🍃لذت همه زندگی
من حرف زدن با تو را دوست دارم.
از وقتی که طعم حرف زدن با تو را چشیدهام
معنای ریاضت را فهمیدهام.
چرا تا امروز فکر میکردم
ریاضت عظمیٰ دست کشیدن از خوردن و خوابیدن است؟
ریاضت، حرف زدن با کسی غیر از توست.
ریاضتِ نخوردن و نخوابیدن
در برابر این ریاضت
یک بازی بچّهگانه است.
نیست؟
وقتی کسی با تو حرف میزند
مگر میتواند به این راحتی با کسی جز تو همکلام شود؟
همین چند شب پیش بود
که در این باره با تو درد دل کردم
امّا این روزها بدجور دارد به وجودم فشار میآورد
حرفزدن با کسانی غیر از تو.
کیاست و زیرکی از همۀ وجودت میبارد.
اوّل مرا عادت میدهی به حرف زدن با خودت
بعد میگویی از مردم کناره نگیر و با آنها همکلام شو.
دعوت به ریاضت با سیاستی این چنین کیِّسانه را چه کسی دیده؟
تا دیروز حرف زدن با دیگران
آب و نان و هوای زندگیام بود.
از صبح که بلند میشدم تا شب که وقت خوابیدن فرا میرسید
از هر چیزی خسته میشدم
جز حرف زدن با این و آن.
با سیاست زیرکانۀ تو
حالا لذّت دیروزم به ریاضت امروزم بدل شده.
این همه راه طولانی را
جز با مَرکب عشق تو
مگر میشود طی کرد؟
من اهل ریاضت نبودم.
راستش از ریاضت فراری بودم.
خودم را در حد و اندازۀ ریاضت کشیدن نمیدیدم.
تو چه کاری کردی با من
که حالا با لذّتهای گذشتۀ زندگیام
باید تا عمر دارم ریاضت بکشم؟
میشود التماس کنم
نخوردن و نخوابیدن را
ریاضت زندگی من بدانی
و به جای حرف زدن با کسی غیر از تو
دستور بدهی نه چیزی بخورم و نه لحظهای بخوابم؟
نمیدانم تا کی دوام میآورم
ریاضتی که تو برایم پسندیدهای
امّا اگر به تبدیل ریاضتم راضی نمیشوی
توانم را دو صد چندان کن
که احساس میکنم دارم کم میآورم.
شبت بخیر همۀ لذّت زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامه های ماهوارهای
⚠️ ترویج خانوادههای بیقید در برابر خانوادههای سنّتی:
⛔️ خانوادههای مورد نظر شبکههای ماهوارهای، نباید در قید و بند قواعد سنّتی خانواده باشند؛👆بویژه سنّتهایی که ریشۀ دینی دارد.
‼️ به دو مثال توجه کنید:
1️⃣ بدون شک در محیط خانواده، پوشش مادر👩و خواهر👧در مقابل پسران خانواده، باید حساب شده باشد.
❌ بسیاری از خانوادهها، به اشتباه گمان میکنند مردان یا پسران👦به وسیلۀ محارم خویش، تحریک نمیشوند و به گناه نمیافتند؛
غافل از این که آتش🔥انحراف برخی از نوجوانان و جوانان با جرقّهای💥توسّط اعضای خانواده، روشن میشود.
👈 البته مادر و خواهر، از روی عمد این کار را انجام نمیدهند؛
🚫 امّا در این گونه مسائل، عمدی یا سهوی بودن، اثر چندانی در نتیجه ندارد.
▫️آنها با تماشای برنامههای ماهوارهای📡، به تدریج، فرهنگی را که این برنامهها از پوشش خانوادگی ارائه دادهاند، قبول کردهاند و آن را در محیط خانه اجرا میکنند.
⬆️ بنا بر این، بی آن که خود بدانند و بخواهند، از عوامل تحریک غریزی پسر خانواده میشوند.
❗️ پس از تغییر فرهنگ پوشش، مشکلات بعدی را در مشاورهها میتوان شنید.
