#کاروان_اسرا9
#مهدوی
گریز به روضه ی اسارت حضرت زینب و حضرت رباب علیهماالسلام
همه سینه ها غرق درده
پر از ناله و آه سرده
شده دلخوشیمون همین که
بزودی آقا برمیگرده
نفس می کشم خوب میدونی آقا
به امّید برگشتن تو فقط
از این دنیا تنها یه چیزی میخوام
نصیبم بشه دیدن تو فقط
دعای فرج رو
میخونم همیشه
آخه هیچی واسم
ظهورت نمیشه
یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة....
🌸🌸🌸🌸🌸
زبان حال حضرت زینب با سر بریده برادر علیهماالسلام:
من و ناقه و حال خسته
با یک قافله، دلشکسته
ما رو می برند کوفه و شام
به اجبار با دستای بسته
ببین که چقد زجر کشیدم داداش
سرت روبه رومه روی نیزه ها
ببین حق ندارم که گریه کنم
منو می زنه خولی بی حیا
بهونه می گیره
رقیه همیشه
دیگه زخم هجرت
مداوا نمیشه
یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة....
🌸🌸🌸🌸🌸
نداره رباب دیگه نایی
همش میگه اصغر کجایی
پای گهواره ی خیالی
میخونه لالایی لالایی
ببین حرمله های این کاروون
چقد طعنه به همسرت میزنن
دمی که صدا میزنه اصغرو
یه تیر و کمون رو نشونش میدن
روزا زیر آفتاب
نشسته همیشه
بدون غم و اشک
شبش روز نمیشه
یا ربّ الحجّة اشف صدر الحجّة بظهورالحجّة....
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://t.me/abdolmohsen158
سبکهای صبح روز یازدهم و کاروان اسرا از کوفه تا شام
لطفا روی گزینه های مورد نظر ضربه بزنید و با فلش بالا به شعر برسید:
#کاروان_اسرا1
#کاروان_اسرا2
#کاروان_اسرا3
#کاروان_اسرا4
#کاروان_اسرا5
#کاروان_اسرا6
#کاروان_اسرا7
#کاروان_اسرا8
#کاروان_اسرا9
#کاروان_اسرا10
#کاروان_اسرا11
#کاروان_اسرا12