🍃🌸🌸🌸
✅ خلاصهی #درس صد و چهل و سوم:
یه قصّه و این همه خدا؟!
🍃🌸🌸🌸
📋 تو درس قبل «لَطیفٌ لِما یَشاء» رو تو جاهای مختلف زندگی یوسف بررسی کردیم.
🔻تو سورۀ یوسف، آخرین آیهای که در بارۀ قصّۀ یوسفه، مناجاتیه که یوسف با خدا داره و خودش دنیای توحیده:
🍃رَبِّ قَد آتَيتَنِی مِنَ المُلكِ وَ عَلَّمتَنِي مِن تَأوِيلِ الأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ أَنتَ وَلِيِّی فِی الدُّنيا وَ الآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسلِماً وَ أَلحِقنِی بِالصَّالِحِينَ.
🍂پروردگارا! بخشى (عظيم) از حكومت به من بخشيدى و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى! اى آفرينندۀ آسمانها و زمين! تو ولىّ و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق فرما!
✨(سورۀ یوسف(۱۲)، آیۀ ۱۰۱).
🔹 غیر از اینم از یوسف توقّعی نیست که در اوج قدرت، یادش باشه که چه کسی این حکومت رو بهش عطا کرده.
🔹 همۀ مسیری که تو درس قبل، از زندگی یوسف گفتیم که اون رو به قدرت رسوند، چیزیه که یه لحظه از یاد یوسف بیرون نمیره.
✖️خیلی از ماها این طوری نیستیم. ماها وقتی که خدا مشکلامون رو حل میکنه و از فشار سختیا بیرون میآیم، خیلی زود همه چیز رو فراموش میکنیم.
🔻قرآن این حال ما رو چه خوب و دردناک توصیف کرده:
🍃وَ إِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمَّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلیٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلمُسرِفِينَ ما كانُوا يَعمَلُونَ.
🍂و چون انسان را سختى و زيان رسد، ما را (در همه حال) به پهلو خفته يا نشسته يا ايستاده مىخواند و چون سختى و زيانش را از او برداريم، آن چنان مىرود كه گويى ما را براى (رفع) آسيبى كه به وى رسيده، نخوانده است! اين چنين براى اسرافكاران آنچه كه به جا مىآورند آراسته شده است.
✨(سورۀ یونس(۱۰)، آیۀ۱۲).
❗️چه قدر با این قسمت از آیه باید سوخت:
🍃«فَلَمَّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلي ضُرٍّ مَسَّهُ»
🔻معنای خودمونی این قسمت از آیه اینه:
▪️وقتی ما مشکلش رو بر طرف میکنیم، میره و پشت و سرشم نگاه نمیکنه، انگار نه انگار که قبل از این، داشت التماسمون میکرد که مشکلش رو بر طرف کنیم.
❕حال و روز خیلی از ماها رو تو این آیه به راحتی میشه پیدا کرد.
🔹 این از قسمت اوّل مناجات که یوسف توش میخواد بگه من یادم هست اگه قدرتی دارم، تو بهم دادی.
🔻جملۀ دوم مناجات یوسف با خدا به علم تعبیر خواب اشاره میکنه:
🍃«وَ عَلَّمتَنِي مِن تَأوِيلِ الأَحادِيثِ».
▫️وقتی تو قصّۀ حضرت یوسف دقّت میکنید، میبینید رؤیا یه جایگاه ویژه داره.
▫️یوسف با تعبیر دو تا خواب، هم از اتّهام تبرئه شد و هم از زندان آزاد شد و هم به مقام خزانهداری رسید.
✅ انگار یوسف به خدا داره میگه: خدایا! من حواسم هست که اگه اون خوابا رو تعبیر نکرده بودم، الآن این جا نبودم؛ امّا این رو هم میدونم اونی که علم تعبیر خواب بهم داد، تو بودی.
🔹 الآن یوسف به مقام و جایگاه ویژهای رسیده؛ امّا حواسش هست که بندۀ اون خداییه که آفرینندۀ آسمونا و زمینه.
