eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
42.2هزار عکس
38.6هزار ویدیو
167 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه گوش بود و حرف های قلمبه سلمبه ای که همه را قانع می کرد. حرف هایش را گمان کنم از کتاب‌هایی که مدام می‌خرید بیرون می‌کشید خلاصه خیلی بلد بود خیلی خوب می توانست حرف‌هایش را به دیگران تفهیم کند. داشت برای کسی می شد. اصلا داشت برای خودش مردی می شد حالا دیگر سربازی رفتنش برای مادر کمتر ترسناک بود دوره ی آموزشی را در گذراند خیلی آرام و سربه زیر ثبت نام کرد و رفت و سربازی هم اهواز. دو سال و نیم بعد الیاس به یادش آورد که شش ماه اضافه خدمت کرده است نظامی گری و ترقه بازی و جنگ بازی ...یادش رفته بود باید به بازی سربازی پایان دهد. برایش لذت بخش بود خودش را پیدا کرد در سپاه جا خوش کرد یک لذت نظامی گری مدام برای خود دست و پا کرد اصلا روحیه اش را داشت. داشت قلبش را بزرگ می کرد و عباس شد، شد، چیزی که به هیچ یکی از برادرهایم سازگار نمی آمد. نظامی گری صبر و تحمل می خواست دل و جرات می‌خواست ، می خواست یک نفر فقط پا باشد و گوش پایی در رکاب و گوش به فرمان و اگر هم فرمایشی باشد فقط به آن چشم و بله قربان جاری شود و این حد سخت بر مردان خوزستانی جاری می شد. به خصوص برادرهای من که خوب لوسشان کرده بود فقط از دستش در رفته بود ناز کشیدن را دوست نداشت وقتی پدرم به عادت مآلوفش روی غذای او گوشت می گذاشت دیگر غذا نمی خورد. اصلا خودش تنش می خارید. دلش درد می خواست. وقتی به خدمت نظام درآمد کمتر می دیدیمش از سوی برای آموزش درس آمادگی دفاعی به مدرسه های پسرانه می رفت . کارمند حق التدریس آموزشی و پرورش شده بود و به ازای آن پول کمی می گرفت. کارش راخیلی دوست داشت بچه ها هم دوستش داشتند وقتی غرق در می شد دیگر همه چیز را کنار می گذاشت عقیده داشت باید خوب و درست کار کند. سنجیده و به دقت درس بدهد و حق کارش را خوب ادا کند این حلال خوری را از یاد گرفته بود و عمل به وظیفه را از . دایه خوب به وظایفش عمل می کرد خوب شوهر داری و بچه داری می کرد.این اخلاق همه جوره شبیه بود تا انجا که وقتی که خبر رفتن دایه را به او دادند هم، درس را نیمه نگذاشت تمامش کرد و بعدامد. به روایت از ... @abbadd_kardani
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
بین الحرمین محمدحسین در حال #روضه خواندن برای #دلم بخوان و نفس بزن که دیده دل سالهاست #خشک است #
🌷 🔹سه سال بود که تو عراق و به دفاع👊 از حریم حرم اهل بیت پیامبر (ص) مشغول بود.اسم مستعارش تو سوریه " " بود و همه "حاج عمار" صداش میکردن 🔸شجاع و نترس بود💪 و محبوب دلـ❤️ـها وقتی ازش میپرسیدیم تو چکار میکنی؟ میگفت: ☺️. 🔹روز تشییع پیکرش⚰ وقتی نظامی رو دیدم ازشون پرسیدم: مگه اونجا چکاره بود⁉️سردار گفت: 👈فرمانده تیپ هجومی (ع) ! 😳 🔸سالها بعد از اومد تو میدون، بعد از ما اومد و قبل از ما رفت😔. محمدحسین زود بارش رو بست. میگفت و میسوخت و میخورد😞... 🔹مرام‌های خاص زیاد داشت⚡️ اما بعضی چیز ها برایش بود و خط قرمز داشت⭕️ و یکی از آن خط قرمز ها این بود :👈محمد حسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش👀 از بقیه جاها بیشتر بود را به تعلق میداد 🔸و تو باید قبول میکردی✅ که به واسطه عکس شهدا🌷 حضور شهدا را در خانه رعایت کنی .⚡️وگرنه...قرارداد که تمام میشد و خانه🏡 را که میخواستیم عوض کنیم بعضأ عکس ها هم میشد 🔹یادم هست وقتی کم عرض شهدا 🌷مد شده بود محمدحسین کلی ذوق زد😃 که عکس های را میتواند در خانه جا بدهد. 🔸با این حال ولی همیشه یک پوستر بود ؛ قدیمی بود؛ و ✘نه نو میشد و ✘نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم👈 تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور بود 🔹خیلی دوست داشت "محمد عبدی" باشد همیشه از خنده های😄 لحظه های اخرش و محمد عبدی میگفت ؛وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان39; 39; است اصلا جا نخوردم 🔸ولی زمانی که را در معراج شهدای🌷 تهران دیدم ؛ با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد. 🌾تا در طلب گوهر کانی کانی 🌾تا در هوش لقمه نانی نانی 🌾این نکته ی رمز اگر بدانی دانی 🌾هرچیز که در جستن آنی،آنی 🌷 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
🔰مهدی عزیزی کوچک بود که در کوچه پس کوچه های🏘 تو در توی شهر قد کشید و با سرو قامتی به پایان خط دنیاییـ🌍 خود رسید. 🔰از او چند چیز بیشتر به نمانده، یک لباس رزم👕 با درجه سروانی و دو جلد و نگاه مادری که هر روز قامتش را در چارچوب خانه🏡 می جوید. 🔰مادرش می گوید: از کودکی مهدی خاص بود👌 حتی اولین کلامی که وی آموخت و بر زبان آورد " " بود چرا که وی در دوران جنگ به دنیا آمد و هم در خانواده و هم در تلویزیون📺 بحث بسیار به گوشش رسید. 🔰پدر مهدی بود و در زمان جنگ در جزیره خارک به انجام ماموریت می پرداخت. مادر شهید🌷 میگوید در آن زمان مهدی بیشتر نداشت که من به فرزندانم می گفتم دعاکنید پدرتان و دیگر رزمندگان👥 سالم برگردند که با همان سن کم مهدی می گفت " من می خوام بزرگ بشم و کار بشم" 🔰وقتی پدر خانه نبود🚷 مهدی احساس می کرد و سعی داشت هوای خواهر و برادرش را داشته باشد. مادر شهید در روحیه چیزی از فرزندش کم ندارد👌 در صحبت هایش به راحتی می توان استقامت را لمس کرد و به چشمانش👀 خیره شد که از راه رفته پشیمان نیست❌ 🔰با اینکه فرزندش شده اما هنوز خم به ابرو نیاورده و دفتر خاطرات ذهنش💬 با ذوق نام ورق می خورد😍 🌹🍃🌹🍃: @abbass_kardani
همیشه گوش بود و حرف های قلمبه سلمبه ای که همه را قانع می کرد. حرف هایش را گمان کنم از کتاب‌هایی که مدام می‌خرید بیرون می‌کشید خلاصه خیلی بلد بود خیلی خوب می توانست حرف‌هایش را به دیگران تفهیم کند. داشت برای کسی می شد. اصلا داشت برای خودش مردی می شد حالا دیگر سربازی رفتنش برای مادر کمتر ترسناک بود دوره ی آموزشی را در گذراند خیلی آرام و سربه زیر ثبت نام کرد و رفت و سربازی هم اهواز. دو سال و نیم بعد الیاس به یادش آورد که شش ماه اضافه خدمت کرده است نظامی گری و ترقه بازی و جنگ بازی ...