🏴 چشم تیز بین خدا
التماس می کنم یک شب چشم هایت را به من بده. من چشم هایت را فقط برای اشک ریختن نمی خواهم. می خواهم با چشم های تو کربلا را تماشا کنم و خدا را ببینم. خدای کربلا را کسی اگر نبیند نمی فهمد که چه شد حسین با اشتیاق در خون خودش غلطید بی آن که ردی از اعتراض روی دلش افتاده باشد.
چشمانت را به من بده که سخت محتاج دیدن خدای حسینم. من اگر خدای حسین را ببینم، هیچ دغدغه ای جز خدا فکر و دلم را به خود مشغول نمی کند.
کسی اگر یک لحظه خدای حسین را ببیند یک روزگار بنده او می شود. برای همین یک لحظه دلت بسوزد برایم و چشم هایت را دریغ نکن از من.
شبت بخیر چشم تیزبین خدا.
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
این اثر اجازه توست که ما می توانیم در خیمه عزای جدت بنشینیم و برای او اشک بریزیم.
اشکهای ما اگر مایه لبخند تو نشود قیمتی ندارد. تو اشکهایی را که دل ما را به مکتب عاشورا پیوند می دهد دوست داری.
تو دوست داری که بزم عزای جدت همیشه گرم باشد و کسانی را که مایه گرمی خیمه گاه عزای حسین هستند دو صدچندان دوست داری. بزم عزای عاشورا وقتی گرم می شود که نفس غمگین عزاداران بوی مرام حسین را بدهد.
ممنون توایم که می گذاری به اندازه گرمی یک آه هم که شده، مجلس عزای جد غریبت را گرم کنیم.
شبت بخیر عزادار حسین!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃زائرحرم
دلم زیارت با تو را میخواهد، زیارتی که گام به گامش را شانه به شانه تو حرکت کنم و واژه به واژه زیارتنامهاش را از زبان تو بشنوم.
دلم زیارت با تو را میخواهد، زیارتی که قطره قطره اشکت را دم به دم با دستان خودم آرام آرام پاک کنم و جای جای صورتم را با آن متبرک کنم.
دلم زیارت با تو را میخواهد آقا! میشود آرزوی دلم را برآورده کنی؟!
شبت بخیر زائر حرم!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
این روزها که به مجلس روضه میروی، در مصیبت جدت حسین که گریه میکنی، به یاد ما هم باش. ما محتاج دعای توایم بیش از آن که در خیال کسی بگنجد.
اشکهایت را مگذار روی زمین بریزد، با قطرههای اشک تو میشود آلودگیهای دل عالمی را پاک کرد. یک قطره از اشکهایت را بسپار به ابرهای آسمان تا ببارد روی سر جهانیان.
کاش ما را با خودت میبردی به مجلس روضه تا با صدای هق هقت دلمان نرم شود و بنده ذلیل خدا شویم!
آقا! روضه در کنار تو شنیدن و گریستن دارد.
شبت بخیر عزادار کربلا!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ماتم زده کربلا
تو که فقط روضهها را نمیشنوی، روضهها را زندگی میکنی. هر چه روضهخوانها میگویند را میبینی. روضه خواندن برای تو، توصیف تصویرهایی است که در مقابل نگاه توست.
به من بگو آقای مهربانم! با این دل نازکی که داری، چگونه پای روضههای جدت مینشینی و دوام میآوری؟!
آقا! کاش میدانستیم این روزها در کدام مجلس روضه مینشینی تا به روضهخوانش میگفتیم اول تا آخر مجلس فقط مدح حسین را بخواند و هر گاه خواست روضهخوانی کند، نام حسین را مدام تکرار کند.
نام حسین برای تو خودش روضۀ مکشوف است، دیگر چه نیازی به روضهخوانی داری؟
خیلی که خواست روضۀ باز بخواند، به او میگوییم واژۀ آب و عطش را تکرار کند. به گمانم همین کافی است. آب و عطش برای تو دنیا را تیر و تار میکند. بیش از پیش رفتن در روضه به صلاح نیست. درست میگویم؟
ما را میان اشکهایت فراموش نکن!
شبت بخیر ماتمزدۀ کربلا!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃منتقم شهید کربلا
روضهها را که میشنوی به گمانم برای قیام تشنهتر میشوی. خوش به حالت که انتخاب شده خدا برای انتقام خون حسینی و خوش به حال کسانی که در رکاب تو به خونخواهی حسین قیام میکنند.
کاش روضهها در ما نیز حس خونخواهی حسین را زنده میکرد و کاش باور میکردیم که میشود ما هم پا در رکاب تو برای انتقام خون حسین شمشیر بزنیم.
آقا! ما را هم مفتخر کن به انتقام خون حسین
شبت بخیر منتقم شهید کربلا!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃لطیف ترین احساس
ما که احساسمان مثل تو لطیف نیست. احساس تو را به هیچ چیز نمیشود تشبیه کرد. گل هم پیش احساس تو کم میآورد و حس سنگ بودن میکند. نازکترین دلها وقتی به دل تو میرسند، از زمخت بودن خویش شرم میکنند. چه کسی میتواند احساس تو را توصیف کند، جز خود تو.
در میان روضههایی که میشنوی، میشود بگویی کدام یک بیشتر از روضههای دیگر دلت را آتش میزند؟ میخواهم به روضهخوانها بگویم آن روضه را کمتر بخوانند.
صدای گریۀ کودکان، دل تو را ریش ریش میکند؛ تو اگر امام جماعت باشی و صدای گریۀ کودکی را بشنوی، نمازت را سرعت میدهی تا مادر به فریاد کودکش برسد؛ حالا صدای نالۀ کودکی که زیر ضرب تازیانه کم آورده، با دلت چه میکند آقا؟!
میخواهی بگوییم کسی دیگر روضۀ تازیانهها را نخواند و بگوییم حتی با اشاره، از کودکی که از درد تازیانهها گریه میکند حرفی به میان نیاورند؟
کاش بهانۀ مرگمان همین روضهها بودند! ما را ببخش به خاطر سختجانیمان!
شبت بخیر لطیفترین احساس!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃منتقم شیرخواره!
در میان روضههای عاشورا، سنگدلان هم در برابر مصیبت شیرخواره میشکنند. وقتی سخن از عطش شیرخواره به میان میآید، چشمها تاب نمیآورند که خشک بمانند و نبارند.
آقا! دوست دارم یک روز تو را در مجلس روضۀ عاشورایی ببینم وقتی که مصیبت شیرخواره خوانده میشود. حالا که نمیبینمت، میشود بگویی وقتی نام حرمله میآید، در دلت چه غوغایی به پا میشود؟! ما با نام حرمله به هم میریزیم، بغضمان شبیه خنجری میشود که میخواهد در حنجر حرمله فرو برود، همۀ وجودمان میشود حسرت، حسرت این که چرا نبودیم تا گلویمان را سپر کنیم برای گلوی اصغر.
حالا به من بگو تو وقتی میشنوی حرمله به کمان نشست، چگونه بغضت را از گلو آزاد میکنی؟ به گمانم از بغض تو عالم فرشتهها به هم میریزد آقا! درست میگویم؟
امید دارم که یک روز در کنارت بنشینم و روضۀ علی اصغر را بشنوم.
شبت بخیر منتقم شیرخواره!
#محرم #شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ساقی دل تشنه ها
چشم هایت را بده به من. با چشم های تو می خواهم نهر علقمه را به تماشا بنشینم. من قصه نهر و مشک و سقا را شنیده ام اما می دانم اگر این قصه را ببینم، اطاعت و بندگی از همه وجودم خواهد جوشید. مشک و نهر علقمه را وقتی می گذارم در کنار سقای حسین، می توانم از نهر جوشان و مشک تیرخورده و از تن صدپاره سقا، درس اطاعت بگیرم اما درس وقتی دیدنی می شود، در جان آدم می نشیند. اگر چه شاید تاب نیاورم، اما من می دانم دیدن لب های خشکیده ساقی آن هم در کنار نهر، طعم اطاعت را چنان به جانم می چشاند که تمرد برایم از زهر هلاهل تلخ تر می شود.
با چشم های تو بگذار معنای قمر بنی هاشم را بفهمم
شبت بخیر ساقی دل تشنه ها.