❗️خدایا! یوسف در برابر عظمت آسمونا و زمینی که تو آفریدی هیچه؛ ولی دلش خوشه که تو مولا و سرپرستش هستی.
🔹 تا این جا یوسف داشت مناجات میکرد. حالا میخواد از خدا حاجت بخواد. جالبه بدونیم یوسف بعد از این همه فراز و نشیب از خدا چی میخواد.
⁉️ مگه حاجتی هست که یوسف بهش نرسیده باشه؟
⬅️ برا پیدا کردن جواب این سؤال و دیدن بقیه نکات متن کامل درس رو حتما بخونید.
#خلاصه_درس صد و چهل و سوم
@abbasivaladi
➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖
🌸 اینم پیدیاف درس صد و چهل و سوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
143 درس صد و چهل و سوم یه قصّه و این همه خدا؟!.pdf
حجم:
263.2K
#درس
درس صد و چهل و سوم:
یه قصّه و این همه خدا؟!
@abbasivaladi
🍃ثروت آسمان و زمین
انتظار زندگیساز است.
وقتی که منتظر هستیم، تازه میفهمیم زندگی چیست.
یعنی انتظار تنها سبک زندگی را عوض نمیکند
کار او بخشیدن زندگی به ماست.
اصلاً مگر زندگی بیشتر از یک سبک دارد
که انتظار بخواهد آن را برایمان عوض کند؟
ما کوتاه آمدهایم که پذیرفتهایم
سبک زندگی منتظرانه فرق دارد با دیگر سبکهای زندگی.
اگر بخواهیم درست سخن بگوییم
باید بگوییم انتظار یعنی زندگی و زندگی یعنی انتظار.
آنچه خارج از انتظار نام زندگی مییابد
اشتباهی است که مردم در فهمشان از زندگی دارند.
من دوست دارم زندگی کنم
پس دوست دارم منتظر باشم
و چون فهمیدهام برای منتظر بودن
باید هر چه تو دوست نداری را از دلم بیرون کنم
امشب میروم سراغ یکی دیگر از محبّتهایی که
در دلم ریشه دوانده: محبّت مال و منال.
کسی که دلش را خانۀ محبّت پول کرده
نمیتواند به محبّت تو بیندیشد
و کیست که تو را دوست نداشته باشد و منتظرت باشد؟
گاهی با خودم کلنجار میروم و میگویم:
دوست داشتن پول بد نیست
من پول را دوست دارم
برای این که بتوانم با آن کاری کنم که خدا را خوش بیاید.
ولی خوب که به دلم نگاه میکنم
میبینم قصه چیز دیگری است
آرام و قرار مرا پول تعیین میکند
نه آن چه خدا را خوش میآید.
من مدّتهاست تصمیم گرفتهام خودم را فریب ندهم.
پس بیهیچ امّا و اگری قبول میکنم
که من بندۀ پول شدهام.
بندۀ پول منتظر تو نیست، منتظر پولهای بیشتر است.
آقا!
من در این اندازه قدم پیش گذاشتم
که دیگر دست از توجیه بردارم و خودم را فریب ندهم
در برابر این قدم بناست تو چند قدم برداری؟
خودت که بهتر از من میدانی بندگان پول
دینشان را پای پولشان میدهند
چه قدر عاقبت به شر است آن کسی که
طوق بندگی پول بر گردن دارد و از دنیا میرود!
من به چنین مرگی که فکر میکنم
وحشت سراپای وجودم را میگیرد.
آدمهای پولکی بوی تعفّن میگیرند
من از بوی تعفّن خودم خسته شدهام.
مرا از بندگی مال و منال دنیا رها کن
که از عاقبت به شرّی میترسم
شبت بخیر ثروت آسمان و زمین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍂پتکی بکوب بر این دلهای سنگ شده🍂
🍁آقا!
سرگرم کردن بچه ها با شیوه هایی
که شیطان طرحش را برایمان کشیده
به مسلخ بردن کودکی است.
کودک را نگه داشتن
و کودکی را از او گرفتن
مثل کندنِ پوستِ انسانِ زنده است.
با این قساوتهایی که
فرهنگ زندگی ما شده
چه کار باید کرد؟
🍂به قدری سرمان را گرم کردهایم به دنیا
که توان فکر کردن را از دست دادهایم.
دنیا به جای ما فکر میکند
به جای ما تصمیم میگیرد
و ما آلت دست او شدهایم
برای اجرای فکر و تصمیمش.
🍁نام بازی که میآید
میلی برای اندیشیدن نداریم
اما برای سرگرمی
هرچه دلت بخواهد، فکر میکنیم
ولی به بازی که میرسیم
گویی فکرمان فلج و ذهنمان متوقف شده.
به سرگرمی که میاندیشیم
برای کودکانمان
مثل خارهای خودرو
سرگرمی پشت سرگرمی میتراشیم.
🍂و باز هم باید راستش را بگویم:
ما سرگرمیها را هر چه دلت بخواهد
به صف میکنیم در برابر بچهها
زیرا دوست داریم سرگرم باشند.
🍁سرگرمی اگر نباشد
الساعه خلقَش میکنیم.
پولش را نداشته باشیم
قرض میکنیم
ولی ما دوست نداریم بچهها اهل بازی باشند.
برای همین هم نه به آن فکر میکنیم
نه برایش خرج میکنیم
نه دوست داریم کسی برایمان بازیهای کودکانه خلق کند.
🍂آقا!
سرگرمیهای دنیا
بیحوصلهمان کرده.
ما حتی برای بچههایمان حوصله نداریم
پر از حوصلهایم اما فقط برای دنیا.
🍁بیحوصلگیها
امانِ بچههایمان را بریده.
نمیدانم چرا دلمان نمیسوزد
برای این معصومهایی که لبخندشان
دل میبرد از فرشتهها
و اشکشان آتش میافکند
به دل هر صاحبدلی.
🍂به گمانم انکار، بیفایده است
باید باور کنیم
سرگرم شدن به دنیا
دلمان را سنگ کرده.
پس بگو
با این قساوتهایی که
فرهنگ زندگی ما شده
چه کار باید کرد؟
🍁به دنیا که میرسیم
بچهای را میمانیم آرمیده در آغوش مادر.
به بچههایمان که میرسیم
به زنی میمانیم که مجبور است
فرزند هوویش را بزرگ کند.
🍂ما دلمان نمیسوزد
نه برای کودکانمان
نه برای کودکیهایشان.
پتکی بکوب بر این دلهای سنگ شده
شاید چشمهای بجوشد از دل آن...
بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت ص ۴۲- ۳۸
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
استاد محسن عباسی ولدی0039 baghareh 106-108.mp3
زمان:
حجم:
7.26M
#لالایی_خدا 39
#سوره_بقره آیات 106-108
#محسن_عباسی_ولدی
روزهای زوج، ساعت ۹شب
راههای کمک به سیلزدههای عزیز👇
▫️شمارهگیری کد: #99*8877*
▫️شماره حساب: ۳۳۳۳ بانک ملّی
▫️شماره کارت: ۶۰۳۷۹۹۷۹۰۰۰۰۱۰۰۰ به نام کمیته امداد امام خمینی
🌹بچههای لالایی خدا!
کمک به سیلزدههای عزیز یادتون نره
@lalaiekhoda
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟
7⃣ دشمنی با دشمنان خدا
🔸مردی به رسول رحمت، پیامبر خداصلّی الله علیه و آله🌸 گفت: میخواهم از دوستان خدا و رسولش باشم.
ایشان فرمود:
«آنچه را که خدا و رسولش دوست دارند، دوست بدار و آنچه را که خدا و رسولش دشمن میدارند، دشمن بدار.»
🔹دشمنان اهل بیتعلیه السلام، از اصلیترین کسانی هستند که باید نسبت به آنان، بغض و کینه😠 داشته باشیم.
🔸پیامبر عزیزمان، رسول خداصلّ الله علیه و آله🌸 فرمود:
«چیزی در نزد خداوندعزّوجلّ محبوبتر از خانهای نیست که در اسلام به وسیلۀ ازدواج، آباد گردد و چیزی هم در نزد خداوندعز؟ّوجلّ مبغوضتر از خانهای نیست که در اسلام به وسیلۀ جدایی، یعنی طلاق، خراب شود. »
🔹با توجّه به این روایت، باید گفت: خانواده👨👩👧👦، محبوبترین نهاد اجتماعی در نزد خداست. بنا بر این، یکی از اصلیترین دشمنان خدا، کسانی هستند که چشم طمع به نهاد مقدّس خانواده دوختهاند و قصد از هم پاشاندن آن را دارند. هر کس که با خانواده دشمن باشد، با خدا دشمن است.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 136 - 137
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃جان عالم
زندگی مثل رود است
اگر بایستد، میگندد.
آن وقت رودی که باید مایۀ حیات باشد
میشود بانی یک دنیا آلودگی.
انتظار عامل حرکت است.
زندگیهای بیتکاپو
رودهای بیحرکت را میمانند
نه تنها خودشان بدبو میشوند
زندگیهای دور و برشان را هم آلوده میکنند
و من دیگر به این یقین رسیدهام
که تکاپو بدون انتظار تو حرکت نیست
بر دور خویش گشتن است.
باید منتظر بود
راهی جز انتظار تو در برابر ما نیست.
ما بدون انتظار تو میگندیم.
برای منتظر بودن هم باید دل را صفا داد.
محبّتهایی که رنگ و بوی تو را ندارند
کثیفترین آلودگیهایی هستند
که دل را زبالهدان میکنند.
باید فکری کرد.
دلی که میتواند کاخ محبّت تو باشد
چه قدر بیبها میشود
که میشود زبالهدان محبّتهای آلوده.
باید کاری کرد.
این طور که نمیشود.
یکی از محبّتهایی که نمیگذارد منتظر تو باشیم
محبّت جان است.
ما جانمان را بیشتر از تو دوست داریم.
تا وقتی که جان در برابر تو
مثل برگ کاهی در میان تپهای از سکههای طلا بیمقدار نشود
ما منتظر واقعی تو نشدهایم.
باید آمادۀ فدا شدن باشیم
ولی کسی که جانش را بیشتر از تو دوست دارد
چگونه میتواند آمادۀ فدا شدن باشد
و کسی که آمادۀ فدا شدن نیست
میتواند خود را منتظر بنامد؟
در خیالم داشتم با تو حرف میزدم و میگفتم
اگر قول بدهی وقت جان دادن بالاسرم بیایی
سرم را روی دامن بگیری
و دستت را روی سینهام بگذاری
هزار جان هم اگر داشته باشم
دوست دارم هر کدامش را هزار بار فدای تو کنم.
قبول! این حرفهای خیالاتی من است
ولی تو قولش را بده
شاید به واقعیت بدل شد.
شبت بخیر جان عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃حقیقت زندگی
خوش به حال منتظران تو!
مزۀ زندگی را میفهمند!
ما که هر چه قدر نفس کشیدیم
طعم زندگی را نچشیدیم.
بارها گفتهام که همیشه میترسم
پیش از آن که زندگی کنم، بمیرم.
کسانی از مرگ میترسند که زندگی نکردهاند.
اینها از مرگی به مرگ دیگر منتقل میشوند
وقتی مرگ اوّل وحشتناک است
معلوم است که مرگ دوم چقدر رعبنگیز است.
آنها که اوّل زندگی میکنند و بعداً میمیرند
مرگ برایشان ورود به یک زندگی برتر است
و وقتی زندگی اوّل، برایشان شیرین است
معلوم است که زندگی دوم شیرینتر است.
من از مرگ میترسم
پس معلوم است زندگی نکردهام.
زندگی را به من بچشان
تا این قدر از مرگ نترسم.
باز هم رسیدم به انتظار تو
من برای نهراسیدن از مرگ
باید هر چه زودتر منتظر تو شوم
و برای منتظر تو شدن
باید دلم را از هر چه محبّت غیر توست پاک کنم.
آقا!
من آبرویم را خیلی دوست دارم.
بارها روزگار به من ثابت کرده
حاضرم دینم را بدهم، آبرویم را نه.
هر چه دلت بخواهد توجیه روی توجیه بلدم
تا محبّتی را که به آبرویم دارم
طوری نگاه کنم که از سر و رویش دین و خدا ببارد
امّا وقتی خوب نگاه میکنم به این محبّت
میبینم روزی اگر بین تو و این آبرو مخیّر شوم ...
چه قدر بد که باید بگویم
آبرو را انتخاب میکنم؛ تو را نه.
باید چه کار کرد برای کندن ریشۀ محبّت این آبرو.
آبرویی که بر تو ترجیح داده شود
مایۀ بیآبرویی در نزد خداست.
چرا آن آبرو را میبینم، این بیآبرویی را نه؟
تو اگر بیایی شاید اوّلین سرمایهای که از من بخواهی، آبرویم باشد
اگر تو آبرویم را خواستی و من دو دستی آن را چسبیدم
باید چه خاکی به سر بریزم؟
فکری به حالم کن آقا!
حال و روزم خراب است.
زبالهدان دلم آلودهتر از آنی است که فکر میکردم
این زبالهدان هر چیزی بشود
منتظر تو نخواهد شد.
تا دلم زبالهدان است، طعم زندگی را نخواهم چشید.
راضی نشو بدون زندگی مرگم فرا برسد.
شبت بخیر حقیقت زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
📌پرسش های شما
سوال:
🔹احساس عدم کفویت در دوران عقد
در دوران پس از عقد به سر میبرم. شوهرم از اقوام است. وقتی به خواستگاریام آمد، میدانستم از نظر خطّ سیاسی و سطح ایمان، مقداری تفاوت داریم؛ امّا اعضای خانواده، فوق العاده خوشحال شدند؛ چرا که او و خانوادهاش را خوب میدیدند. حالا با شوهرم رابطۀ خیلی خیلی خوبی دارم. از نظر ایمانی هم تأثیراتی در او داشتهام؛ امّا وقتی خبر ازدواج دختران آشنایان را با پسران خیلی مؤمن میشنوم، به شدّت افسرده میشوم؛ چرا که خودم را مقصّر میدانم که به خواستگاری شوهرم، جواب مثبت دادم و بیشتر صبر نکردم تا شخص بهتری بیاید. از خواهر بزرگترم هم ناراحت هستم که مرا تشویق به این ازدواج کرد. آنها خانوادۀ پرجمعیّتی هستند و رفت و آمدشان زیاد است. من دوست دارم جمعهها به نماز جمعه بروم و تمایلی به شرکت در مجالس گناه ندارم؛ امّا شوهرم و خانوادهاش، این طور نیستند. کمی هم چهرهاش نازیباست.
پاسخ سوال بالا ☝️در ۵ قسمت توضیخ داده خواهد شد:
۱.توجّه به مرحلهای که در آن هستید
حواستان باشد که شما در دوران عقد هستید؛ یعنی از مرحلۀ خواستگاری گذشتهاید، امّا هنوز زندگی مشترک خود را به صورت رسمی آغاز نکردهاید. شما در دوران به اصطلاح عقدکردگی، مرحلهای از ازدواج را پشت سر گذاشتهاید؛ امّا هنوز به صورت رسمی زندگی خود را زیر یک سقف، شروع نکردهاید. در این دوران، تصمیم به جدایی آسانتر از مرحلۀ بعد است؛ امّا از آن جایی که زندگی شما تا اندازهای شکل گرفته، نباید به این راحتی، تصمیم به جدایی بگیرید. از سوی دیگر در این مرحله، تصمیم به ادامۀ زندگی بدون رسیدن به یک اطمینان نسبی، از دست دادن یک فرصت خوب برای تصمیمگیری است.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۸۶ - ۸۵
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
@abbasivaladi