشتند. یک بار دیگر به این عبارت توجه کنید: «رابطۀ احساسی در حالت فراق». رابطه وقتی احساسی میشود، خود به خود قدرت منطقی و معرفتی انسان را به شدت کاهش میدهد💘💘. وقتی هم که در فراق باشد، این اتفاق بیشتر میافتد. البته ممکن است برخی بگویند کدام فراق؟ اینها که همیشه با هم هستند. اشتباه نکنید، وصال در رابطههای احساسی این چنینی، یعنی ازدواج💍، نه یکدیگر را دیدن.
💟وصال یعنی این که این دو با هم ازدواج کنند و زیر یک سقف با هم زندگی کنند 🏠و مطمئن شوند که برای یکدیگرند💞. این اطمینان خاطر به همراه آن زندگی است که پردۀ آن عشق و علاقه را کنار میزند. پیش از ازدواج، نه اطمینان خاطر بود، نه زندگی.
2⃣تفسیر غیر دینی کفویت ؛ که ان شا الله در پست هفته آینده دربارش صحبت می کنیم .😊
📚 از نو، باتو . کتاب اول .صص۴۲-۴۰
#از_نو_با_تو
#کتاب_اول
#نقطه_نه_علامت_سؤال
#طلاق_و_راه_های_پیشگیری_از_آن
https://eitaa.com/abbasivaladi
۶ شهریور ۱۳۹۷
۶ شهریور ۱۳۹۷
🍃🌼🌼🌼
✅ خلاصهی #درس هشتاد و پنجم:
مگه میشه تو جهنّمم امید به رحمت خدا داشت؟
🍃🌼🌼🌼
🔹هنوز تو حال و هوای دعای کمیلیم.
یکی از چیزایی که تو این دعا، مثل خیلی از دعاهای دیگه داریم یاد میگیریم، اینه که میشه با خدا راحت حرف زد. صمیمیت بنده با خدا تو جاهای مختلف این دعا داره موج میزنه. هر وقت احساس کردید که حرف زدن با خدا براتون سخته، بدونید خدایی رو که دعای کمیل معرّفی کرده، هنوز نشناختید.
🔻این فرازی که میخوایم امروز بچشیم، یه دنیا امیده، یه دنیا مستیه و یه دنیا عشقه. خیلی قشنگه.
🍃فَبِعِزَّتِكَ یا سَیِّدِی وَ مَوْلاَی أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیكَ بَینَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْكِینَّ عَلَیكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِینَ وَ لَأُنَادِیَنَّكَ أَینَ كُنْتَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یا غَایَةَ آمَالِ الْعَارِفِینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ وَ یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ.
🍂پس به عزّتت ای آقا و مولایم سوگند صادقانه میخورم، اگر مرا در سخن گفتن آزاد بگذاری، در میان اهل دوزخ به پیشگاهت سخت ناله سر دهم همانند نالۀ آرزومندان و به درگاهت بانگ بردارم همچون بانگ آنان که خواهان دادرسی هستند و هر آینه به آستانت گریه کنم چونان که مبتلا به فقدان عزیزی میباشند و صدایت میزنم: کجایی ای سرپرست مؤمنان! ای نهایت آرزوی عارفان! ای فریادرس خواهندگان فریادرس! ای محبوب دلهای راستان و ای معبود جهانیان!
⁉️ چه خبره این جا! چه غوغایی داره به پا میشه! یعنی ما همین خدا رو شبای جمعه صدا میزنیم؛ ولی حواسمون نیست؟!
🔹خدایا! اگه من رو تو آتیش جهنّم بندازی و اون جا بهم فرصت حرف زدن بدی، به عزّتت قسم میخورم که اون جا ضجّه میزنم.
● تو عرب، «ضجّه» به فریادی میگن که از سر ترس از چیزیه و اونی که فریاد میزنه، میخواد کمکی رو به سمت خودش جلب کنه.
🔹خدایا! من تو جهنّم وقتی آتیشت رو میبینم، از ترس فریاد میزنم و برای رهایی از آتیش جهنّم کمک طلب میکنم؛ اونم مثل کسایی که امید دارن کسی به فریادشون برسه.. خدایا! نالۀ من وسط آتیش قهر تو، مثل نالۀ کساییه که امید دارن. یعنی حتّی آتیش جهنّمم نمیتونه امید من رو از تو قطع کنه.
