eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
25.4هزار ویدیو
127 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روزمان را متبرک کنیم با سلام دادن به آقا ابا عبدالله الحسين...... ✋ طبق هرروز بردن نام حسین بن علی میچسبد: 👏السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 @abbass_kardani 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
: •┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄• 🌤 #صبحتون_شهدایی شهید عباس کردانی ذکر روز چهارشنبه: یا حی یا قیوم 100 مرتبه •┄═•🌤•═┄• @abbass_kardani✅ •┄═•🌤•═┄•
یکم فروردین 1349 ، در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. پدرش جبار ، آشپز بود ، تا اول راهنمایی درس خواند بعد به سرکار رفت . کارمند داروخانه و تعمیرکار خودرو بود . به سربازی رفت و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت . چهارم دی ماه سال 1365 ، با سمت تخریب چی و آر پی جی زن ، در تنگه چزابه بر اثر مصدومیت شیمیایی و اصابت ترکش به صورت ، شهیـد شد. مزار وی در بهشت زهرای تهران میباشد.... 📕 ستارگان خاکی 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 💥یادشهداکمترازشهادت نیست 💥 💥💥💥 @abbass_kardani 💥💥💥
✍دستنوشته شهید احمد پلارک : خدایا عملے ندارم که بخواهم به آن ببالم.. جز معصیت چیزے ندارم والله اگر تو کمک نمے کردے و تو یاریم نمےکردے به اینجا نمےآمدم و اگر تو ستارالعیوبے را بر مےداشتے میدانم که هیچ کدام از مردم پیش من نمےآمدند. هیچ بلکه از من فرار مےڪردند حتے پدر و مادرم خدایا به کرمت و مهربانیت ببخش آن گناهانیکه مانع از رسیدن بنده به تو مےشود. شهید احمد پلارک شهید عطری 💥💥💥 @abbass_kardani 💥💥💥
🔸سید میلاد رابطه ی بسیار قوی با شهدا داشت و همیشه از #شهید_همت و شهید زین الدین🌷 یاد میکرد. 🔹تمام خوبی های که یک انسان میتوانست دارا باشد این جوان متواضع و با اخلاقِ ما دارا بود 🔸سید عزیز به فریضه #نماز_اول_وقت اهمیت زیادی قائل بود و همیشه نوجوانان و جوانان را در مسیر معنودیت و عبادت سوق میداد. 🔹پیکر سید میلاد پس از #شهادت به دست داعشی های حرامی می افته، دست و پا و سر مطهر رو از تن جدا می کنند و با خودشون می برند. پیکرشون چند روز زیر آفتاب می مونه و کسی از محل پیکر خبر نداشته 🔸به خاطر بیقراری های پدر و خواهرشون، شهید به خواب یکی از دوستانشون میان و در خواب محل پیکرشون رو نشون میدن و میگن می خواستم #گمنام بمونم ولی به خاطر بیقراری پدرم بیایید من رو ببرید. #شهید_سیدمیلاد_مصطفوی شهدارایادکنیم با ذکر صلوات 💥💥💥 @abbass_kardani 💥💥💥
داود عابدی ذاکر با اخلاص و مداح عاشقی بود که اولین هیئت رزمندگان را در زمان جنگ آغاز کرد. به خاطر شدت علاقه به مولا علی (ع) نام هیئت را محبان المرتضی نهاد. یکشنبه ها روز متعلق به مولاست. با دوستانش قرار گذاشت که یکشنبه ها هیئت را فراموش نکنند. سی و پنج سال است که حاج محمود ژولیده و حاج حسین سازور و دیگر دوستان در روزهای یکشنبه دور هم جمع میشوند و... داود سال 1363 در عملیات بدر به شهادت رسید در حالی که برروی لب این ذکر را که شعار هیئت بود تکرار می‌کرد..... ذکر دل بود یاعلی مدد بی حد و عدد یاعلی مدد 📕 قرار یکشنبه ها 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 یادشهداکمترازشهادت نیست 💥💥💥 @abbass_kardani 💥💥💥
مدافع حرمم جان نثار زهرایم.. به عشق حضرت زینب به سوریه آیم مرا ز عرش ملک میزند صدا هرشب سفیر عشقم و چون از دیار بالایم‌. #شهید_عباس_کردانی @abbass_kardani✅
اما حال مادر و پدرم خیلی خوب نبود، علی 16 ساله بی هیچ پناهی در میان تیرو تفنگ و آتش و خمپاره بود ! و پدر که همیشه عادت داشت همه بچه‌ها را از نظر می‌گذراند و بعد می‌خوابید. حالا فقط خستگی می‌توانست او را از پا درآورد. به خصوص که شهادت هنوز سنگینی‌اش را از روی سینه صالح برنداشته بود. ولی مادر هزار کار نکرده را بهانه کرده بود که علی‌اش را فراموش کند. ترس از بمباران اهواز مادر را مثل کرده بود که مرتب جوجه‌هایش را به زیر پرو بالش جمع می کند . آرد و برنج و نفت و روغن و شکر و همه چیز کوپنی بود . حتی کشیدن هم برای جاهایی از ایران کوپنی شده بود. مردم کردستان زیر بمب‌های شیمیایی بعثی ها جرعه جرعه نفس هایشان را از دست می‌دادند. انگار هیچ کس حتی حیاتی‌ترین حقوق را برای ما نمی‌خواست. باید یک تنه به این دردها پایان می دادیم . و گرفتاری نداشتن و جیره‌بندی غذا و همه مایحتاج اولیه از سویی و ترس از شنیدن خبر مرگ عزیزی که در گوشه‌ای از خاک می‌جنگد، از سوی دیگر، ریشه جان را می گسلاند و خواب را از چشم می‌ربود. تلویزیون‌های و اگر چه سعی می‌کردند روحیه‌ها را خراب‌تر از این که بود نکنند اما باز نمی‌توانستند جوان‌هایی که هر کدام امید خانه‌ای و عزیز دل خانواده‌ای بودند را از پشت در خانه‌ها در دل شهر بپوشانند به خصوص برای خوزستانی‌ها و اهوازی‌های که بیمارستان‌هایشان پر از جوانان زیبا و خوش قد و بالای وطن بود که هر یک می‌توانست حجله‌ی عروسی سبز بخت باشد و حالا تنها یا و جسدی به سوی خانواده شان می‌رفت یا حتی گاهی تکه‌ای از یک گوش یا قوزک پا که از انفجارهای پی در پی و وحشیانه یک عده نامرد بی‌همه چیز برگشته بود.... به روایت از ... @abbass_kardani