eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.2هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
«فَصِرتُ أَدعُوكَ آمِناً، وَأَسأَلُكَ مُستَأنِساً لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً، مُدِلّاً عَلَيكَ فِيما قَصَدتُ فِيهِ إِلَيكَ» _ خب، بندۀ من!‌ دیدی بخشیدمت و به خودت اجازه دادی ازم چیزایی رو بخوای که لایقش نیستی. بعدش چی شد؟ _ خدایا! وقتی دیدم تو با من این طوری برخورد کردی، احساس امنیتی کردم که با خیال آسوده، بدون این که نگران گناهانی که کردم باشم، اومدم و صدات کردم: فَصِرْتُ أَدْعُوكَ آمِناً من سابقۀ خوبی ندارم؛ اما راحت می‌ام و درخواستم رو با حالتی بیان می‌کنم که انگار عمریه باهات انس دارم (مُسْتَأْنِساً)، با این که مجرمم و تو حاکم؛ اما می‌ام ازت درخواست می‌کنم بدون این که بترسم و بلرزم: (لَاخائِفاً وَلَا وَجِلاً) @abbasivaladi
خدایا! نه این که فقط با خیال آسوده درخواستم مطرح کنم، نه، یه خورده بالاتر. به عنوان یه گناهکار و مجرم می‌ام درِ خونۀ تو و برای گرفتم حاجتم از تو برات ناز می‌کنم: (مُدِلّاً عَلَيْكَ فِيما قَصَدْتُ فِيهِ إِلَيْكَ) «مُدِلّاً عَلَيْكَ » تو کاری کردی با من که من مجرم و گناهکار به این نتیجه رسیدم که می‌تونم توی اون قصد و هدفی که دارم و به خاطرش به سمت تو اومدم، برات ناز کنم. به نظرتون برای این قسمت از دعای افتتاح، نباید جون داد؟ قشنگ‌تر از اینم می‌شه رابطۀ بنده و خدا رو توصیف کرد؟ @abbasivaladi
امشب برید این قسمت از دعای افتتاح رو فریاد بزنید. بگید من خدایی دارم که براش ناز می‌کنم و اونم نازم رو می‌خره. بگید وقتی من رو بخشید، بهم نمی‌گه دیگه دهنت رو ببند و هیچی ازم نخواه. نه، اجازه می‌ده بازم ازش درخواست کنم. وقتی خواستم درخواست کنم، نمی‌گه چیزای کوچیک و پیش پا افتاده بخواه نه، می‌گه هر چی می‌خوای، بگو. کم نخواه. یه وقت نگی اینی که می‌خواهم از خدا درخواست بکنم، خیلی از بزرگ‌تر از اندازۀ منه‌ها. نه، بخواه. @abbasivaladi
خدایا! چرا من تو را این طوری نشناختم!؟ چرا اون چیزی که از تو در ذهن من نقش بسته، با اینی که تو دعاها می‌خونم فرق داره؟! من تو رو با آدم‌ها مقایسه کردم، با خودمون، با همۀ نقص‌هایی که داریم. این قدر مهربونی تو ذهن ما نمی‌گنجه، چون خودمون این طوری نیستیم. بعد فکر می‌کنیم که تو هم مثل مایی، نهایتش یه کم بهتر. آقایون! خانم‌ها! صبر کنید، دعا باز هم داره اوج می‌گیره. @abbasivaladi
«فَإِن أَبطَأَ عَنِّى عَتَبتُ بِجَهلِى عَلَيكَ، وَلَعَلَّ الَّذِى أَبطَأَ عَنِّى هُوَ خَيرٌ لِى لِعِلمِكَ بِعاقِبَةِ الأُمُورِ، فَلَم أَرَ مَولىً كَرِيماً أَصبَرَ عَلَى عَبدٍ لَئِيمٍ مِنكَ عَلَىَّ» خدایا! طوری با من برخورد کردی که وقتی حاجتی ازت می‌خوام و تو درخواست من رو به تأخیر می ندازی، منِ نادون با جهلم به تو عتاب می‌کنم که خدایا! چرا عقب انداختی حاجتم رو؟! واااای! چه خبره! گناه کردم، بخشیدی بخشیدی و اجازه درخواست دادی درخواست کردم و بیشتر از لیاقتم درخواست کردم درخواست کردم و برات ناز کردم. درخواستم عقب افتاد، عتاب کردم بهت. بعضی‌ها می‌گن عتاب، اون توبیخیه که تو رابطۀ دوستی و رفاقتی انجام می‌گیره. کسی که عتاب می‌کنه در اصل گله می‌کنه به طرف مقابلش که چرا رسم رفاقت رو به جا نمی‌آری. (الفروق فی اللغة، ص 44) خدایا! جوری باهام مهربونی کردی که به خودم اجازه دادم بهت عتاب کنم. حواستون باشه‌ها! این جا نمی‌خواد بگه بنده حق داره عتاب کنه، نه، می‌خواد بگه مهربونی خدا به قدری زیاده، که بنده به خودش این اجازه رو می‌ده. وگرنه بندۀ با معرفت که به خدا عتاب نمی‌کنه. تازه خدای من! اون حاجتی که ازت خواستم و تو برآورده شدنش رو به تأخیر انداختی، شاید اصلا عقب افتادنش به خیر من بوده‌ها، آخه تویی که می‌دونی آخر عاقبت کارها چی می‌شه. من چی می‌فهمم خدا! @abbasivaladi