🔸 مثلاً همین مادر و خواهر، در مشاورهها میگویند:
▪️در برخی از اوقات، مثل خداحافظی یا استقبال، وقتی با هم دست میدهیم یا روبوسی میکنیم، حرکات پسر یا برادرمان عجیب است،
▪️و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل!
2️⃣ در شبکههای ماهوارهای📡، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، کاری میکنند که مخاطب پس از مدّتی، حسّاسیتی در ارتباط با نامحرم نداشته باشد؛
✖️ در حالی که در خانوادههای سنّتی، حسّاسیت خاصّی در ارتباط میان دو نامحرم وجود دارد.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص۳۰-۳۸
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🔸اعتقاد به آموزههای غربی در عرصۀ تربیت دینی❗️
برخی از والدین، برای یافتن راه تربیت فرزندان خویش، به دنبال منابعی📚 میروند که بر اساس مبانی فکری غرب و روانشناسی مادّیگرا تألیف شده است.
به هیچ وجه نمیتوان با روشی که بر اساس مبانی مادّی تعریف شده، فرزندی را پرورش داد که به اهداف دینی برسد.
📚من دیگرما، کتاب اول، ص28
#من_دیگر_ما
#کتاب_اول
#تربیت_فرزند
#اعتقاد_به_آموزه_های_غربی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🔸با روانشناسی غربی نمی توان به تربیت دینی رسید❗️
روانشناسی و علوم تربیتی غرب، برای دینی تربیت کردن فرزند ما به وجود نیامده است.
کسانی هم که این علوم را تولید کرده و آن را تبلیغ میکنند، ادّعا ندارند با عمل کردن به روشهای موجود در این علوم، میتوان تربیت دینی را در پیش گرفت!
📚من دیگر ما، کتاب اول، ص28
#من_دیگر_ما
#کتاب_اول
#تربیت_فرزند
#اعتقاد_به_آموزه_های_غربی_در_تربیت_دینی
https://eitaa.com/abbasivaladi🌹🌹
🍃اکسیر اعظم
من حرف زدن با تو را دوست دارم.
حر ف زدن با تو اکسیر اعظم است.
اگر مردم عادت کنند به حرف زدن با تو
چه بازارهایی تعطیل میشود در این عالم!
یکی، همین بازارهایی که مسلخ عمر آدمها شده
امّا به قدری شیرین و جذّاب ساختهاند
که مردم خودشان با پای خودشان به این مسلخها میروند
و تمام میکنند نفَس عمرشان را.
چه کسی تردید دارد
حرف زدن با تو میل آدم را به دنیا کم میکند؟
اصلاً دیگر میلی به دنیا میماند
برای کسی که شیرینی حرف زدن با تو را چشیده؟
میل آدمها به دنیا که کم شد
یا وقتی که مردم به دنیا بیمیل شدند
بازارها خلوت میشوند.
مگر میشود طعم شیرین حرف زدن با تو را چشید
و در همان حال، با گشتن در بازار و تماشای دنیا لذّت برد؟
آنها که طعم حرف زدن با تو را چشیدهاند
راه رفتن در بازارهای دنیا برایشان
مثل راه رفتن در بیابان روی خار مغیلان است.
مجبور که میشوند، راه میروند
امّا چون حرف زدن با تو عقلشان را به کار انداخته
از قید اجبار که در آمدند
فرار میکنند از این بیابان.
اینها وقتی در این بیابان راه میروند
برای این که سوزش این خارها را دوام بیاورند
با پر واژههایی که در گفتگوی با تو به دست آوردهاند
خودشان را نوازش میکنند.
گرمای طاقت فرسای این بیابان
تنها با خنکای نسیم گفتگو با تو قابل تحمّل است.
چه قدر زیباست شنیدن حرفهای اینها
وقتی که در بازار راه میروند و زیر لب با تو گفتگو میکنند
و چه قدر دلم به درد میآید
وقتی که میبینم مردم عمرشان را زیر بغل زدهاند
و دارند در بازارها سر میبُرند.
پای هر دکّانی که میرسند
کمی از عمرشان را سر میبرُند.
بازار گردی که تمام میشود
عمر آن روزشان را بیسر رها میکنند در بازار و بر میگردند.