‼️ آهای آدمای مقدّس! آهای آدمایی که فهمتون به اندازۀ درک مهربونی خدا نیست! همین دعای کمیلی رو که سرتون بره از دست نمیدید، درست بخونید. ببینید مولا داره چی میگه. تو باید خدا رو طوری به بندههاش معرّفی کنی که حتّی تو آتیش جهنّمم که افتادن، امیدشون ازش قطع نشه.
⁉️ این طوری که معرّفی نمیکنی هیچی، خدا رو تو همین دنیا طوری معرّفی میکنی که انگار رحمتش فقط شامل حال خودت میشه و دو تا مثل خودت؟ چرا این قدر فاصله؟!
هر وقت دعای کمیل رو خوندید و رسیدید به «ضَجیجَ الْآمِلِینَ» یادتون باشه که آقا دارن به ما میگن، تو وسط آتیش جهنّمم بودی، امیدت از رحمت خدا قطع نشه.
🔹«وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ» خدایا! اگه من رو بندازی وسط آتیش جهنّم، فریاد میزنم مثل کسی که دنبال یه فریادرس میگرده.
تو این قسمت، از یه طرف حال ناخوش بنده به خاطر اوضاع بدی که داره ترسیم میشه، از طرفی هم امیدی که تو دلش هست و قطع نمیشه، به تصویر کشیده میشه.
● «مستصرخ» به کسی میگن که فریاد میزنه تا کسی به فریادش برسه.
🔹بازم امید، بازم دل بستن به فریادرسی خدا حتّی تو جهنّم.
خدایا! شکرت که این دعاها رو به ما رسوندی. اگه بنا بود ما تو رو با حرفایی که بعضی از این مقدّسا میزنن بشناسیم، باید چی کار میکردیم؟!
***
⬅️ ادامه این فرازهای زیبا و دیوونه کننده رو تو متن کامل درس بخونید.
#خلاصه_درس هشتاد و پنجم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖
🌼 اینم پیدیاف درس هشتاد و پنجم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
۶ شهریور ۱۳۹۷
085 درس هشتاد و پنجم مگه میشه تو جهنّمم امید به رحمت خدا داشت؟.pdf
239.2K
#درس
درس هشتاد و پنجم:
مگه میشه تو جهنّمم امید به رحمت خدا داشت؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
۶ شهریور ۱۳۹۷
۶ شهریور ۱۳۹۷
🍃چشم خدا
من حرف زدن باتو را دوست دارم
به قدری دوست دارم
که دوست دارم در بارۀ حرف زدن با تو
همین طور هر شب بنویسم و بنویسم.
به قدری حرف زدن با تو شیرین است
که شنیدن قصههای حرف زدن با تو
کام آدم را خمرۀ عسل میکند.
دوست دارم فریاد بزنم تا همه بشنوند
و بدانند که حرف زدن با تو
چه کیمیایی است
و این کیمیا چه قدر نزدیک است به آنها
و چرا این قدر غافلاند از این کیمیا؟
حرف زدن در بارۀ حرف زدن با تو
خودش دارو و درمانی است .
این چند وقتی که دارم
در بارۀ حرف زدن با تو حرف میزنم
با چشمهایم دارم میبینم
که آدمها چه قدر آرام میشوند
با شنیدن این حرفها.
بگذار آن قدر در بارۀ حرف زدن با تو حرف بزنم
که هر کسی برای امتحان هم که شده
بیاید در کنارت بنشیند و یک بار با تو حرف بزند.
خاصیت حرف زدن با تو این است:
یک بار که طعمش را میچشی
حسابی عادت میکنی به آن.
همۀ سختی این راه
کشاندن مردم به میدان اوّل این گفتگوست.
اعجازی که در حرف زدن با توست
مردم را در همان دفعۀ اوّل نمکگیر میکند آقا!
مردمی که من میشناسم
طعم همه جور حرف زدن را چشیدهاند
و بسیاری از اینها
خستهاند از این حرف زدنهای جور و واجور
اگر طعم حرف زدن با تو را بچشند
در همان آنِ اوّل میفهمند
که چه قدر جنس حرف زدن با تو
فرق میکند با حرف زدنهای دیگر.
کار، آن قدرها که فکر میکردم سخت نیست
نیم نگاهی از تو اگر شامل حالم شود
مردم را یکی یکی میکشانم به بزم گفتگو با تو.
منتظر این نیم نگاه ایستادهام.
