eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
مظهر صبر.mp3
8.64M
| برای برداشتن درد امام، «صبر» اولین شرط است! در زمان غیبت برای برداشتن فاصله‌ی میان‌مان تا امام، باید سخت، تمرینِ صبر کرد! ⭐️ ویژه ولادت سلام‌الله‌علیها ارسالی از اعضای محترم برا سلامتی و حاجت روایی و عاقبت بخیری این عزیز صلوات
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز تولدت جای مدافعان حرمت خالیست عمه جان یاد شهید مدافع حرم عباس کردانی عزیز و شهدای مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیها صلوات شهید مدافع حرم عباس کردانی تو شب میلاد از فرودگاه اهواز وارد شهر شدن و روز میلاد با دو شهید دیگه از محل حسینیه ثارالله اهواز تشییع و در بهشت آباد اهواز دفن شدن روحشان شادیادشان گرامی باذکر صلوات
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هنگام استجابت دعاست به احترام اذان تعطیل وبه استقبال نماز اول وقت میرویم 🤲 الهی حاجت دلتون با حکمت خداوند یکی باشه اللهمَّ عجل لولیک الفرج التماس دعا 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Azan Marhoum Aghati.mp3
1.05M
⚜🌷🕊اذان ⚜🌷🕊چه ضرب آهنگِ ⚜🌷🕊قشنگی است ⚜🌷🕊می گوید ⚜🌷🕊خدا همین نزدیکیست ⚜🌷🕊گوش کن ⚜🌷 ⚜🌷🕊«الله اکبر»
به وقت کتاب صوتی تقدیم شما عزیزان 👇👇
شاهرخ حر انقلاب 11.mp3
24.72M
_قسمت 1⃣1⃣ 📚🎙 ...🇮🇷 🔸گـوینده: مهدی_نجفی 🎙 🔹زمان: ۱۷:۰۰ ⏰ یادشهداکمترازشهادت نیست هدیه به امام زمان عج الله اللهمَّ عجل لولیک الفرج 🤲
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
37.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨شما دعوتید به زیارت حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) نیت کنید و سلام بدهید💚😍 ‍‎‌‌‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‎‌‎‌‎‌‌ 🌤امام زمان 🤲🏻ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦ‌َــــܝ‌َܥܼܢ بِحَقِ حضࢪٺ‌ زینَبِ الڪُبریٰ سَلام‌ُالله‌عَلیهٰا‌🌤 ارسالی از اعضای محترم برا سلامتی و حاجت روایی و عاقبت بخیری این عزیز صلوات منتظر ارسالی های شما مهربانان شهدایی هستیم👇👇👇👇 @mahdi_fatem313
مخصوص صفحه موبایل 👆👆👆👆
🕊@abbass_kardani🕊 کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای کودک غزه ای🤲 بسم‌رب‌المهدی.. ❏اَلسَـلامُ‌عَلیڪَ یـٰابقیه الله•••|♥️ ❍یاایهاالعزیز‌🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌
. 📚 ضرب المثل "ماست ها را کیسه کردند" 🖇 معنی و کاربرد: 🔸 کنایه از ترسیدن و تسلیم شدن در برابر کسی است. 🔹 یعنی حساب کار دستش آمد و دیگر اشتباهاتش را تکرار نمی کند. 🔸 معمولا این ضرب المثل را در جایی به کار می برند که کسی کار اشتباه یا خلافی می کرده اما بالاخره از روی ترس یا به هر دلیلی تسلیم می شود و دیگر آن کار را تکرار نمی کند. 🖇 داستان ماست مُختارالسلطنه: می‌گویند ژنرال کریمخان ملقب به مختارالسلطنه سردار منصوب در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار مدتی رییس فوج فتحی اصفهان بود و زیر نظر ظل‌السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه انجام وظیفه می‌کرد. مختارالسلطنه پس از چندی از اصفهان به تهران آمد و به علت ناامنی و گرانی که در تهران بروز کرده بود حسب‌الامر ناصرالدین شاه حکومت پایتخت را برعهده گرفت. در آن زمان هنوز اصول دموکراسی در ایران برقرار نشده و شهرداری وجود نداشت. حکام وقت با اختیارات تام، بر امور و شئون قلمرو حکومتی، از جمله امر خوار و بار و تثبیت نرخها و قیمتها نظارت کامل داشتند و محتکران و گرانفروشان را شدیداً مجازات می‌کردند. گدایان و بیکاره‌ها در زمان حکومت مختارالسلطنه به سبب گرانی و نابسامانی شهر، ضمن عبور از کنار دکانها چیزی برمی‌داشتند و به اصطلاح ناخونک می‌زدند. مختارالسطنه برای جلوگیری از این بی‌نظمی‌ دستور داد گوش چند نفر از گدایان متجاوز را با میخ‌های کوچک به درخت نارون در کوچه‌ها و خیابان‌های تهران میخکوب کردند و بدین وسیله مردم از شر گدایان و بیکاره‌ها خلاص شدند. روزی به مختارالسلطنه اطلاع دادند که قیمت ماست در تهران خیلی گران شده و طبقات پایین از این ماده غذایی که ارزانترین چاشنی و قاتق و خورشِ نان آنهاست محروم شده‌اند. مختارالسلطنه اوامری صادر کرد و ماست‌فروشان را از گرانفروشی برحذر داشت. چون چندی بدین منوال گذشت برای اطمینان خاطر شخصاً با لباس مبدل به یکی از