#دعای_روز_چهارم_ماه_مبارک_رمضان
🔹اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیه ِإِقَّامَةِ أَمْرِک وَأَذِقْنِی🍃
✨خدایا مرادراین روزبرای اقامه وانجام فرمانت قوت بخش✨
🔹فِیهِحَلاَوَةَذِکرِک وَأَوْزِعْنِی🍃
✨وحال تلاوت وشیرینی ذکرت را بہ من بچشان✨
🔹فِیهِ لِأَدَاءِشُکرِک بِکرَمِک وحْفَظْنِی🍃
✨شکر خود به کرمت مهیا سازودراین روز به حفظ✨
🔹فِیهِ بِحِفْظِک وَسِتْرِک یا أَبْصَرَ النَّاظِرِین🍃
✨وپرده پوشی مرا ازگناه محفوظ دار ای بصیرترین بینایان✨
🌺به نیابت از عباس کردانی🕊
لینک کانال @abbass_kardani
#کرامات_شهدا🌷
شهید توکل #حسنوند همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که" 10 روز" جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و #روزه بگیرد.
جوان 21 ساله👤 که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل(ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران #مفقودالاثر شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری #کاملاً_سالم👌 به خرم آباد برگشت.
به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد- آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته📆 در مکان مخصوصی در #بیمارستان شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت. عطر خوشبوی😌 پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود♥️
#شهید_توکل_حسنوند
#پیکر_سالم
#بوی_عطر
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🦋🍀🦋 @abbass_kardani 🦋🍀🦋
🔰شهید محمد سلیمانی در 8/ 1/ 1366 در شهرستان #رودسر و در خانوادهاي متدین و عاشق اهلبیت (علیهم السلام) متولدشد. اين شهيد عزيز♥️ دارای مدرک فوق دیپلم برق بود و خدمت #سربازی اش را در دی ماه 1388 به پایان رسانیده بود و به دلیل عشق و علاقه اي وافر به شهدا🌷 و پاسداشت راهشان به عنوان #خادم_الشهدا به مناطق عملیاتی اعزام شد.
🔰مطالب يادداشت شده در دفترچه شخصي📖 شهيد سليماني، گوياي صفات زيبايي است که در #روح_بزرگش نهفته بود؛ ✓نماز اول وقت به جماعت، ✓ولايت مداري، ✓مداومت بر دعاي عهد و زيارت عاشورا، ✓حسن خلق و...
🔰همه دوستان می دانند که او برای پیوستن به خیل عظیم #شهدا سر از پا نمی شناخت نوعی بی قراری💗 در او حاکم بود، از همه سراغ آدرس گروههای #تفحص_شهدا را می گرفت وآن قدردراین امرُمصر بود، که ازهرکدام از دوستانش که بپرسی ازاین موضوع مطلع است.
🚨ما را چه میرسد درک مقام عظیم شهدا⁉️ #بیمار دلانی چون ما که دررنج دنیا زدگی غوطه میخوریم وتمام همّ خود را مصروف بدست آوردن وجاه و #مقام وگذران زندگی روزمره خود کرده ایم😔 درک مسئله #شهادت بسیار برای ما سخت است! درک اینکه کسی اینگونه ودر این راه قدم برداشته وجان❣ وتن خود که بالاترین سرمایه مادی است را(به زعم ما) نیست ونابود کند ، #آسان نیست❌
#شهید_محمد_سلیمانی
#خادم_الشهدا🌷
🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋
🦋🍀🦋 @abbass_kardani 🦋🍀🦋
@ostad_shojaeجزء چهارم.mp3
زمان:
حجم:
4.21M
#تندخوانی_قرآن_کریم
#جزء چهارم
#استاد_معتز_آقایی
ثواب سی جزء را هدیه کنیم به روح بلند امام و شهدا وعلماو برادر عزیزم شهید عباس کردانی
و سردار دلها سپهبد حاج قاسم سلیمانی عزیز و یارانش و تمامی اموات مومنین وبنده حقیر وشما بزرگواران 🦋🙏🦋🤲🦋😔🦋
🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋
حجتالاسلام مصطفی امینیخواهسه دقیقه در قیامت 29.mp3
زمان:
حجم:
36.7M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه بیست و نهم
صوتی #کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 👆👆👆
کتابی #بسیار_جالب 👌🌹
#حجت_الاسلام_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم ) با بیان زیبا و رسای خود آن را بیان کرده
@abbass_kardani🌹
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 🔊 جلسه بیست و نهم ص
سلام
صوت:جلسه بیست ونهم#سه دقیقه
درقیامت راباهم میشنویم.
📎 #کلام_شهید
خداوندا!
روزے از تو شهادت می خواهم که
از همه چیز خبری هست
الّا شهادت ...
#سردارشهید_احمد_کاظمی 🌸
@abbass_kardani🌹
🍃💠
آمد سہشنبہ تا من وتو یاد او ڪنیم
در جمڪران عشق ز دل آرزو کنیم
اے آرزوے منتظران زودتر بیاآرے،
بیا ڪہ باتو فقط گفٺگو ڪنیم
#سہ_شنبہ_هاے_عاشقے
#جمڪران_وعدہ_گاہ_منتظران
@abbass_kardani🌹
جواد مقدم---آروم-جونم-میشه-بدونم-مقدم.mp3
زمان:
حجم:
3.47M
#کربلایی_جواد_مقدم
🎼 آروم جونم...میشه بدونم...
کی و کجا به سر میاد چشم انتظاری...
