eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
20.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
پروردگارا! تو خود گفتی هرکه من باشد...عاشقش خواهم بود و هر که را عاشقش باشم میکنم و شهادتش را نیز خود خواهم پرداخت خدایا! من توام پس خون بهایم را که است به من پرداخت کن 🌷 🍃🌹🍃🌹 @abbass_kardani
بابا مجتبی سلام امیدوارم خوب باشی. ♦️حال من خوب است و شاید بهتر از همیشه.راستی حتما میدانی که از نوشتن اولین نامه ام یک سال میگذرد.و در این یک سال اتفاق بسیار مهمی برای من افتاده. 🔹بگذار خیلی زود بگویم. بابا جون من به سن تکلیف رسیدم و بعد از این باید مثل همه بچه های خوب بعضی از کارها را انجام دهم. ♦️ در نامه قبلی از مهربانی تو و خدا برایت نوشته بودم و گفته بودم میخواهم نامه ای برای او بنویسم. 🔹بعد ها فکر کردم که اگر بخواهم برای خدا نامه بنویسم ؛ حتما باید بعد از مدتی منتظر جوابش باشم و این انتظار کشیدن کمی برایم سخت بود. ♦️اما از روزی که در مدرسه برایمان جشن تکلیف گرفتند. تصمیم گرفتم هر روز هنگام خواندن نماز یک جوری با خدا حرف بزنم که انگار دارم برایش نامه مینویسم. 🔹خانم معلم ما میگفت که به این کار میگویند " یعنی با قلب خود با خدا حرف زدن و من بعد از آن روز همیشه احساس خوبی دارم.و از این بابت خیلی خوشحالم.😍 ♦️حتما تعجب میکنی بابا ! زهرا کوچولو و این حرفها ! اما تعجب نکن زهرای تو دیگر بزرگ شده. 🔹 داشت یادم میرفت از چه خبر⁉️ حتما او را میبینی ♦️آخه مادرم از او و علاقه تو به نازدانه امام حسین ع زیاد برایم حرف میزند. 🔹راستش را بگو ، با دیدن او به یادم نمی افتی⁉️ حتما به او میگویی من هم دختری دارم که خیلی بامزه است.😍 ♦️ من هر وقت دوستانت را میبینم به یاد تو می افتم، 😔 اما نمیدانم که آیا آنها هر وقت مرا میبینند به یاد می افتند⁉️ 🔹خوب دیگر باید بروم صدای اذان میاید، از این به بعد با خدا حرف زدن چه کیفی دارد. خدا حافظ _ دخترت سیده زهرا @abbass_kardani🌹
🍃💐🍃 💟●می دانستم که شهید شده است. که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به شهدا ببرم تا حسین را ببینید. با هم رفتیم.💐 💟در آنجا به طوری که 😢 در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم.💐 💟●کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم، قبر خالی بود. رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر می آید💐 . 💟در همان ، از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا می کنی❓ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از قلب💞 حلالت می کنم. من هم گفتم: حلال ِ حلال.💐 💟‌●چند روز بعد، آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم.🍃💐🍃 ‌‌✍روای: مادر شهید 📎پ ن :شهیدسیدمحمدرضا دستواره قائم مقام لشکر۲۷محمدرسول الله «ص» 🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🦋🍀🦋🍀🦋🍀🦋🍀