بین همۀ ارباب‌های عالم، مولایی ندیدم که صبورتر از تو باشه. من بنده‌ای به این پستی، تو مولایی به این صبوری. «فَلَمْ أَرَ مَوْلىً كَرِيماً أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِيمٍ مِنْكَ عَلَىَّ»؛ خدایا! می‌خوام رابطۀ خودم و خودت رو بیشتر از اینا توضیح بدم. می‌خوام همۀ عالم بدونن که تو چقدر صبوری! @abbasivaladi
«يَا رَبِّ، إِنَّكَ تَدعُونِى فَأُوَلِّى عَنكَ، وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَيكَ، وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقبَلُ مِنكَ كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيكَ؛ فَلَم يَمنَعكَ ذٰلِكَ مِنَ الرَّحمَةِ لِى وَالإِحسانِ إِلَىَّ، وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ» خدایا! تو من رو صدا می‌زنی، من از تو رو برمی‌گردونم. «يَا رَبِّ، إِنَّكَ تَدْعُونِى فَأُوَلِّى عَنْكَ»؛ من که رو برمی‌گردونم همونی هستم که کاری داشته باشم می‌ام در خونه‌ت صدات می‌زنم و اگه دیر جواب بدی، عتاب می‌کنم. من که رو بر می‌گردونم همونی هستم که صدات که می‌زنم، برات ناز می‌کنم. اما وقتی تو من رو صدا می‌زنی، نه این که جوابت رو ندم، بدتر از این «فَأُوَلِّى عَنْكَ» ازت رو بر می‌گردونم. محلت نمی‌ذارم. امشب تو مراسم احیا، همین قسمت‌های دعای افتتاح رو تو ذهنتون داشته باشیم، برای این که تا سحر شرمندۀ خدا باشیم بسه. @abbasivaladi
تو بساط دوستی پهن می‌کنی، ابراز محبت می‌کنی، می گی بندۀ من! من دوسِت دارم؛ «وَتَتَحَبَّبُ إِلَىَّ» ولی من چیکار می کنم؟ من کارایی می‌کنم که نشونۀ دوستی نیست، کارایی که نشونۀ دشمنیه: «فَأَتَبَغَّضُ إِلَيْك»، حواستون هست؟ چقدر نیاز داریم به این که رابطه‌مون رو با خدا بازخوانی کنیم! دعای افتتاح چه خوب داره این کار رو انجام می‌ده! اون بساط حُب پهن می‌کنه، من بساط بغض. اون پیام دوستی به من می‌ده، من پیام دشمنی. @abbasivaladi
خدایا! تو به من محبت می‌کنی، من ازت قبول نمی‌کنم. «وَتَتَوَدَّدُ إِلَىَّ فَلَا أَقْبَلُ مِنْكَ»، الله اکبر! چه خبره! انگار جای من و خدا عوض شده. من باید التماس کنم که خدا بهم محبت کنه، اما اون نخواسته به من محبت می‌کنه. من باید محبت کنم و خدا قبول نکنه، اما اون محبت می‌کنه و من قبول نمی‌کنم. آقایون! خانوما! باورکنید اینا شعر نیست، اینا کلاس خداشناسیه. خط به خطش عین واقعیته. دقت می‌کنید که من دارم ترجمه می‌کنم، نه این که دعا چیزی بگه و من چیز دیگه‌ای. تعابیر این چنینی تنها تو دعای افتتاح نیست، تو دعای ابوحمزه هم هست. حواستون به این قسمت از دعای ابوحمزه بوده؟ وَ مِنْ عُقُوباتِ الْمَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتّى‏ كَأَنَّكَ اسْتَحْیَیْتَنِی و از كیفرهای گناهان مرا دور داشته¬ای، تا به حدّی كه گویا تو از من خجالت می¬کشی [نه من از تو] @abbasivaladi
خدایا! یه جوری شده رابطۀ من و تو که انگار این منم که از تو طلبکارم «كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ»؛ انگار من به گردن تو حقی دارم. «تطوّل» از «طَول» گرفته شده به معنای لطف و فضلی که کسی در حق کسی می‌کنه. «كَأَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَيْكَ»؛ یعنی خدایا انگار من در حق تو لطفی کردم و به سرت منتی دارم. عجیب نیست؟! @abbasivaladi
خب خدایا! ‌اون همه در حق من لطف کردی، من این طوری جوابت رو دادم حالا می‌خوای با من چی کار کنی؟ هر کسی جز تو بود، می‌دونم دیگه محلم نمی‌ذاشت به حسابم می‌رسید. زمینم می‌زد. آبروم رو می‌برد. در برابر درخواست‌هایی که داشتم جز «نه» جواب دیگه‌ای نداشت اما تو: این کارای من باعث نمی‌شه تو به من محبت و احسان نکنی، به من مهربونی و احسان نکنی. «فَلَمْ يَمْنَعْكَ ذلِكَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِى وَالْإِحْسانِ إِلَىَّ»؛ به واسطه اون جود و کرمی که داری کارهای من باعث نمی‌شه فضلت رو بر من ارزانی نکنی. «وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِكَ وَكَرَمِكَ» @abbasivaladi
بس باشه همین مقدار. الهی که بهترین‌ها رو خدا امشب برای همۀ رقم بزنه. الهی که سال آینده شب قدر رو در مجلسی احیا بگیریم که سخنرانش امام زمان علیه السلام باشه. الهی که ریشۀ ظلم و ستم از عالم کنده بشه. الهی که فریادرس مظلومان عالم از راه برسه. الهی که توحیدمون قوی بشه. الهی که مایۀ خوشحالی امام زمانمون باشیم. برای همدیگه دعا کنیم. اگه تونستم شاید دوباره برگشتم. اما فعلا یاعلی @abbasivaladi
757.9K
سوره‌هایی که خوندنشون امشب مستحبه: عنکبوت، روم، دخان آیۀ دوم سورۀ عنکبوت یه پیام مهم برای همه‌مون داره که تو این صوت گفتم. @abbasivaladi
609.5K
چرا از خدا طلبکاریم؟ بعضی از ماها وقتی کار خوب می‌کنیم حس طلبکاری از خدا بهمون دست می‌ده. آیه 6 سورۀ عنکبوت رو بخونیم و روش فکر کنیم تا از این حس نجات پیدا کنیم. @abbasivaladi
726.4K
یه زندگی رو تصور کنید که توش دغدغۀ روزی نیست. بنده وظیفه‌ش رو انجام می‌ده، توکلش به خداست. خیلی زندگی آرومیه! نه؟ آیۀ 62 سورۀ عنکبوت رو با دقت بخونید. @abbasivaladi
1.17M
📣حتما این رو گوش کنید. آیۀ 65 سورۀ عنکبوت زبون حال زندگی خیلی از ماهاست. برای دوستاتون هم بفرستید. @abbasivaladi
565.9K
یه وعدۀ خیلی آرامش‌بخش! یه قول قطعی! آیۀ 69 سورۀ عنکبوت @abbasivaladi
554.8K
قدر کادوی خدا رو بدونیم! آیۀ 21 سورۀ روم @abbasivaladi
491K
پتک این آیه‌ها کِی بناست بیدارمون کنه؟! معلومه؟ آیۀ 33 سورۀ روم @abbasivaladi
514.1K
باز هم تکرار یک حقیقت! گویا امشب خیلی نیاز داریم به این حقیقت! آیۀ 37 سورۀ روم @abbasivaladi
253.7K
تفکر تفکر تفکر! آیۀ 44 سورۀ روم @abbasivaladi
🍃بالحجّة باز هم شب قدر و باز هم سؤال همیشگی من که تو امشب کجایی آقا! و باز هم به دنبال قرآنی هستم که امشب به سر می‌گیری. من قرآنت را برای خودم نمی‌خواهم فقط برای همان چند دقیقه‌ای می‌خواهم قرآن به سر می‌گیرم قرآنت را به من بده خدا را به تو که قسم دادم زود قرآنت را پس می‌دهم آقا! قرآنت را که دادی،‌ جایی نرو. شب‌های قدر شلوغ است می‌ترسم تو را گم کنم در میان جمعیت و امانتت بماند پیشم. من به اندازۀ کافی زیر دِین تو هستم دیگر توانی باقی نمانده برایم که دِین بیشتری را تاب بیاورم. قرآنت را بده به من و بنشین در برابرم. وقتی خدا را قسم می‌دهم دوست دارم با انگشت اشاره‌ام تو را به خدا نشان بدهم و بگویم «بالحجّة بالحجّة». اگر هم اجازه‌ام بدهی دستم را روی شانه‌ات می‌گذارم و می‌گویم: «بالحجّة بالحجّة». بارها شده که خیال کرده‌ام اندازۀ مهربانی‌ات را فهمیده‌ام امّا کاری کرده‌ای که یقین کرده‌ام اندازۀ‌ مهربانی تو در ظرف فهم من نمی‌گنجد. پس می‌توان به یقین گفت تو مهربان‌تر از آنی که نگذاری سرم را روی شانه‌ات بگذارم و بگویم: «بالحجّة بالحجّة». و حتّی این قدر هم به خودم اجازه می‌دهم که با طرز نگاهم التماس کنم که بگذاری سرم را بگذارم روی سینه‌ات با تپش قلبت صدای خدا را بشنوم و فریاد بزنم: ‌«بالحجّة بالحجّة». حالا بگو کجایی تا بیایم قرآنت را به امانت بگیرم آقا! شبت بخیر بزرگ‌ترین آیۀ خدا روی زمین!‌ @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ای قرار دل بی قرار.mp3
2.8M
✨سحر بیستم و سوم 🎙حاج مهدی رسولی @abbasivaladi