کاش مردم میفهمیدند واژه به واژهای که با تو حرف میزنند
به اندازۀ الماس الماس و حتّی بیشتر میارزد.
این طور اگر میشد
برای حرف زدن با تو خودشان را میکشتند
و چه مرگ زیبایی!
من امید را از تو یاد گرفتهام
پس امیدوار منتظر میمانم
تا وقتی که هر روز بارها و بارها این مرگ زیبا را به تماشا بنشینم.
شبت بخیر گرمی بازار خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🌿تو باید راهمان بدهی
کلاغهایی که
روی درخت خانۀ تو مینشینند
غبطه را خوراک طاووسهای بهشتی میکنند.
طاووسها
حاضرند همۀ پرهای رنگارنگشان را بدهند
و یک پر سیاه کلاغهای خانۀ تو را بگیرند.
اوجی که کبوترهای آستان تو
در دل آسمان میگیرند
خجالت را مهمان چشمهای تیزبین عقابها میکند
عقابها حاضرند تا عمر دارند
با دو پا روی زمین راه بروند
اما اجازۀ تماشای پرواز کبوترهای آستان تو را بیابند.
راه یافتن به کوی تو
راز زیبایی و اوج گرفتن است.
پیدا کردن راه
همۀ کار نیست
پیمودن راه هم به معنای رسیدن نیست.
تو باید راهمان بدهی به کوی خویش
منتظر اجازهایم آقا!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃دردانه خدا
من حرف زدن با تو را دوست دارم
و این چند شب دارم به بازارهایی فکر میکنم
که با حرف زدن با تو کساد میشوند.
چه قدر خوشحال میشوم با خیال کساد شدن این بازارها.
تو دردانۀ خدایی
و قاعده هم این است که بازار دردانۀ خدا
تنها بازار پر رونق باشد.
امروز چه قدر رونق دارد دکّان کسانی که مدعیاند
دارو و درمان افسردگی و پژمردگی روح در دستشان است.
بازارشان حسابی گرم است، سرشان بیاندازه شلوغ.
زیرا افسردگی گردی است که این روزها
روی دل خیلیها نشسته.
دنیا دور و برشان را خوب گرفته
دیواری بلند و محکم از رفاه ساخته و به آن تکیه دادهاند
لذّتهای دنیایی مثل مور و ملخ
از سر و روی زندگیشان بالا میرود
امّا باز هم افسردهاند و همیشه دلشان پر از غم است.
خودشان هم ماندهاند در حلّ این معمّای پیچیده:
چرا با این همه دنیا، باز هم افسردهاند؟
در این میانه، حلّ این معمّا
میشود بهانهای برای باز شدن یک عالمه دکّان.
کسانی با شعارهای فریبندهشان
امیدهای واهی میسازند برای خیل افسردگان.
حالا اگر مردم با داروی سحرآمیز حرف زدن با تو آشنا شوند
دیگر چه کسی حتّی نیم نگاهی به این دکّانها میاندازد؟
حرف زدن با تو افسردهها را فقط شاداب نمیکند
هر افسردهای که به سراغ تو میآید و با تو همکلام میشود
وجودش میشود مایۀ نشاط یک جمع.
کافی است یک نفر که با تو حرف زده
از لذّت حرف زدن با تو، در یک جمع افسرده سخن بگوید
این وصف العیشی نیست که نصف العیش باشد
با همین وصف العیش میشود
همۀ خوشی را به این جمع افسرده چشاند.
وای که چه دلانگیز است تصور دکّانهایی که
پس از آشنا شدن مردم با داروی سحر آمیز حرف زدن با تو
تعطیل میشوند
و صاحبان آن دکّانها خودشان هم به سراغ تو میآیند.
اگر مردم حرف زدن با تو را یاد بگیرند
میشود افسردگی را از کتاب لغت حدف کرد.
من منتظر تعطیل شدن این دکّانها هستم.
رونق این دکّانها معنا دارد و معنایش آزارم میدهد.
معنای رونق این دکّانها این است:
راز نشاط، تویی که هستی و زندهای
ولی مردم به سراغ تو نمیآیند.
شبت بخیر راز نشاط همۀ هستی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi