4_5832469045693122092.mp3
1.98M
🔸 #پادکست_صوتی۱
📚گزیده کتاب خادم الزهرا
گوینده : محمد محمدزاده
@abbass_kardani✅
📌زنـدگی بـه سبـک شهـدا
یه صندوق درست کرد و گذاشت توی خونه.بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودن دروغ و غیبت گفت.بعد هم قرار شد هر کی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه👇
مبلغی رو به عنوان جریمه بندازه توی صندوق تا صرف کمک به جبهه و رزمنده ها بشه.
این طرح اینقدر جالب بود که باعث شد همه ی اعضای خانواده خودشون از این گناه دوری کنند و با همدیگه در این مورد تذکر بدن.
📚وقت قنوت/ص145
شهید علی اصغر کلاته
#تلنگر #دروغگویی #غیبت
@abbass_kardani✅
﷽
📚 #رمان
❂○° #مدافع_عشق °○❂
1⃣ #قسمت_اول
❣هوالعــــــــــشق❣
یڪےازچشمانم رامیبندم وباچشم دیگر در چهار چوب ڪوچڪ پشت دوربین عڪاسےام دقیق میشوم. هاله لبخند لبهایم را میپوشاند؛ سوژه ام راپیدا ڪردم
پسری با پیرهن شونیز سرمه ای ڪه یڪ چفیه مشڪےنیمےازبخش یقه وشانه اش راپوشانده.
شلوارپارچه ای مشڪےویڪ ڪتاب قطور وبه ظاهرسنگین ڪه در دست داشت، حتم داشتم مورد مناسبـےبرای صفحه اول نشریه مان باموضوع "تاثیرطلاب و دانشجو در جامعه" خواهدبود
صدامیزنم: ببخشید آقا یڪ لحظه☺️
عڪس العملـےنشان نمیدهےوهمانطورسربه زیربه جلوپیش میروی. باچندقدم بلند وسریع دنبالت مےآیم ودوباره صدامیزنم: ببخشیییید... ببخشید باشمام. باتردید مڪث میڪنے،مےایستےوسمت من سرمےگردانے. اماهنوزنگاهت به زیراست
آهسته میگویی:
_ بله؟؟..بفرمایید
دوربین📷 رادر دستم تنظیم میڪنم..
_ یڪ لحظه به اینجا نگاه ڪنید(وبه لنز اشاره میڪنم)
نگاهت هنوز زمین رامیڪاود
_ ولـے....برای چه ڪاری؟
_ برای ڪارفرهنگے، عڪس شماروی نشریه مامیاد.
_ خب چرا ازجمع بچه ها نمیندازید..؟چرا انفرادی؟
با رندی جواب میدهم:
_ بین جمع، شما،طلبه جذاب تری بودید😍
چشمهای به زیرت گرد وچهره ات درهم میشود.
زیرلب آهسته چیزی میگویی ڪه دربین آن جملات"لاالله الا الله"رابخوبـےمیشنوم.
سرمیگردانـےوبه سرعت دور میشوی👤، من مات تا به خود بجنبم تو وارد ساختمان حوزه میشوی..
سوژه_عکاسی_ام_فرارکرد😕
باحرص شالم رامرتب وزیرلب زمزمه میڪنم:
چقدر بـےادب بود
یڪ برخورد ڪوتاه وتنهاچیزی ڪه در ذهنم ازتو طلبه بی ادب ماند، یڪ چهره جدی، مو و محاسن تیره بود
↩️ #ادامہ_دارد...
✍🏻 #نویسنده: محیا سادات هاشمی
🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani✅
1_41300638.mp3
7.75M
🍃🌸
🌸خبر آمد خبری در راه است
🌺سر خوش آن دل که از آن آگاه است
🔆شاید این جمعه بیاید...شاید
🔆پرده از چهره گشاید...شاید
♻️مرحوم #آقاسی
💠 #اللهم_عجل_لولیک_فرج 💠
🍃🌸
هدایت شده از کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃💖
💛بسمتعالی💛
☘🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼☘
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
💎 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 💎
💎وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن💎ِ
💎وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 💎
💎وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن💎ِ
💚اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجِّل فرجهم و العن اعدائَهم اجمعین💚
🌸@abbass_kardani🌸
و خاطره ای از شهید 👇
نقل از دوست شهید🌹🌹
.
.
به خاطر موج انفجار یکی از گوش هایش دچار مشکل شنوایی شده بود و مجبور بود از سمعک استفاده کند. هم رزمانش تعریف می کردند در یکی از عملیاتها یکی از بچه ها زخمی شده، امکان حرکت نداشت و در محاصره دشمن مانده بود. عباس با وجود ممانعت دیگران سمعکش را خارج کرد، اسلحه اش را بر زمین رها کرد و با سرعت جلو رفت و هم رزم زخمی اش را از محاصره بیرون آورد و همین باعث شد تا از ناحیه هر دو پا دچار آسیب بشود.
.
.
همواره متانت خود را حفظ می کرد. حتی در جمع دوستان نزدیک. گاهی فضای شوخی و خنده میان بچه ها بوجود می آمد، عباس هرگز در شوخی هایش از کلمات رکیک و خارج از محدوده بهره نمی برد.
@abbass_kardani✅
4_5832469045693122098.mp3
1.67M
🔸 #امتحان_مادر)شهید علمدار ( قسمت دوم(
مجتبی در جبهه بود و من هم مثل مادرانی که بچه هایشان درجبهه بودن چشم انتظارمسافرم بودم
روزی زنگ درب خانه مان به صدا درآمد...