ایستاده ام (خاطرات آقای هادی صدقی از نیروهای اطلاعات عملیات لشکر قدس گیلان)
به قلم: حسین گلدوست
ناشر: روایت فتح
دو روز پایانی این هفته را توفیق داشتم کتاب ایستاده ام را بخوانم.
سختی های فوق العاده یک نیروی اطلاعات عملیاتی و حضور در گشتهای شناسایی شبانه و چندین ساعته در زمین دشمن را بارها و به زیبایی به تصویر کشده است.
قلم روان و ساده و به دور از عبارت پردازی های ادبی همراه خاطره گویی شفاف و در برخی موارد بسیار جزئی، تصور متن حوادث را برای خواننده راحت می کند.
آغازی زیبا از درک یک نوجوان از تغییر بزرگ در پیرامون خود به نام انقلاب اسلامی و همراهی با ان و تغییر در زندگی خود و دوستانش، تصور زیبا از همراهی یا عدم همراهی خانواده ها با فضای انقلاب و جوانان ان دوره و حتی با شهدا و مجروحان جنگ، زیبایی های تعارض بین پایبندی به عقاید و زندگی شخصی و خانوادگی، زهد و ساده زیستی دهه 60، مجروحیتهای چند باره و بسیار سخت همراه با بیان آنچه از زیبایی ها و دغدغه ها در چند ثانیه کوتاه به ذهن راوی می رسید و او را بین زمین و هوا نگه می داشت، احساس چند باره شهادت و بازگشت به دنیا و حتی نجات از سردخانه، رفتار رزمندگان با مردم شهرهای عراق مانند حلبچه، جا ماندن رزمندگان و خطرات انسانی و حیوانی و طبیعی در گشت های شناسایی، نجات مجروحان و کم اوردن و تاب نیاوردن برخی ناملایمات، تصور برخورد رزمندگان با غنایم ویژه جنگی، حملالت شیمیایی دشمن و یادکردی ویژه از رشادت برخی رزمندگان از جمله لحظات آخر همراهی با شهید قهرمان حاج حسین املاکی، قطعنامه و نگاه رزمندگان به پذیرش آن و ولایت پذیری ایشان و...
موارد زیادی در این خاطرات نسبتا کوتاه وجود داشت که بیان شیرین و دقیق آنها ، لازم آورد که این کتاب را معرفی کنم.
چندین صحنه که در این کتاب روایت شده است قابلیت ساخت فیلم، کلیپ و چند پیوست فرهنگی جذاب را دارد.
البته برخی از خاطرات جا دارد که مفصلتر به آن پرداخته شود و یا مجددا روایت شود ولی در کل با خواندن این کتاب، ارادتم به شهدا و جانبازان بیشتر شد و علاقه مند شدم راوی داستان را از نزدیک ببینم و از زحمات و مجاهدتهایش برای حفظ دین و میهنم تشکر کنم.
#معرفی_کتاب
#ایستاده_ام
#هادی_صدقی
#لشکر_قدس_گیلان
#مرتضی_عبداللهی
@abdollahi_morteza