یادش رفته بود باید به بازی سربازی پایان دهد. برایش لذت بخش بود خودش را پیدا کرد در سپاه جا خوش کرد یک لذت نظامی گری مدام برای خود دست و پا کرد اصلا روحیه اش را داشت. داشت قلبش را بزرگ می کرد و عباس شد، شد، چیزی که به هیچ یکی از برادرهایم سازگار نمی آمد. نظامی گری صبر و تحمل می خواست دل و جرات می‌خواست ، می خواست یک نفر فقط پا باشد و گوش پایی در رکاب و گوش به فرمان و اگر هم فرمایشی باشد فقط به آن چشم و بله قربان جاری شود و این حد سخت بر مردان خوزستانی جاری می شد. به خصوص برادرهای من که خوب لوسشان کرده بود فقط از دستش در رفته بود ناز کشیدن را دوست نداشت وقتی پدرم به عادت مآلوفش روی غذای او گوشت می گذاشت دیگر غذا نمی خورد. اصلا خودش تنش می خارید. دلش درد می خواست. وقتی به خدمت نظام درآمد کمتر می دیدیمش از سوی برای آموزش درس آمادگی دفاعی به مدرسه های پسرانه می رفت . کارمند حق التدریس آموزشی و پرورش شده بود و به ازای آن پول کمی می گرفت. کارش راخیلی دوست داشت بچه ها هم دوستش داشتند وقتی غرق در می شد دیگر همه چیز را کنار می گذاشت عقیده داشت باید خوب و درست کار کند. سنجیده و به دقت درس بدهد و حق کارش را خوب ادا کند این حلال خوری را از یاد گرفته بود و عمل به وظیفه را از . دایه خوب به وظایفش عمل می کرد خوب شوهر داری و بچه داری می کرد.این اخلاق همه جوره شبیه بود تا انجا که وقتی که خبر رفتن دایه را به او دادند هم، درس را نیمه نگذاشت تمامش کرد و بعدامد. به روایت از ... @abbadd_kardani
🔹پارچه لباس پلنگی خریده بود، به یک خياطها✂️ داد و گفت: يک دست لباس برايم بدوز، روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد، بسيار زيبا شده بود😍 از مقر گروه خارج شد، ساعتي بعد با لباس برگشت! پرسيدم: لباست كو⁉️ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش اومد من هم دادم به او! 🔸ساعتش⌚️ رو هم به یک شخص ديگر داده بود، آن شخص ساعت را بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب♥️ شوند. 🌷 📚 کتاب "سلام بر ابراهیم ۱" 🌹🍃🌹🍃 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🌺🦋 @abbass_kardani 🦋🌺🦋
🔹پارچه لباس پلنگی خریده بود، به یک خياطها✂️ داد و گفت: يک دست لباس برايم بدوز، روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد، بسيار زيبا شده بود😍 از مقر گروه خارج شد، ساعتي بعد با لباس برگشت! پرسيدم: لباست كو⁉️ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش اومد من هم دادم به او! 🔸ساعتش⌚️ رو هم به یک شخص ديگر داده بود، آن شخص ساعت را بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب♥️ شوند. 🌷 📚 کتاب "سلام بر ابراهیم ۱" 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋🍀
🔰شهید محمد سلیمانی در 8/ 1/ 1366 در شهرستان و در خانواده­اي متدین و عاشق اهل­بیت (علیهم­ السلام) متولدشد. اين شهيد عزيز♥️ دارای مدرک فوق دیپلم برق بود و خدمت اش را در دی ماه 1388 به پایان رسانیده بود و به دلیل عشق و علاقه­ اي وافر به شهدا🌷 و پاس­داشت راهشان به عنوان ­_الشهدا به مناطق عملیاتی اعزام شد. 🔰مطالب يادداشت شده در دفترچه­ شخصي📖 شهيد سليماني، گوياي صفات زيبايي است که در نهفته بود؛ ✓نماز اول وقت به جماعت، ✓ولايت مداري، ✓مداومت بر دعاي عهد و زيارت عاشورا، ✓حسن خلق و... 