دکان‌های لبنیات‌فروشی رفت و مقداری ماست خواست. ماست‌فروش که مختارالسلطنه را نشناخته و فقط نامش را شنیده بود پرسید: «چه جور ماستی می‌خواهی؟» مختارالسلطنه گفت: «مگر چند جور ماست داریم؟» ماست فروش جواب داد: «معلوم می‌شود تازه به تهران آمده‌ای و نمی‌دانی که دو جور ماست داریم: یکی ماست معمولی، دیگری ماست مختارالسلطنه!» مختارالسلطنه با حیرت و شگفتی از ترکیب و خاصیت این دو نوع ماست پرسید. ماست فروش گفت: «ماست معمولی همان ماستی است که از شیر می‌گیرند و بدون آنکه آب داخلش کنیم تا قبل از حکومت مختارالسلطنه با هر قیمتی که دلمان می‌خواست به مشتری می‌فروختیم. الان هم در پستوی دکان از آن ماست موجود دارم که اگر مایل باشید می‌توانید ببینید و البته به قیمتی که برایم صرف می‌کند می‌فروشم! اما ماست مختارالسلطنه همین طغار دوغ است که در جلوی دکان و مقابل چشم شما قرار دارد و از یک سوم ماست و دو سوم آب ترکیب شده است! از آنجایی که این ماست را به نرخ مصوبه مختارالسلطنه می‌فروشیم به این جهت ما لبنیات‌فروشها این جور ماست را ماست مختارالسلطنه لقب داده‌ایم! حالا از کدام ماست می‌خواهی؟ این یا آن؟!» مختارالسلطنه که تا آن موقع خونسردیش را حفظ کرده بود بیش از این طاقت نیاورده به ماموران حکومتی که دورادور شاهد صحنه و گوش به فرمان حاکم بودند امر کرد ماست فروش را جلوی دکانش به طور وارونه آویزان کردند و بند تنبانش را محکم بستند. سپس طغار دوغ را از بالا داخل دو پاچه شلوارش سرازیر کردند و شلوار را از بالا به مچ پاهایش بستند. بعد از آنکه فرمان اجرا شد آن گاه رو به ماست فروش کرد و گفت: «آنقدر باید به این شکل آویزان باشی تا تمام آبهایی که داخل این ماست کردی خارج شود تا دیگر جرأت نکنی آب داخل ماست بکنی!» چون سایر لبنیات‌فروشها از مجازات شدید مختارالسلطنه نسبت به ماست فروش یاد شده آگاه گردیدند همه ماستها را داخل کیسه کردند تا آبهایی که داخلش ریخته بودند خارج شود و مثل همکارشان گرفتار قهر و غضب مختارالسلطنه نشوند. از آن تاریخ این ضرب‌المثل در بین مردم رواج یافت. 👈ضرب_المثل اصطلاحات_فارسی
خاطرات_دفاع_مقدس تکلیف منو روشن کنید یادم می آید یک مجروحی داشتیم که از ناحیه شکم آسیب دیده بود، بنده خدا را تازه عمل کرده بودند و برای جلوگیری از عفونت از طریق آنژیوکت به وی هر شش ساعت آنتی بیوتیک تزریق می کردیم یک روز اول صبح یکبار برای دارو رفتم را داخل آنژیوکت تزریق کردم کمی درد داشت یک هم بهش دادم و دیدم پایه سرم پایین است آن را بالا کشیدم و رفتم دو ساعت بعد اومدم بهش سر زدم، یه نگاه به کردم دیدم سرم به سختی می شود و باز سرم را در قسمت بالای پایه سرم آویزان کردم . خلاصه آن روز تا پایان بیش از ۱۲ بار سرم را به بالاترین قسمت پایه نصب کردم دفعه آخر که مراجعه کردم خواستم جابه جا کنم که برادر بی حوصله و یک کم عصبانی به من نگاه کرد وگفت : خواهر تو را به این پایه سرم را طوری تنظیم کنید که که قدشان کوتاه است نیز بتوانند کارشان را انجام دهند و دچار مشکل نشوند ، از تا حالا شما می آیید و سرم را بالا نصب می کنید و آن بنده خدا با زحمت زیاد پایه سرم را پایین می آورد منو روشن کنید . 💐 روز_پرستار مبارک💐
خاکریز_خاطرات اسیر_جنگی یک روز یک اسیر جنگی را که در پشت جبهه عمل قلب باز انجام داده بود به بیمارستان صحرایی اعزام کردند. گویا بنده خدا قبل از اعزام به این ، از بس از درد به خود پیچیده بود، امکان اینکه بخیه هایش باز شود هم بود. پزشکان تشخیص داده بودند که دست و پاهایش را به تخت ببندند و با مسکن آرامش کنند. اسیر عراقی وقتی در بیمارستان به هوش آمد فکر کرده بود چون اسیر است او را به تخت بستند. ابتدا شروع کرد با زبان عربی درخواست آب کردن و بعد از آن با قسم دادن به ائمه اطهار از ما خواست که دست و پایش را باز کنیم در اون ساعت متاسفانه کسی نبود که صحبت های او را ترجمه کند او نیز مدام هر کدام از را که می دید التماس می کرد نمی دانستیم چه جوری به این بنده خدا بگوییم که بستن دست و پایت دلیل پزشکی دارد. یادم می آید سالن پر از مجروح بود و خواهرم که با هم به جبهه اعزام شده بودیم در حال کردن زخم مجروحان بود با دیدن عراقی و التماس وی با حالتی خیلی جدی گفت : "والله اخوی بیل میرم" که همه مجروحین و پرسنل با صدای بلند خندیدند. 💐 روز_پرستار💐 سلامتی همه سفید_پوشان_بی_ادعا صلوات اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد و_عجل_فرجهم