eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠خمس مبالغ دریافتی از بنیاد شهید 💬سؤال: آیا مبالغی که بنیاد شهید به خانواده‌های شهدا می‌پردازد، به مازاد از مخارج سال آن، خمس تعلّق می‌گیرد؟ ✅ پاسخ: چیزی که بنیاد شهید به خانواده‌های عزیز شهدا هدیه می‌کند، خمس ندارد. 📚مقام معظم رهبری 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💠 کیفیّت ادای بدهی به طلبکاری که در دسترس نیست 💬پرسش وظیفه بدهکار درجایی که دسترسی به طلبکار ندارد چیست؟ ✅پاسخ اگر دسترسی به طلبکار به علت غایب بودن وی و مانند آن، ممکن نباشد و با وجود جستجو و فحص، از دسترسی به او مایوس باشد باید بدهی را به عنوان «ردّمظالم» به فقرای دارای شرایط بپردازد. 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔴جوان کفن دزد یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه. جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. 📚(1) آل عمران،134. 📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی قهرمان پرافتخار 👇👇👇👇
شهید نوجوان محمدرضا محمدحسنی🌻 کم سن ترین شهید شهرستان کوهبنان نام پدر: علیرضا تاریخ ولادت: 1352/11/27 تاریخ شهادت: 1365/10/29 محل شهادت :شلمچه-عملیات کربلای5 مزار: گلزار شهدای شهرستان کوهبنان یادشهداکمترازشهادت نیست امنیت اتفاقی نیست مدیون قطره قطره خون شهدائیم قدر دان خون شهدا باشیم ادامه دهنده راه شان باشیم صلوات یادت نره رفیق شهدایی 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰زندگینامه شهید محمدرضا محمدحسنی: °•[🌺🕊🌤]•° 💐🍃شهید محمدرضا محمد حسنی فرزند علیرضا، در بهمن ماه 1352 در خانواده ای مذهبی و ولایت مدار به دنیا آمد ودر محیطی مذهبی و خانواده ای متدین پرورش یافت. پدرش در معادن زغال سنگ مشغول به کار بود تا بتواند از راه حلال لقمه ای نان برای خانواده خود فراهم کند. 🌹🍃 محمدرضا در سال 1359 در سن هفت سالگی در مدرسه ابتدایی قائم پابدانا، آغاز به درس خواندن کرد. وی کلاس سوم دبستان بود که در پایگاه مقاومت صاحب الزمان (عج) پابدانا مشغول به کار شد ودر امر توزیع مجله پیام انقلاب و امید انقلاب مبادرت می ورزید. 🌷🍃خانواده به کوهبنان نقل مکان نموده و محمدرضا کلاس چهارم و پنجم را در دبستان شهید منتظری پشت سر گذاشت و دوره ی راهنمایی را آغاز کرد. روح وی نیز مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی شد و شیفته حضرت امام گردید. وی به دلیل علاقه ی زیاد به حضرت امام خمینی (ره) و به شوق رفتن به جبهه، بسیار به سپاه کوهبنان مراجعه می‌کرد تا به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شود اما هربار توسط مسئولان اعزام نیرو به علت کمی سن از رفتن به جبهه منع می شد. 🥀❣این شهید، نوجوانی شجاع، فعال، کوشا و خوش برخورد بود. با وجود آنکه به سن تکلیف نرسیده بود، نماز میخواند و همچنین برای والدین خود احترام خاصی قائل بود. 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷خاطره یکی از دوستان شهید محمدحسنی: 🌹در دبستان منتظری درس می خواندیم. سال 63 با همکلاسی خوش هیکل و رعنایی آشنا شدم که در همان برخوردهای اولیه با هم دوست شدیم. تمام سعی ما سر چطور نشستن کنار هم بود. من قدم کوتاه بود مجبور بودم جلو بنشینم و او مجبور بود روی نیمکت آخر بنشیند. 