#محرم #تاسوعا
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃مرد عاشورایی
چشم هایت را بده به من. بگذار من هم طعم خوب دیدن را بچشم. کسی اگر کربلا را خوب ببیند، دنیا برای او می شود کربلا و اگر عاشورا را خوب تماشا کند، لحظه هایش همه می شود عاشورا. من به کربلا شدن دنیا و به عاشورا شدن لحظه هایم سخت محتاجم. کربلا راز زندگی است. یک وجب از زمین اگر برایم کربلا نباشد، پایم به آنجا که برسد، می میرم و اگر لحظه ای را بدون حس عاشورا طی کنم، لحظهٔ بعد، مرگم رقم می خورد.
چشم هایت را به من بده تا زندگی با من قهر نکند.
شبت بخیر مرد عاشورایی!
#محرم #عاشورا
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃مرد غریب
امشب برای ما شام غریبان است
امّا برای تو هر شب، شام غریبان است.
ما خودمان غریب نیستیم
تویی که غریبترین مرد روزگار مایی.
شام غریبان برای تو غربت مضاعف دارد.
امروز و امشب را با چه کسانی به سر کرده و میکنی؟
چه کسی امروز برایت روضه خواند
و تو برای چه کسانی روضه خواندی؟
وقت گریستن سرت روی دوش چه کسی بود
و سر چه کسی را در حین گریه به دوش گرفتی؟
خوش به حال همۀ کسانی که امروزشان را با تو گذراندند!
آنها همه کسانی بودند که تو با آنها دوست شدهای.
آقا!
دلم عاشورای با تو را میخواهد.
روضه خواندن تو را و روضه خواندن برای تو را.
دلم سر تو را میخواهد که به شانه بگذارد
تو هق هق گریه کنی و شانهام همراه سرت تکان بخورد.
دوست دارم شانهام با اشکهای تو تر شود.
دلم پاک کردن اشکهایت را میخواهد.
دوست دارم سرم را روی شانهات بگذارم و بر مصیبت حسین اشک بریزم.
باید با من دوست شوی تا این آرزوها محقق شود.
پس با من دوست شو تا آرزو به دل نمیرم.
شبت بخیر مرد غریب!
#محرم #شام_غریبان
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃منجی تاریخ
اگر عاشورا را مبدأ مجدد تاریخ بخوانیم، عیبی دارد؟ مگر غیر از این است که عاشورا تاریخ مرده را جانی دوباره بخشید؟ اگر عاشورا نبود، آدمیت را جز لابلای کتابهای تاریخی کجا میشد پیدا کرد؟ اگر حسین هر چه را که داشت فدا نمیکرد، چگونه میشد معنای بندگی را فهمید؟ مگر معنای بندگی به سرسپردن به دنیا تغییر نکرده بود؟
و آقا! پیش از آمدن تو هم حقایق در هجوم تندبادهای جهل و هوس رو به فراموشی میروند و دنیاپرستها بندگی را به پرستش دنیا تفسیر میکنند. باز هم تاریخ نیاز دارد به مبدأ دیگری. ظهور تو تاریخ را از نو ورق خواهد زد. ما منتظر آغاز مجدد تاریخیم. بگو ۱/۱/۱ کی خواهد رسید؟
شبت بخیر منجی تاریخ!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
راه درک ظهور از درک کربلا میگذرد. فهم کربلا راز در مسیر ماندن ماست. کسی که کربلا را نمیفهمد، ظهور را هم نخواهد فهمید.
کسی که نفهمد چرا کربلا اتفاق افتاد، دعای برای ظهور میکند اما بعید نیست اگر امامش ظهور کرد، در صف دشمنانش قرار بگیرد.
آقا! مدد کن ما را تا در کنار عزاداری برای حسین، فهممان از عاشورا به قدری بالا برود و ایمانمان به امام به قدری عمیق شود که وقتی آمدی، برای لحظهای و ذرهای در فدا شدن برای تو شک نکنیم؛ حتی اگر هزینۀ بودن در کنار تو، جان و مال و ناموسمان باشد.
کربلا را که میخوانیم، دلمان میلرزد برای لحظههای ظهور!
شبت بخیر غایب از نظر!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃امید بیچارهها
میشود مسلمان باشی و رو به قبلۀ محمدی نماز بگذاری، اما دلت بندۀ دنیا باشد و در آستانۀ پول و هوا و هوس سر به سجده بگذاری.