شبت بخیر چشم خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
۶ شهریور ۱۳۹۷
۷ شهریور ۱۳۹۷
محسن عباسی ولدی
با بازی های دیروز ، میتوان آینده ای روشن برای کودکان امروز رقم زد . http://eitaa.com/abbasivaladi
🌈بازیهای دیروز، آینده روشن کودکان امروز
🏰قلعهبازی🏰
💢 بهتر است حدّاقل تعداد افراد هر گروه، پنج نفر باشد.
💢 فضا برای بازی باید وسیع باشد. پس بهتر است در جایی مثل پارک، کوچه، مدرسه و ... انجام شود.
✅ ابتدا دو سرگروه👬، یارکشی میکنند و دو گروه، تشکیل میشود.
▫️محدودهای مثل کنج یک دیوار🏠 یا کنار یک درخت🌳، به عنوان «قلعه»🏰، مشخّص میشود.
▫️به قید قرعه🎲، افراد یکی از دو گروه، فرار🏃♂میکند و گروه دیگر باید به دنبال آنان بروند.
▫️هر کدام از افراد گروه فراری که دستگیر شد، باید در قلعه🏰زندانی شود.
▫️گروهی که به دنبال گروه فراری هستند، یک قلعهبان برای مراقبت از زندانیها میگذارند.
▫️پس از دستگیری برخی از اعضای گروه فراری، باقی اعضا باید تلاش کنند بدون آن که دستگیر شوند، افراد زندانی را آزاد کنند.
▫️تماس دستِ✋️یکی از اعضا با افراد زندانی، مجوّز آزادی آنهاست.
▫️افرادی که برای آزاد کردن دوستانشان میآیند، باید مراقب باشند تا هنگام آزاد کردن افراد زندانی، خودشان دستگیر نشوند😏.
▫️وقتی تمام افراد گروه فراری دستگیر شدند. جای دو گروه، عوض میشود.
▫️دستگیری👨✈️وقتی محقَّق میشود که فرد فراری در دستان یکی از اعضای گروه حریف، برای یک لحظه هم که شده، اسیر شود.
▫️وقتی یکی از افراد اسیر میشود، نمیتواند فرار کند؛ مگر آن که به قلعه منتقل شود و یکی از افراد گروهش به آزادی او اقدام کند.
📚بازی، بازوی تربیت، ص125
#بازی_بازوی_تربیت
#بازیهای_گروهی
#من_دیگر_ما
#تربیت_فرزند
🎾https://eitaa.com/abbasivaladi
۷ شهریور ۱۳۹۷
۷ شهریور ۱۳۹۷
🍃عاشق خدا!
روزها و شبهایی که میدانم خوشحالی
چه قدر خوش میگذرد به من!
اصلاً دوست ندارم به روزهای غمگینت فکر کنم.
شادی تو نمیگذارد آدم روی پا بایستد
حسّ طربی را که از شادی تو به ما دست میدهد
با هیچ شرابی نمیشود به دست آورد.
ولی راستش در روزها و شبهای خوشحالی تو
کنار این همه طرب
کوه غصّهای هم روی دلم سنگینی میکند
تو عید که میشود لبخند میزنی
و با لبخندت دل عالمی را میبری.
لبخندهای تو رنگ الهی دارد
تو که لبخند میزنی
زمین لبخند میزند
آسمان لبخند میزند
فرشتهها لبخند میزنند
اصلاً روی لب همۀ عالم لبخند مینشیند.
تو قلب عالمی
قلب عالم وقتی شاد میتپد
مگر میشود عالم غمگین باشد؟
آقا!
ما از پدرت یاد گرفتیم
هر روزی که در آن معصیت نکنیم، عید است.
راز سختی روزها و شبهای شادی تو برای من این است:
من میتوانم هر روز تو را عید کنم
و گل لبخند را گوشۀ لب تو بنشانم
امّا این کار را نمیکنم.
چه طور میشود عاشق بود
و برای نشاندن لبخند روی لب معشوق
زمین و زمان را به هم ندوخت و خود را نکُشت؟
روزهایی که تو شادی
من از این غصه میخورم
که چرا با این که میتوانم تو را شاد کنم، نمیکنم؟
چه کسی میتواند انکار کند
که فقط عاشقها آدماند؟
من اگر عاشق نیستم؛ ولی با همۀ وجودم یقین دارم
که فقط عاشقها آدماند.
قول میدهم زودتر از اینها آدم شوم.
مرا ببخش.
کمی بیشتر تحمّلم کن
و دعا کن که آدمِ شاد کردن دلت شوم.
شبت بخیر عاشق خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
۷ شهریور ۱۳۹۷