🔰همه دوستان می دانند که او برای پیوستن به خیل عظیم  سر از پا نمی شناخت نوعی بی قراری💗 در او حاکم بود، از همه سراغ آدرس گروههای   را می گرفت وآن قدردراین امرُمصر بود، که ازهرکدام از دوستانش که بپرسی ازاین موضوع مطلع است. 🚨ما را چه میرسد درک مقام عظیم شهدا⁉️ دلانی چون ما که دررنج دنیا زدگی غوطه میخوریم وتمام همّ خود را مصروف بدست آوردن وجاه و وگذران زندگی روزمره خود کرده ایم😔 درک مسئله بسیار برای ما سخت است! درک اینکه کسی اینگونه ودر این راه قدم برداشته وجان❣ وتن خود که بالاترین سرمایه مادی است را(به زعم ما) نیست ونابود کند ، نیست❌ 🌷 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🦋🍀🦋 @abbass_kardani 🦋🍀🦋
همیشه گوش بود و حرف های قلمبه سلمبه ای که همه را قانع می کرد. حرف هایش را گمان کنم از کتاب‌هایی که مدام می‌خرید بیرون می‌کشید خلاصه خیلی بلد بود خیلی خوب می توانست حرف‌هایش را به دیگران تفهیم کند. داشت برای کسی می شد. اصلا داشت برای خودش مردی می شد حالا دیگر سربازی رفتنش برای مادر کمتر ترسناک بود دوره ی آموزشی را در گذراند خیلی آرام و سربه زیر ثبت نام کرد و رفت و سربازی هم اهواز. دو سال و نیم بعد الیاس به یادش آورد که شش ماه اضافه خدمت کرده است نظامی گری و ترقه بازی و جنگ بازی ...یادش رفته بود باید به بازی سربازی پایان دهد. برایش لذت بخش بود خودش را پیدا کرد در سپاه جا خوش کرد یک لذت نظامی گری مدام برای خود دست و پا کرد اصلا روحیه اش را داشت. داشت قلبش را بزرگ می کرد و عباس شد، شد، چیزی که به هیچ یکی از برادرهایم سازگار نمی آمد. نظامی گری صبر و تحمل می خواست دل و جرات می‌خواست ، می خواست یک نفر فقط پا باشد و گوش پایی در رکاب و گوش به فرمان و اگر هم فرمایشی باشد فقط به آن چشم و بله قربان جاری شود و این حد سخت بر مردان خوزستانی جاری می شد. به خصوص برادرهای من که خوب لوسشان کرده بود فقط از دستش در رفته بود ناز کشیدن را دوست نداشت وقتی پدرم به عادت مآلوفش روی غذای او گوشت می گذاشت دیگر غذا نمی خورد. اصلا خودش تنش می خارید. دلش درد می خواست. وقتی به خدمت نظام درآمد کمتر می دیدیمش از سوی برای آموزش درس آمادگی دفاعی به مدرسه های پسرانه می رفت . کارمند حق التدریس آموزشی و پرورش شده بود و به ازای آن پول کمی می گرفت. کارش راخیلی دوست داشت بچه ها هم دوستش داشتند وقتی غرق در می شد دیگر همه چیز را کنار می گذاشت عقیده داشت باید خوب و درست کار کند. سنجیده و به دقت درس بدهد و حق کارش را خوب ادا کند این حلال خوری را از یاد گرفته بود و عمل به وظیفه را از . دایه خوب به وظایفش عمل می کرد خوب شوهر داری و بچه داری می کرد.این اخلاق همه جوره شبیه بود تا انجا که وقتی که خبر رفتن دایه را به او دادند هم، درس را نیمه نگذاشت تمامش کرد و بعدامد. به روایت از ... @abbadd_kardani
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای سنگ مزار حاج قاسم 💢 فرمانده‌ای که را به سرداری نفروخت! ♨️ قهرمانِ پر افتخار! 🔰 برشی از سخنرانی حجت_الاسلام_راجی 🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