میشود قرآن بخوانی و از تفسیر و تأویلش بگویی، اما معبودت شیطان باشد و فرمانبردار او باشی.
میشود مسلمان باشی و با بندگی دنیا و سرسپردگی به شیطان، امام بر حقت را تنها بگذاری و حتی در مقابلش بایستی و بالاتر از آن، با او بجنگی و دستت را به خونش آلوده کنی و دقایقی بعد، خون را از دستت پاک کنی و وضو بگیری و به نماز بایستی.
این «میشود»هایی که در کربلا به «شد»ها تبدیل شد، دغدغههایی است که روز مرا به شب تبدیل کرده. آقا! اگر تو بیایی و این «میشود»ها دربارۀ ما محقق شود، چه خاکی باید به سر بریزیم؟ ما بیچارگان را از پرتگاه این «میشود»ها نجات بده.
شبت بخیر امید بیچارهها!
#محرم #کربلا
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃فرزند حسین
آقا! میترسم به این فکر کنم که دشمنان حسین، او را به نیت تقرب به خدا کشتند و به خونی که دستشان به آن آلوده شده بود، تبرک جستند.
میترسم به این فکر کنم که حسین، نوۀ پیامبری بود که آنها دینش را پذیرفته و قرآنش را میخواندند و همچون او حج میرفتند و همیشه در نمازشان برای او و آلش صلوات میفرستادند.
چگونه باور کنم که آنها وقتی تیرها را به سوی حسین نشانه میگرفتند و شمشیرها را بر تن حسین و یارانش فرود میآوردند، مثل نماز نیت میکردند و منتش را سر خدا میگذاشتند و احساس میکردند که با هر تیر و ضربهای یک قدم به خدا نزدیک میشوند؟
جهل بود یا هوس؟ کینه بود یا غفلت؟ حب مال بود یا حب جاه؟ هر چه بود به قدری مسلمان جماعت را در وهم فرو برده بود که امام میکشت و منتظر پاداش خدا بود؟
چقدر کنارِ هم گذاشتن عاشورا و ظهور، وحشتبرانگیز است. آقا! یعنی وقتی تو هم بیایی، عدهای از مسلمانان به نیت قربة الی الله تشنۀ خونت میشوند؟! به دادمان برس! از این شرتر عاقبتی نیست.
شبت بخیر فرزند حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
با دلم چه کنم که بیقرار کربلاست و دلشورۀ ظهور تو را دارد؟ با واهمهای که این روزها حالم را دگرگون کرده چه باید کرد؟ شوق و ذوق ظهور تو با مشغول شدنم به کربلا، به وحشت و دهشت تبدیل شده آقا!
صدازدنت را دوست دارم اما وقتی میخواهم برای ظهورت دعا کنم، زبانم کند میشود و قلبم تند میتپد. مگر کسانی که برای حسین نامه نوشتند بیا، در برابرش نایستادند؟ مگر آنهایی که شوق دیدار حسین را داشتند، مشتاق ریختن خونش نشدند؟ مگر قاتلان حسین، همانهایی نبودند که آرزوی یک روز زندگی کردن زیر پرچم حکومت حسین را داشتند؟
آقا! خودت باید به فریادم برسی، وگر نه بار این وحشت، سنگینتر از آن است که من تاب تحملش را داشته باشم.
شبت بخیر فریادرس ضعیفان!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃فرمانده لشکرم
خوب است برای این که کمی دلم را آرام کنم و از وحشت فکر کردن به کربلا و ظهور بیرون بیایم، به حرّ بن یزید ریاحی فکر کنم. او نامهای برای حسین ننوشت، در سپاه حسین نبود، بیطرف هم نبود، مأمور سپاه دشمن بود؛ اما دلش با حسین بود.
حرّ کار را بر حسین سخت کرد و شاید اگر با او همراهی کرده بود، عاقبتی غیر از کربلا برای حسین رقم میخورد؛ اما هر چه بود او روز عاشورا به خود آمد، پیش از آن که حسین به شهادت برسد و توبهاش قبول شد و حسین راضی نشد که گرد شرمندگی بر صورتش بنشیند. حرّ جواز شهادت را گرفت و جاننثار از دنیا رفت.
آقا! بعید میدانم سپاه تو از این حرّها نداشته باشد. دارد، نه؟ میشود امید داشت که اگر عباس لشکرت نشدیم یا پا جای پای حبیب نگذاشتیم، چونان حرّ، جاننثار تو شویم. نمیشود؟ بگو میشود و آبی به دل آتش گرفتۀ این روزهایم بریز.
شبت بخیر فرمانده لشکرم!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃فرمانده مهربان
اجازه بده باز هم به حرّ فکر کنم، به این که از وقتی به لشکر حسین آمد تا وقتی که به آسمان پر کشید، ساعتی بیش نگذشت و خدا به همین اندازه از عمرش به قدری برکت داد که روزگارها آمده و رفته و عالمی پای درس همین لحظههای کوتاه عمر حرّ نشستهاند.
به حرّ که فکر میکنم، دلم پر از امید میشود و با خودم میگویم اگر حسین، حرّ را قبول نمیکرد، تا قیامت چگونه کسی چون او میتوانست سوسوی امیدش را روشن نگه دارد که روزی اگر توبهکنان به سوی سپاه تو آمد، او را میپذیری؟
آقا! ما به حرّ مدیونیم که نگذاشت آرزوی شهادت در رکاب تو برایمان دست نایافتنی شود و مدیونتریم به جد غریبت حسین که توبۀ حرّ را قبول کرد و ما را امیدوار نگه داشت و چشم امیدمان به کرم توست که ما را اگر توبه کنیم، از سپاهت نمیرانی.
شبت بخیر فرمانده مهربان!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃ارباب من
چقدر این روزها قصۀ حرّ، ذهن و دلم را فرا گرفته است. گویی او مأمور است تا مرا از افتادن در ورطۀ یأس نجات دهد.
قشنگترین قسمت قصۀ حرّ برای من، آن جایی است که حسین بالای سرش حاضر شد. حرّ آخرین نفسها را میزد که نگاهش به نگاه مولایش گره خورد. گرمای خونی که از حر میرفت به خنکایی بهشتی تبدیل شد وقتی که حسین دست بر صورتش کشید و خونها را پاک کرد. وقتی هم که فرمانده سربازش را آزاده نامید، امضای عاقبتبخیری را پای عمر حرّ زد و چنان جان به جان آفرین تسلیم کرد که مرگش آرزوی هر عاشق شیدایی شد.
از این زیباتر چه عاقبتی در این عالم وجود دارد؟ مرا اگر حبیب خودت نمیکنی، حرّ سپاهت کن آقا!
شبت بخیر ارباب من!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃حضرت منجی
فکر کردن به زُهیر طعم دیگری دارد. زهیرِ عثمانی مذهب از حسین فرار میکند و حسین به دنبالش میرود. او مسیرش را از جادهای انتخاب میکند که به حسین برنخورد؛ اما خدا مسیرش را طوری تدبیر میکند که به حسین برسد.
او به سراغ حسین نمیرود، حسین به سراغ او میآید. حسین با او در خیمه خلوت میکند و یک خلوت با حسین، روزگار او را زیر و رو میکند.
وای که زهیر چقدر حرف دارد برای ما! به ما بگو که آیا تو هم در لشکرت زهیر داری یا نه؟ من باور نمیکنم که تو دنبال کسانی که رایحهای از خدا در وجودشان هست نروی. حسین منجی زهیر شد، تو هم منجی ما خواهی شد آقا!
شبت بخیر حضرت منجی!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃روح زندگی
اگر آن جمعۀ موعود رسید و من نبودم و اگر رجعت، سهم من بیچاره نبود، میشود التماس کنم از سر قبرم گذر کنی؛ نه برای خواندن فاتحه یا فرستادن صلواتی. من که باشم که شایستۀ حمد و صلوات تو باشم! فقط اگر زحمتی نیست، پایت را بالای سر قبرم بگذار و بگذر. میخواهم احساس کنم، چشمهایم قدمگاه تو شدهاند. همین!
خدا را چه دیدی شاید تو از سر قبرم گذر کردی و من کفن پاره کردم و زندگی را از سر گرفتم.