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
@abbass_kardani🌹
─═हई╬💫 « قسمت من » 💫╬ईह═─
پارت : ۴۷
* کلاسام ک تموم شد با بچه ها اومدیم بیرون . هر چی به اطراف نگاه کردم👀 از ماشین ارمان خبری نبود 😐 . ببین منو اینجا معطل کرده خودش معلوم نی کجاس . 😒
دیگ صبرم تموم شد و با اعصابی داغون حرکت کردم . حالا نمیدونستم چیکار کنم . نه میخواستم بهش زنگ بزنم نه رویی که به اقا فرشاد بزنگمم داشتم 🤦♀ با خودش نمیگه اینم از طرفش ، ببین سر قرارم به موقع حاضر نمیتونه بشه ، این دختره رو اواره کرده 😬 .
همینطور ک داشتم میرفتم و حرفای قشنگ به ارمان میدادم صدای بوق ماشینی شد ، 🔊
گمشو بابا ، راهتو که نگرفتم .
بهش نگاهم نکردم و به راهم ادامه دادم . ولی بازم بوق زد . ای بابااااا😤 لابد از این ادمای علافه که تو خیابونا دنبال دخترا راه میافتن .
خدا برتون داره از رو زمین 🙌
الهی 🤲 ماشینتون چپ بشه کمتر تو خیابونا ویراژ برین .
الهی منقرض شین دخترا از دستتون راحت شن 🖐
- مانا خااااانمممم 🗣
وایسادم ، واااا این کی بود وسط خیابون و دعا کردنم صدام میکنه !!! سرمو برگردوندم و به اطرافم نگاه کردم . کسیو ندیدم که دوباره صدای بوق ماشین شد ، به طرفش نگاه کردم و دیدم بلههههههه . کسی نیست جز اقا ارمان بی انظباط .
پس این بود اونی که اینهمه دعا در حقش کردم 🤪😂🤦♀
با حرص و عصبانیت بهش نگاه کردم 😠😒 و با دلخوری راهمو در پیش گرفتم و رفتم 🚶🏻♀.
- مانا خانم کجا میری ؟؟؟ وااا ، صبر کن کجا !!! ماناااااا .
زهرمااار مانا . این پسره پاک رد داده ها . وسط خیابون هوار میکشه اسممو تمام شهر فهمیدن دیگ 😤😑
با عصبانیت رفتم به طرفش و گفتم :
+ بله 😠
با تعجب نگاهم کرد و گفت :
- 😳 وااا ، چرا صدات میکنم همینطور میری ؟؟ بیا سوار شو .
- چرا سوارشم 😐؟؟؟
- چون قرار داشتیم که با هم بریم دور بزنیم و صحبت کنیم .
+ ساعت چند قرار داشتیم 😒؟؟؟
نگاهی گذرا به ساعتش انداخت و شرمنده گفت :
- 😅 من واقعا شرمندم . بخدا سریع کلاسو تموم کردمو خواستم بیام که بچه ها دورمو گرفتن . بزور تونستم خودمو از دستشون خلاص کنم . ببخشید .
دست به سینه با دلخوری به طرف دیگه ای خیره شدم .🙎♀
- مانا خانم !! ناراحتی ؟؟ ببخشید خب من که توضیح دادم .... عزیزم . بیا دیگ جون ارمان ، زشته مردم میبین فکر بد میکنن ها .
با حرص بیشتر بهش خیره شدم و گفتم :
+ تقصیر کیه ؟؟ 😡
- 🤷♂ من که توضیح دادم . با اینکه تقصیر بچه هاع ولی باش ، اصن تقصیر منه 🙁😓
گر چه هنوز جا داشت برا ناز کشی و قهر من ، ولی واقعا نگاه مردم که رد میشدن اذیتم میکرد ، بلا اجبار سوار شدم و به راه افتاد .
بعد از کلی منت کشی تو ماشین تا من از اون قیافه عبوس بیام بیرون با هم رفتیم به یکی از موزه های تاریخی شهر ، بعدشم رفتیم کافه و یه قهوه و کیک خوردیم و کلی صحبت کردیم . با اینکه اولش حسابی از دستش شاکی شده بودم ولی اخرش خیلی خوب بود .
گذشت .....
گذشت روزهای تنفر من ...گذشت روزهای بد قلقی من ... گذشت روزهایی که هیچ احساسی نداشتم .
ملاقاتهامون . زنگ زدناش ، پیامک های گاه و بیگاه و عاشقونش ، تمام رفتار و حرفاش همه اینا بلاخره دلمو اسیر کرد . اسیر کلمه مقدس #عشق❤
بلاخره بعد از ۶ ماه اون روز فرا رسید ، روزی که ارمان قسم خورده بود که این اتفاق شیرین میافته . روزی که منو عاشق خودش کنه و به خواستش که داشتن من بود برسه 💞...
#پایان_فصل_اول
#ادامه_دارد ....
نویسنده : ♡«ℳ£みЯムŋム»♡
💦 #جرعه_ای_از_نهج_البلاغه
🎀 مؤمنان مهربانند!🎀
♻️هفت چهارپایان شکمشان،واندیشه درندگان آزاروتجاوزبه دیگران،وهمُ وغم زنان بی پروا🔅
♻️زینت حیات دنیاوفساددرآن است،مؤمنان فروتنندمؤمنان مهربانند،مؤمنان اهل بیم از خدایند🔅
@Abbass_Kardani
🕊کانال شهید عباس کردانی🕊