🦋بالاخره محمد رضا کاری کرد که یکی از بچه ها جایش را با من عوض کرد. محمدرضا از آن روز، هم محافظ خوبی برای من بود و هم دوست خوبی. فکر می کردم به آرزویم رسیدم. سال چهارم به خوبی تمام شد و درسال پنجم ابتدایی باز هم دوستی ما ادامه داشت. 🕊بعضی وقت ها عکس پسرعموی شهیدش (مجید) را به کلاس می آورد و به آن خیره می شد. حواسش به درس و تخته سیاه نبود. کتاب هایش پراز نقاشی های جنگ بود تانک و سرباز و اسلحه و... 💫یک روز دیدم شناسنامه اش را به مدرسه آورد و به من نشان داد و گفت تو خط خوبی داری میتوانی مثل این تاریخ بنویسی؟ من شروع کردم به تمرین تاریخ نوشتن مثل شناسنامه. چند روزی مثل خودش نوشتم ولی قبول نکرد. دنبال خودنویس می گشتیم که رنگش با رنگ شناسنامه یکی باشد. به من نمی گفت که چرا می خواهد تاریخ تولدش را عوض کند. من هم نمی‌پرسیدم. 🌿بالاخره نمی‌دانم از کجا خودنویس پیدا کرد و دست برد به شناسنامه و تاریخ تولد خود را پائین تر تر برد که سنش به یک رزمنده‌ بخورد. کم کم به من هم خیلی توجهی نمی کرد. تمام عشق و علاقه اش رفتن به جبهه بود. من هم کمی ناراحت شده بودم که چرا به من کم توجهی میکند. 😔🕊 بعد از چند وقت متوجه شدم کار خودش را کرده و همراه رزمنده ها به جبهه رفته و به آرزوی خودش رسیده، دلش می خواست برود پیش پسر عموهایش و بالاخره از کنار ما پر کشید و رفت به آسمانیان پیوست.. ✨راوی: مرحوم حسن احمدی 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🥀🌿نحوه ی شهادت شهید محمدحسنی: 🌤شهید محمدرضا محمدحسنی با سعی فراوان و با دست بردن در شناسنامه ی خود، در دی ماه 1365 به جبهه اعزام شد و در سیزدهمین بهار زندگی خویش، روز 29 دی ماه 1365 به اتفاق دوستان شهیدش که در یک سنگر بودند در اثر بمباران هوایی هواپیماهای نیروهای بعثی در عملیات کربلای پنج در منطقه ی شلمچه به شهادت رسید. روحشان شاد و یادشان پررهرو🌷 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝✨وصیت‌نامه شهید محمدرضا محمدحسنی شهید سیزده ساله: ♥️😢 🌷خداوند چه خوب وعده می دهد و هرگز به وعده خود خلاف نمی کند. خداوند به مؤمنان وعده بهشت جاوید را می دهد و بخاطر همین، من این راه را انتخاب کردم که بتوانم انتقام خون پسر عموهایم، علیرضا و مجید را بگیرم. 🌷شهادت مرتبه‌ای نیست که همه لایق آن باشند این وصیت‌نامه را هم از آن بابت می‌نگارم احتمال شهادت برایم بسیار بعید می‌باشد. ولی بهر حال آرزو بر جوانان عیب نیست. آنچه به وحشتم نمی‌اندازد در روز قیامت شدت گناهان دنیا و اینکه هر چه کنم امید به رهایی از آتش دوزخ نیست تنها یک راه نجات است که می‌توان امیدوار بود و آن شهادت. چرا که شهید اولین قطره خونی که از او ریخته شود تمام گناهانش پاک می‌شود البته این را هم می‌دانم که شهید بایست مراحل مقدماتی در این دنیا طی کند و هیچ کس بدون طی مراحل لازم به این افتخار نائل نمی‌شود و از این جهت وضع من بسیار ناراحت کننده است به هر حال شاید به برکت خون شهیدان در فضای عطر این شهیدان رحمت خداوندی شامل حال من نیز شود. 