شبت بخیر روح زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃رحمت واسعه
آقا! حسین به دنبال زهیر رفت و زهیر را نه فقط در جایگاه سرباز که او را فرمانده میمنۀ لشکر خویش کرد. فرمانده میسره کیست، حبیب بن مظاهر.
یعنی میشود این قدر امید بست که کسی در راه به تو ملحق شود، اما در نوک لشکر تو، همدوش دوست دوران کودکی و یار باوفای زندگیات فرماندهی کند؟
وقتی آدم به زهیر فکر میکند، دنیایی از امید و بهجت وجودش را فرا میگیرد.
وای خدای من! میشود فراری، فرمانده شود، آن هم با کمترین فاصله میان فراری بودن و فرمانده شدنش.
آقا! مرا ببخش اگر حتی لحظهای از رحمت تو ناامید شدم، حتی لحظهای!
شبت بخیر رحمت واسعه!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃فرزند حسین
خودم را گذاشتهام وسط خیمهای که حسین با یارانش سخن میگوید و راه را برای برگشتن برایشان باز میکند. سخنان هر یک از یاران حسین یک جور با دل آدم بازی میکند؛ اما حرفهای زهیر طعم دیگری دارد. آخر، حرفهای او حرفهای یک فراری است؛ فراری از حسین و همراهی با او.
زهیر به پا میخیزد و میگوید: به خدا قسم دوست دارم کشته شوم و پس از آن زنده شوم و باز کشته شوم و باز زنده شوم و هزار مرتبه کشته شوم و زنده شوم تا تو و جوانان اهل بیت تو با کشته شدن من از کشته شدن در امان بمانید.
آقا! میبینی زهیر چه طور خون امید را در رگهای من میدواند. یعنی میشود یک روز من زهیر تو شوم؟! وقتی امام مهربانی مثل تو دارم، چرا امید نداشته باشم؟ تو مثل جدت حسین بلدی آدمهای فراری را صید محبت خویش کنی.
شبت بخیر فرزند حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
درست است که میگویند وقتی زهیر میخواست اجازۀ میدان بگیرد، دستش را گذاشت روی شانۀ حسین؟ چه اذن میدان گرفتن عاشقانهای! کاش میدانستم در فاصلۀ کوتاه پیوستن زهیر به لشکر حسین چه رخ داده که زهیر این قدر احساس نزدیکی به حسین میکند؟!
چقدر دوست دارم برای چند لحظه هم که شده زهیر را ببینم و از غوغایی که در دلش به پا شد بپرسم و دوست دارم از او بپرسم چگونه دلش را راضی کرد که دستش را از روی شانۀ حسین بردارد؟! به گمانم جز عطش کشته شدن در راه حسین، هیچ چیز نمیتوانست او را از اربابش جدا کند.
آقا! دلم میخواهد زهیر تو باشم و وقتی خواستم اذن میدان بگیرم، دستم را بگذارم روی شانهات. میخواهم برای تو بمیرم. مرا خرج خودت کن. میخواهم زهیر تو باشم. مرا قبول کن.
شبت بخیر ارباب!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃زائر اربعین حسین
دوباره اربعین نزدیک شد و دلم شور افتاد که آیا امسال زائر اربعین میشوم یا نه؟ این سؤال را جز تو چه کسی میتواند جواب دهد؟ آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟ اگر نه، بگو چه کار کنم تا نام مرا بنویسی؟
از بعضی سفرها اگر جا بمانم، شاید دلم بگیرد و ناراحت شوم؛ اما من از جا ماندن از هیچ سفری جز سفر اربعین هراس ندارم. وقتی فکر میکنم که نکند اربعین امسال در جایی جز کربلا باشم، از ترس دلم میلرزد. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟
دلم شور میزند، بیقرارم، گاهی در خیالم خودم را در سفر اربعین میبینم و لبخند میزنم، گاهی میبینم جا ماندهام و در کنجی افسرده و غمگین، دارم عکسهای اربعین را مرور میکنم و ذره ذره میمیرم. آقا! نام مرا در دفتر زائران اربعین نوشتهای یا نه؟ به دل هراسناکم نگاه کن و نامم را بنویس در دفتر زائران اربعین حسین.
شبت بخیر زائر اربعین حسین!
#محرم
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi