#صدقه_ای_زیبا
حـاج آقا مجتبی تهـرانی به شاگـردان تـوصیه میکرد اگر می خواهی صدقه بدهی، همین طوری صدقه نده، زرنگ باش حواست جمع باشد. صدقه را از طـرف #امام_رضا علیه السـلام برای سـلامتی امام زمـان عجل الله تعـالی فرجه الشریف بده
برای دو معصـوم است ، دو معصومی کـه خدا آن ها را دوست دارد ، مـمکن نیست خدا این #صدقه تو را رد کند. تو هم این جا حق واسطه گری ات را می گیـری. تو واسطه ای و همین حق واسطه گری است کـه اجازه می دهد تو به مراحل خاص برسی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
✍خاطره ای شنیدنی از آیت الله وحید خراسانی
✅ "در زمان میرزای شیرازی طلبه ای با لباس کهنه بر درخانه اش آمد و گفت میرزا را کاردارم
مردم گفتند میرزا بر مجتهدین وقت ندارد آن موقع تو آمده ای و میگویی میرزا را کار دارم؟
گفت عیبی ندارد من میروم اما به میرزا بگویید فلانی آمده بود خبر به میرزای شیرازی رسید، ناگهان میرزا سرو پای برهنه دوید و طلبه را درآغوش گرفت .دفتردار میرزا تعجب کرد. وقتی آن طلبه رفت، میرزا گفت: دوست داشتم ثواب این همه مجتهد که تربیت کردم برای این طلبه باشد و ارزش یک کارش را به من بدهد،
گفتند میرزا کار این طلبه مگر چه بوده ؟
میرزا گفت: این طلبه به یکی از دهات های سنی نشین رفت و گفت بچه هایتان را بیاورید قرآن یاد می دهم بدون پول سنی ها گفتند خوب است بدون پول است این طلبه از اول که قران یاد این بچه ها می داد بذر محبت امیرالمؤمنین را دردل این بچه ها کاشت این ها بزرگ که شدند شیعه شدند و پدرانشان را از مذهب باطل به مذهب حق راهنمایی کردند دیری نگذشت که این دهات تماما شیعه شد
✅ این طلبه ۱۵سال شب ها بردر خانه ها می رفت و یواشکی نانی که آن ها بیرون می انداختند را می خورد ۱۵سال اینگونه زحمت کشید تا توانست یک روستا را شیعه کند ."
📚 مصباح الهدی، آیت الله وحید خراسانی
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✍شیخ کلینی به سند معتبر از حضرت علی بن الحسین علیه السلام روایت کرده است که شخصی با اهلش در کشتی سوار شدند و کشتی ایشان شکست و جمیع اهل آن کشتی غرق شدند مگر زن آن مرد که بر تخته ای بند شد و به جزیره ای از جزائر بحر افتاد.
و در آن جزیره مرد راهزن فاسقی که از هیچ فسقی نمی گذشت چون نظرش بر آن زن افتاد گفت: تو از اِنسی یا از جنّ؟ گفت: از اِنسَم. پس دیگر با آن زن سخن نگفت و بر او چسبید و به هیئت مجامعت درآمد، چون متوجه آن عمل قبیح شد دید که آن زن اِضطِراب میکند و میلرزد. پرسید که چرا اضطراب میکنی؟ [آن زن اشاره به آسمان کرد که از خداوند خود میترسم. پرسید که هرگز مثل این کار کرده ای؟ گفت: نه، به عزّت خدا سوگند که هرگز زنا نداده ام. .
گفت: تو هرگز چنین کاری نکرده ای چنین از خدا میترسی و حال آنکه به اختیار تو نیست و تو را به جبر بر این کار داشته ام، پس من اَولایم به ترسیدن و سزاوارترم به خائف بودن، پس برخاست و ترک آن عمل نمود و هیچ به آن زن سخن نگفت و به سوی خانه خود روان شد و در خاطر داشت که توبه کند و پشیمان بود از کردههای خود.
در اثنای راه به راهبی برخورد و با او رفیق شد، چون پاره ای راه رفتند آفتاب بسیار گرم شد. راهب به آن جوان گفت که: آفتاب بسیار گرم است، دعا کن که خدا ابری فرستد که ما را سایه افکند.
جوان گفت که: مرا نزد خدا حسنه ای نیست و کار خیری نکردهام که جرأت کنم و از خدا حاجتی طلب نمایم. راهب گفت: من دعا میکنم تو آمین بگو، چنین کردند.
بعد از اندک زمانی ابری بر سر ایشان پیدا شد و در سایه آن ابر میرفتند، چون بسیاری راه رفتند راه ایشان جدا شد و جوان به راهی رفت و راهب به راه دیگر رفت، و آن ابر با جوان روان شد و راهب در آفتاب ماند! .
.
راهب به او گفت که: ای جوان! تو از من بهتر بودی که دعای تو مستجاب شد و دعای من مستجاب نشد، بگو چه کار کرده ای که مستحقّ این کرامت شده ای؟
جوان قصه خود را نقل کرد. راهب گفت که: چون از خوف خدا ترک معصیت او کردی خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است، سعی کن که بعد از این خوب باشی. ----------
کافی، ج ۲، ص ۶۹؛
بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۶۱.
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💢برکت مهمان
✍زنی بود که مهمان دوست نداشت.!
روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!!
حضرت محمد به مرد میگوید:
برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم...
فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود...
هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است.
زن فریاد میزند یا محمد(ص)
عبای خود را بیرون بیاورید...
حضرت محمد(ص) می فرمایند...
اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم...
پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه
کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود
می برد..
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✅روایتی تکان دهنده و زیبا
🔴شب اول قبر آیتالله حائری و عنایت امام رضا علیه السلام
بعد از مرگ آیت الله حائری شبی اورا در خواب دیدم.
کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم:
آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر میآمد، شروع کرد به تعریف کردن:
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم،همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت.
درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
ناگهان متوجه شدم که از پایین پاهایم، صداهایی میآید. صداهایی رعبآور وحشتناک!
به زیر پاهایم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشیع و تدفین کرده بودند خبری نبود!
بیابانی بود برهوت با افقی بیانتها و فضایی سرد و سنگین و دو نفر داشتند از دور دست به من نزدیک میشدند.
تمام وجودشان از آتش بود.
آتشی که زبانه میکشید و مانع از آن میشد که بتوانم چشمانشان را تشخیص دهم. انگار داشتند با هم حرف میزدند و مرا به یکدیگر نشان میدادند.
ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزیدن. خواستم فریاد بزنم ولی صدایم در نمیآمد. تنها دهانم باز و بسته میشد و داشت نفسم بند میآمد.
بدجوری احساس بیکسی غربت کردم: خدایا به فریادم برس! خدایا نجاتم بده، در اینجا جز تو کسی را ندارم….همین که این افکار را از ذهنم گذرانیدم متوجه صدایی از پشت سرم شدم.
صدایی دلنواز، آرامش بخش و روح افزا و زیباتر از هر موسیقی دلنشین!
سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگریستم، نوری را دیدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من میآمد.
هر چقدر آن نور به من نزدیکتر میشد آن دو نفر آتشین عقبتر و عقبتر میرفتند تا اینکه بالاخره ناپدید گشتند. نفس راحتی کشیدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم.
آقایی را دیدم از جنس نور. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمیتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم،
اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید:
آقای حائری! ترسیدی؟
من هم به حرف آمدم که:
بله آقا ترسیدم، اگر یک لحظه دیرتر تشریف آورده بودید حتماً زهره ترک میشدم و خدا میداند چه بلایی بر سر من میآوردند.
راستی، نفرمودید که شما چه کسی هستید.
وآقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من مینگریستند فرمودند:
من علی بن موسی الرّضا(علیه السلام) هستم.
آقای حائری! شما ۳۸ مرتبه به زیارت من آمدید من هم ۳۸ مرتبه به بازدیدت خواهم آمد، این اولین مرتبهاش بود ۳۷ بار دیگر هم خواهم آمد..
📘ناقل آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی(ره)
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی
💫در این روز عید
🌸هرچی خوبیه وخوشبختیه
💫خدای مهربون
🌸براتون رقم بزنه
💫کلبه هاتون ازمحبت گرم باشه
🌸و آرامش مهمون همیشگی
💫خونه هاتون باشه
🌸روزتان مهدوی 🌸
عیـدتـون مبـارک 💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸عید قربان آمده
🎉ای دوستان شادی کنید
🌼یادی از پیغمبر
🎉توحید و آزادی کنید
🌸او که در راه خدا
🎉از مال و فرزندش گذشت
🌼بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد
🎉نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد
عید سعید قربان مبارک💐💐
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
🔹دستم خــالــی بود، هـر چـه از
اعمالم میگفتم آنها رد میکردند.
ناگهان یکـی از آن ها گـفـت: نـاراحـت
نباش تو گوهر گرانبهایی نزد ما داری.
یادت هست زمانی کـــه می خواستی
از نـجـــف بــه کـربـــــــلا بــروی امـــا
کرایــه نداشتی،
خار بـه پـاهـایـت رفـت و بـه خــــــدا
گـفـتـی چـه طــور با ایــن همـه درس
و بـحـــث پـــول کــرایـــــه نـــدارم!؟
🔹اما ناگهان از گفته خود پشیمان شدی و از ته دل گفتی: (اَلحَمدُ لِله رَبِ العالمین)
با تعجب گفتم بله یادم هست.
آن مَلَک گفت: این شکری که به جا آوردی همان گوهری است که نزد ما محفوظ است.
📚 کتاب بازگشت
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
✨﷽✨
✍ویژگی های یاران امام زمان که در قرآن به آنها اشاره شده :
⬅️①- متواضع اند:
«عباد الرحمن الذين يمشون علي الأرض هونا »
⬅️②- داراي بينش صحيح هستند، زيرا غرور در قلب و عقل آنان نفوذ نکرده است
⬅️③- اهل پرورش جاهلان جامعه اند، «وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما »
⬅️④- اهل طاعت و سجده و قيامند، «و الذين يبيتون ربهم سجدا و قياما »
⬅️⑤- خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم مي شود نمي کنند، «والذين يقولون ربنا أصرف عنا عذاب جهنم »
⬅️⑥- اهل اعتدالند، «إذا أنفقوا لم تسرفوا و لم يقتروا »
⬅️⑦- موحدند و غير خدا را نمي خوانند، «لا يدعون مع الله الها آخر »
⬅️⑧- به جان انسانها احترام مي گذارند، «ولايقتلون النفس التي حرم الله إلا بالحق »
⬅️⑨- پاکدامنند، «ولايزنون »
⬅️⑩- دنبال پاکسازي روان خويش اند، «و من تاب و عمل صالحا »
⬅️⑪- جبران کننده عقب ماندگيها و پرکننده خلأ ها هستند، «إلا من تاب و آمن و عمل صالحا »
⬅️⑫- حتي مرتکب مقدمات گناه هم نمي شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمي کنند، «و إذا مروا باللغو مروا کراما »
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین سن برای یادگیری قرآن برای کودکان چه سنی است؟
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحـــــــــــــــــمن الرحیم
🔹سه وظیفه واجبِ شوهر برای همسر که باعث جلوگیری از خیانت میشه
🌷امام صادق صلوات الله علیه
فرمودند:شوهر در رابطه با همسرش از سه چيز بىنياز نيست: سازگارى كه با آن، سازگارى ومحبت و عشق زن را به خود جلب كند و خوش اخلاقى با او و دلبرى از او با آراستن خودبراى وى و فراهم آوردن امكانات رفاهى او.🌱
📚تحف العقول ، ص ۳۲۳
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه علی بن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر
ای مالک بدان مردم اغلب بیمنطق بیانصاف و خودمحورند ولی آنها را ببخش...
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
💠احـکام نفقه
💬پرسش
تا چه زمانی پرداخت نفقه از سوی پدر به فرزند واجب است؟
#احکام
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬پرسش
مادرزن و داماد تا چه حدی با هم محرم هستند؟
💠 حجتالاسلام جواهری
#احکام
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حکم شرعی "سقط جنین"
💬آیا سقط جنین حرام است؟
🔹آیا "ناقصالخلقهبودن جنین" مجوّز شرعی برای سقط جنین محسوب میشود؟
🔹حکم سقط جنین در رابطه نامشروع از دیدگاه اسلام چیست؟
💠 #استاد_وحیدپور
#احکام
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
تهدیدها را میتوان به فرصت تبدیل کرد؟.mp3
1.76M
👆تهدیدها را میتوان به فرصت تبدیل کرد؟
#سخنرانی_کوتاه
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