#کاروان_اسرا11
لالایی
بخواب رو نیزه ها گل مادر
نگاه نکن ای غنچه ی پرپر
به بی کسیم میون این لشکر
یادت باشه تو رفتیو و منو مادر نخوندی
عصای پیری ام شکستنت، پیشم نموندی
ببین که دیدن آب روون واسم عذابه
به یاد اون تلظّی هات دلم رو بد سوزوندی
لالایی لالایی لالایی علی جان...
🌸🌸🌸🌸🌸
لالایی
قرار نبود رو نیزه ها باشی
اینجوری روبه روی ما باشی
نیزه سوار همراه باباشی
سرترو با چه سختی بر رو نیزه ها می بندند
نشونم میدنت مادر به اشک من می خندند
الهی که نیفتی از رو نیزه ها تو کوچه
یه مشت رقاصه دور نیزه دار تو می رقصند
لالایی لالایی لالایی علی جان...
🌸🌸🌸🌸🌸
لالایی
چه زخمی روی حنجرت داری
اون ضربه ی سه شعبه شد کاری
هنوز شده خون از گلوت جاری
همیشه من گلایه از کمون و تیر دارم
جای گهواره بر دستم ببین زنجیر دارم
فدای اون لب خشکت که زخمیه عزیزم
بیا از روی نی پایین حالا که شیر دارم
لالایی لالایی لالایی علی جان...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/abdolmohsen158
سبکهای صبح روز یازدهم و کاروان اسرا از کوفه تا شام
لطفا روی گزینه های مورد نظر ضربه بزنید و با فلش بالا به شعر برسید:
#کاروان_اسرا1
#کاروان_اسرا2
#کاروان_اسرا3
#کاروان_اسرا4
#کاروان_اسرا5
#کاروان_اسرا6
#کاروان_اسرا7
#کاروان_اسرا8
#کاروان_اسرا9
#کاروان_اسرا10
#کاروان_اسرا11
#کاروان_اسرا12