🌷آری! عزیزانم این انقلاب نشان داد که عابدان هفتاد ساله چگونه راه خطا رفتند و مبارزان شکنجه شده چگونه به لجنزار گناه غلطتیدند: جایی که عقاب پر بریزد از پشه ناتوان چه خیزد 🌷آری! عزیرانم بالاخره باید رفت، بالاخره مرگ خواهد آمد و هیچ کس در این دنیا ماندنی نیست آیا این وضعیت طلایی را باید از دست داد؟ حال که به برکت اسلام و خون پاک شهیدان دین، باران رحمت باریدن گرفته است آیا جان تشنه را باز هم با لجن دنیا سیراب کنیم؟! 🌷مگر نشنیده‌ای که حسین (ع) آموزگار بزرگ شهادت با خون خود آزادگی و مختار بودن و عاشق بودن و الهی بودن انسان را مُهر کرد و به همه تاریخ درس داد و قلب تاریخ را فتح کرد و شمع تاریخ شد وسوخت و بشریت را روشنایی و نور بخشید؟ و حال باید مثل شمع سوخت و شکافنده تاریکی شد. 🌷 من محمدرضا محمدحسنی که برای اولین بار به جبهه اعزام شدم. چون خبر حمله را داشتم ،دوست داشتم که در حمله شرکت کنم تا به خداوند بزرگ با قلب و روح و فکر و عمل و نیت خود ایمان بیاورم. مگر نه این است که مؤمن واقعی با خون خود وضو بگیرد و به نماز عشق بایستد. 🌷 مگر نه این‌است که ارزش هر انسانی به عشق اوست. آری من رفتم با خون خود به خط انبیاء و امامان و به ولایت فقیه میثاق ببندم. 🌷مادر جان! فرزند تو زنجیرهای اسارت و بردگی را پاره کرده و آزاد شده و فقط می‌خواهد برای خدا کار کند، اسیر شکم و دنیا و این تجمل پرستی‌ها و این افکارهای احمقانه نیست. او رفته و تمام سنگرهای ضد انسانی و ضد ارزش را فتح کرده و سرسپرده خدا و اسلام شده. 🌷 آری! مادرجان فرزند تو، اسیر اسلام شده و به اطاعت و عبودیت و اخلاص رسیده است. البته، اگر خدا قبول کند و من وظیفه خود دانستم که در این نبرد شرکت کنم که در این پیروزی یا شهادت هر دو رستگاری است و شکر خدایی را که به من سعادت جنگیدن در راهش را عطا فرمود. 🌷برادران و خواهران! امروز روزی است که بر همه شما حجت تمام شده و هیچ عذری ندارید و اگر کوتاهی کنید به رو سیاهی ابدی گرفتار خواهید شد و زندگی زودگذر دنیا ارزشی ندارد که به واسطه آن زندگی ابدی آخرت را خراب کنید. 🌷 من می‌روم ولی به شما برادران، پدران و مادران و خواهران تأکید می‌کنم اگر می‌خواهید رستگار باشید بر شما باد ، معتقد به ولایت فقیه باشید و بدانید که خط ولایت فقیه در این زمان همان خط علی (ع) در عید غدیر خم می‌باشد و خط های دیگر همان خط های انحرافی آن زمان است. 🌷مادر جان! می‌گفتم من می‌روم و به شهادت می‌رسم، اما تو می‌گفتی این حرف ها چیست که تو می‌زنی؟ برادر، علی در مرگ من اشک نریزید. اگر می‌خواهید گریه کنید برای شهیدان کربلا گریه کنید. تو ای مادر جان می‌دانم برایت سخت است، آیا می‌دانی که فرزندت در چه راهی رفت؟ می‌دانی که فرزندت با سربلندی نزد خدایش رفت و اگر این ها را می‌دانی چرا ناراحت و غمگین هستی؟ برای من گریه نکنی و برای من لباس سیاه نپوشید. اگر خواستی گریه‌ کنی به یاد شهیدان مفقود‌الاثر که برای خانواده شان حتی جنازه فرزندشان را هم نمی‌آورند گریه کنید و وصیتم به شما این است که راهم را ادامه دهید. 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتگری شهدا 🌷از ما حاجت بخواهید ما دستمون بازه... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا