eitaa logo
پدربزرگ خوانده
5.1هزار دنبال‌کننده
70 عکس
106 ویدیو
0 فایل
به لطف الهی، بالغ بر یک دهه فعالیتهای اجتماعی در حوزه کودکان نیازمند خانواده داشتم برشی از گذشته، شرحی از جاری و چشم اندازی از فعالیت‌های آتی را اینجا منتشر میکنم ارتباط: @farzandkhandeh امید عابدشاهی فعال اجتماعی در حوزه حقوق کودک #موسسه_بهرویش
مشاهده در ایتا
دانلود
97.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به بهانه روز پدر خانواده های سایبان امن به همراه چند تا از همکاران بهرویش برای تجلیل از روز پدر، امسال بصورت خودجوش برنامه ریزی های زیادی داشتند، با نهایت مهر و عشق و صمیمیت تابلوی بسیار زیبا و ارزشمندی از کودکان مهمانشان تهیه کردند و طی مراسمی غیرمنتظره و در عین حال پرخاطره به حقیر هدیه دادند. برای تهیه این کلیپ هم حقیقتا زحمات فراوانی کشیدند. شما هم اگر تمایل به پذیرش کودکی بصورت مهمان دارید، و حاضرید برای بررسی همه جوانبش اعم از چرایی، چگونگی، مدیریت وابستگی، اهمیتش و... زمان بگذارید، می‌توانید عضوی از خانواده بزرگ بهرویش شوید. . . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
حاشیه هایی بر یک آشرایز (به وزن سوپرایز) به سبک بهرویش😂 قسمت اول ۱) 《سلام عزیزم، ببخش باز مزاحمت شدم، جای قرار عوض شده، بیا فلان جا، فک کنم اونجا راحتتری، نمیخوام اذیت شی》😳 بارها و بارها متن پیامک رو با شماره ارسالی مطابقت دادم. ظاهر امر خودش بود. شماره آقای مروج معروف به حاج جواد. سوابق ارتباط پیامکی ما طی این سالها اونقدر مختصر و مفید و مردونه بود که گاهی ادامه پیامک‌ها رو خود مخابرات تکمیل می‌کرد😆 حالا این من بودم و قرار ملاقاتی مبهم با حاج جواد در حرم مطهر رضوی ۲) رسیدم سر قرار و همینطور که سرم را گرم میکرد و برایم ازین طرف و آنطرف حرف میزد، می‌بردم یک جاهایی که هنوز نمیدونستم. ۳) تا چشمم کار می کرد، خانواده ها دور هم جمع شده بودند با شاخه گلی آفتابگردان. حاج جواد گفت خداییش دروغ نگفتم عزیزم، ماموریت داشتم، باید میاوردمت اینجا. ۴) بهت زده شده بودم، یکهو صدایی آشنا از وسط جمع صدا میزد محمدیاش صلوات، گلها رو برین جلو بدین، بعدش میریم صحن فلان، مراسم امین الله داریم، بعدش .... لنز مردمک چشمم رو کمی عقب جلو کردم دیدم. مدیر کاروان زیارتی، کسی نبود جز خانم زارع! اونقدر زیبا کاروان داری می‌کرد که پدرش با چشمانی اشکبار به بهانه پست خدمتی منطقه را ترک کرد🚶، بله واقعا مومن در هیچ قالبی نمی گنجد. ۵) بهت زده شده بودم، بغضی غریب در حنجره ام رژه میرفت، نمی‌دانستم چه بگویم، اصلا چیکار باید میکردم، خانواده ها یکی یکی جلو می آمدند و شاخه گلی آفتابگردان هدیه میدادند، شاهد اشک خیلی ازین خانواده ها موقع تحویل کودکِ مهمانِ شان بودم، ولی حالا نزدیک بود بغضِ خودم بترکد، ولی آنقدر گل ها زیاد شده بود که انرژی نگهداری بغضم به سراغ بازوها رفته بود و کمک می‌کرد گل ها رو نگهدارم، فکر کنم اگر حسین آقای کشافی به دادم نمی‌رسید و گل ها را نمیگرفتند، مسیر برنامه دستخوش تغییراتی جدی می شد.🤕 خانواده های بهرویش همین اند، همیشه همراه و در بزنگاه ها همراه تر. ۶) ظاهرا برای آوردن آنهمه گل به داخل حرم مطهر مشکلاتی پیش آمده بود و به همت خانواده محترم خادم زاده محموله گلهای آفتابگردان و گل نرگس به طرز ویژه ای از گیت بازرسی حرم رد شده بودند، همین است دیگر، خانواده بهرویشی یا راهی پیدا می‌کند یا راهی می سازد.💪 ۷) خانواده ها شاخه گل می آوردند و منِ خجالت زده صدایم درنمی آمد. همه آمده بودند، همه آنهایی که در طول این یکسال، گوشیم به میس کالهایشان خو گرفته بود. همه آنهایی که در طول این چند ماه، شاید کمترین وقت را برایشان گذاشته بودم. یکی از خانواده هایی که اول موافق واگذاری کودک بهشون نبودم و بارها آمدند و رفتند هم آمده بود. مرا محکم در آغوش گرفت و گریه میکرد، گفتم الان است که به رویم بیاورد و جبران کند🥺 ولی در نهایت بزرگی، کنار گوشم گفت همیشه دعاگویتان هستم. چقدر خانواده های بهرویش قدرشناس اند. ۸) دو تا از خدام مستقر در صحن جامع به جمع مشکوک شده بودند که این چه مراسمی است. نه دعا میخوانند، نه مداحی میکنند، گل🌹 میگن و گل ⚘️میشنون و گل 🌻هدیه میدن، بعد از مراسم دو تا خادم اومدن سمت من، گفتن اومدیم جمع رو متفرق کنیم، یکی بهمون توضیح داد که چه خانواده هایی هستین، شرمنده شدیم، التماس دعا🤲 آری، داستان خانواده های بهرویش، این چنین اند. ۹) شرمنده بزرگواری تک تک خانواده ها شده بودم. زیارت امین الله تمام شد، تن صدای مدیر کاروان زیارتی عوض شد و مثل لیدر تورهای سیاحتی بلند گفت خانواده های عزیز قرار همه کافه فلان در فلان آدرس🥳 زود بیاین که برنامه اصلی مونده، جای پدرش خالی بود که ببیند باز هم مومن در هیچ قالبی نمیگنجد. ۱۰) پیاده میرفتیم، هر قسمت از مسیر در کنار یکی از خانواده ها بودم. حاجی پیروی، روحانی جوان و پرشور و باصفا هم در جمع خانواده ها بود که قسمتی از مسیر را همراهم شد. حاجی شروع کرد به تبیین ارزشمندی حرکت، که این نزدیکی قلوب چه برکاتی را رقم خواهد زد. چند خطی گفت و ساکت شد، باهمان چند خطش آماده اشکریزان شده بودم، که حاجی ساکت شد، احساس کردم فوت و فن کارش هست که با سکوتش من در خودم غرق شوم و باز ایشان ادامه دهد. سرم را از کنجکاوی بالا گرفتم، دیدم حاجی در جمعیتِ پشتِ سر دنبال همسرش میگردد، از من عذرخواهی کرد، با صدایی لرزان گفت آقای عابدشاهی اوه اوه، همه دارن زوجی راه میرن، من برم پیش خانمم، که اگر نرم ....، این جای برنامه هم اشکریزانم در نطفه خفه شد.😁 ادامه در مطلب بعدی👇👇👇 . . . . . . . . . کانال در ایتا https://eitaa.com/abedshahi
حاشیه هایی بر یک آشرایز (به وزن سوپرایز) به سبک بهرویش😂 قسمت دوم ۱۱) در کنار حاجی کشافی که بودم صحبت از راه اندازی هیات بهرویش، موسوم به هیات ایتام آل محمد(ص) شد. حاجی کشافی که بین ماها به کشافیِ پدر معروف است، نور چهره اش حس و حال پیرغلامی امام حسین را تداعی میکند و حضورش همیشه مایه ی دلگرمی است. کشافی پدر بی تامل گفت، هر جا هیات باشد ما هستیم. ۱۲) بالاخره رسیدیم به (کافه حوالی) در خیابان دیالمه، از خیابانهای نزدیک حرم. بزم دوست داشتنی در کنار خانواده های بهرویش. کلیپ زیبایی تهیه شده بود، انصافا خواهرم زحمت زیادی برای تهیه اش کشیده بود، بعد برنامه به شوخی و جدی گفت چرا گریه ات نگرفت؟ اونجا روم نشد بهش بگم، در سراسر کلیپ شاهد صحنه هایی از خودم بودم که هر کدام را به یک بهانه ای از من غافلگیرانه گرفته بودی و من علتش را نفهمیده بودم. به هر قسمت کلیپ که نگاه میکردم بجای آنکه در عمق ماجرا بروم، یادم از فیلمی که سرم آورده بود و تصویر گرفته بود می آمد🤣🤣🤣 بنظرم فقط یک بهرویشی می‌تواند اینقدر تمیز کار کند که حتی بهزیستی هم نفهمد. ۱۳) خانواده ها پذیرایی می شدند، صاحب کافه وقتی جریان این خانواده ها را فهمید، قسمت زیادی از پذیرایی را حساب نکرد و گفت مهمان ما باشید، حتی خواهش کرد که کلیپ مراسم را در پیج کافه هم بگذارد. نمیدانم چرا هر کسی روایت خانواده های بهرویش را می شنود، دوست دارد به نحوی همراهی کند‌ ۱۴) ناچار شدم در جمع صحبت کنم، حقیقتا هنوز از بُهت صدایم در نمی آمد، فقط همینقدر توانستم بگویم که حقیقت بهرویش شمایین، منم دارم ادای شما رو درمیارم🥲 ۱۵) هدیه ارزشمندی آماده کرده بودند، به جرات میگم بعد از حلقه ازدواجم💍، زیباترین و ارزشمندترین هدیه ای بود که در عمرم گرفته بودم. دلنوشته ای زیبا با مُهرِ دستان و پاهای کودکانی که به خانواده ها سپرده شده بودند، با ترکیب رنگ بندی بسیار هنرمندانه. سرکار خانم ضیائی که همیشه تک جمله های عمیق و موثرشان، گل سرسبد کلیپ های بهرویش است، با زحمات زیادی در کنار بقیه خانواده ها، این هدیه ارزشمند را آماده کرده بودند. هدیه آنقدر بهرویشی بود که حتی بوی ناب سبزه های تازه روییده بهاری را می داد.🌿🌿🌿 ۱۶) در گوشه ای از حیاط کافه، چند تا از مادران بهرویش، دور هم نشسته بودند و خیسی گونه هایشان در بازتاب نور لامپ بالاسرشان، تا آخر برنامه تمامی نداشت. بعد مراسم متوجه شدم همه مهمان ها، در برابر عظمت و ظرفیت و بزرگی پدر و مادر مهدیار احساس کوچکی میکردند. مهدیار گل پسر زیبایی بود که از ناحیه دو پا و دو دست دارای معلولیت بود و خانواده محترم مروج، پدر و مادرش شده بودند. بعدها فهمیدم که جای مُهرِ دستهای مهدیار در هدیه تابلوی بهرویش واقعا خالی است ولی خوب که فکر کردم واقعا به این نتیجه رسیدم که مُهرِ دست های زیبای مهدیار برای خودش به تنهایی تابلوی پر رمز و راز دیگری است. ۱۷) از اواسط برنامه، پسر کوچکم هانی، دور حوض وسط کافه می چرخید، با وجود داشتن کفش و جوراب، پاچه های شلوارش را بالا زده بود و داخل حوض آب بازی می‌کرد. مخصوصا زمانی که فهمید داخل حوض یک لاک‌پشت کوچک 🐢 و یک لاک پشت بزرگ 🐢 غوطه ورند. از خجالت صدایش زدم که هانی بیا بیرون، که حاجی پیروی گفت ولش کن بچه را آزاد بگذار، صدایش زدم که هانی چیکار میکنی، با لحن بچه گانه اش گفت؛ میخوام لاک پشت کوچولو رو ببرم پیش مامانش😍 انگار انرژی های مثبت خانواده های بهرویش، بر ضمیر ناخودآگاه هانی هم تاثیر خودش را گذاشته بود. . . . . . . . . . . کانال در ایتا https://eitaa.com/abedshahi
61.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر آنچه بوده، زحمات و حضور و همراهی تک تک خانواده هایی است که بهرویش را معنی بخشیدند. طی این سالها به لطف الهی و بعنوان کوچکترین عضو جمع، تمام تلاشم بر این بود که برای این بچه ها همه نداشته هایشان را به نحو احسنت پر کنم و در این مسیر این خانواده ها بودند که بار عمده مسیر را با عشقی وصف ناپذیر طی می‌کنند. رویشی بهتر برای همه کودکان نیازمند در پناه آغوش گرم و هوای پرمهر این خانواده ها رقم می‌خورد. . . . . . . . . . کانال پدربزرگ_خوانده https://eitaa.com/abedshahi
71.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی ادعا خدوم تلاشگر دلسوز پرکار همراه همدل با نیتی خالص با عشقی بی بدیل با عملکردی حرفه ای و در نهایتِ دغدغه مندی در شرایطی پر فراز و نشیب، با حمایت‌ها و بی مهری ها، با داشته ها و کاستی ها، و با هر آنچه برایشان مقدور است، تیم قوی و توانمند بهرویش تهران، در تلاش شبانه روزی اند تا هیچ کودکی بی خانواده نماند. شعبه تهران بهرویش به مدیریت مادر فرزندپذیر، سرکار خانم بهروان فر و همراهی تیم خوبشان تاکنون تسهیلگریِّ واگذاری کودکان نیازمند درمان زیادی را به خانواده های متقاضی داشته اند. . . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
رهبر جامعه، خدمتگزار یتیم در ۲۸اسفندماه ۱۳۵۷، حدود یکماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از جمع هایی که حضرت امام(ره) به ایراد سخنانی می پردازند، در بین ایتام کودک و نوجوان است. اقیانوس وجودی حضرت امام(ره)، در پرواز هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ ایرفرنس در ۱۲بهمن۵۷، در حالی که پس از ۱۴ سال تبعید و البته هدایتگری نهضت اسلامی به ایران بازمی‌گشت و جمعیتی چهار میلیون نفره به استقبالش آمده بودند، آنچنان مملو از آرامش است که در پاسخ خبرنگار خارجی که از ایشان میپرسد، در این وضعیت چه احساسی دارید؟ می فرمایند 《هیچ احساسی ندارم》 اقیانوس سراسر آرامش حضرت امام(ره) در مواجهه با کودکان محروم از خانواده چنان پر از تلاطم می شود که خود را خدمتگزار آنان قلمداد می‌کند. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بسم الله الرحمن الرحیم‌ من نمی‌توانم تاثر خودم را از این منظره چه جور بیان کنم. من کم تحت تاثیر واقع می‌شوم لکن الآن تحت تاثیر این عزیزان واقع شدم. من پدر شما هستم، و من خدمتگزار شما بچه‌ها هستم؛ شما بچه‌های خود من هستید. من از ظلمی که به ملتمان شده است و از ظلمی که به همه یتیمها و همه انسانها شده است متاثرم. من نمی‌دانم چطور تاثر خودم را از این منظره اظهار کنم. خداوند پشتیبان شما باشد. شماها ان شاء الله در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق ان شاء الله باشید. خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان- سلام الله علیه- و تربیت قرآن، شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستی دارم؛ شما از خود من هستید و من هم از خود شما. ان شاء الله موفق باشید، موید باشید. جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یاد گرفتن معارف الهیه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید. خدا حفظتان کند، سلامت باشید ان شاء الله‌ امام خمینی (ره)؛ 28 اسفند 1357 . . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
40.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاملا بی خبر بودم که بناست تقدیری باشد. هیچ جا درخواست و پیشنهادی هم نداده بودم. در این مراسم که به همت وزارت کشور و استانداری خراسان رضوی برگزار شده بود، از حقیر بعنوان یکی از داوطلبین برتر اجتماعی نام برده شد، با وجودی که بنظرم داوطلبینی بسیار موثرتر در فضای شهری و کشوری فعال هستند که بنده در میان شان اصلا به حساب نمی آیم. مخصوصا با تعریفی که از یک داوطلب اجتماعی دارم، خودم خیلی خیلی فاصله احساس میکنم. برایم جالب بود که بازتاب فعالیت‌ها در خارج از سازمان بهزیستی بیشتر دیده می شود و حتی بیشتر قدردان هستند. به هر حال با نهایت تشکر از همه عواملی که سعی بر تقویت فعالیت‌های اجتماعی داوطلبانه به منظور ترویج این فرهنگ دارند، به جرات عرض میکنم که چه تشکری باشد و چه نباشد، برایم اهمیتی ندارد و مسیر پر فراز و نشیب دفاع از حقوق کودکان ایران زمین را رسالت خود میدانم. چه دستگاه های اجرایی مرتبط با این موضوع، در مقام حرف دم از حقوق کودک بزنند یا نزنند، چه در عمل همراهی کنند یا نکنند، ذره ای تلاش‌ و فعالیت‌های داوطلبانه این مسیر را تحت الشعاع قرار نخواهد داد. . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
64.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تابحال بارها و بارها این جمله را از افراد مختلف شنیدم، که تا زمانی که خانم عابدین زاده از موسسات مردم نهاد مثل بهرویش حمایت کنند، شما میتونید فعالیت موثری داشته باشید. اگر مثل خیلی از مدیران، ایشون هم روزی به مسئولیت دیگه ای تغییر حوزه خدمتی بدهند، اون روز، دیگه هر چقدر توسعه پیدا کرده باشید، همش خراب میشه و ناگزیر هستین بجای نوآوری های جدید در حوزه کودکان، به مدل ها و چارچوب‌های قدیمی بسنده کنید. فارغ ازینکه آن کسی که در مسیر رسالت خود با خلوص نیت، همت و تلاش شبانه روزی، برای هدفی مقدس، حرکت کند، خداوند پشتیبان و هدایتگرش در این مسیر پر فراز و نشیب خواهد بود. موضوعی که در طی مدت فعالیت در مجتمع شوق زندگی با مدیریت سرکارخانم عابدین زاده دیدم و از نزدیک لمس کردم، چیزی جز این نبود. توانمندی مدیریتی ایشان، درایت، جسارت و تسلط قضایی ایشان و سعه صدر و نوآوری های خدمتی ایشان به جامعه هدف، جای خود محفوظ، ولی بنظرم آنچیزی که منجر به تاثیرگزاری و برکت فعالیت‌های ایشان در گستره کشوری شده است، خلوص نیتی است که باعث برکت و گسترش آن می‌شود. . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
50.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمام تلاشمان در این سالها بر این بوده که هزینه های درمانی زیاد، برای یک کودک نیازمند درمان، مانعی برای سرپرستی‌اش توسط خانواده ای نباشد‌. نگاه‌مان این بوده که به یک خانواده فرزندپذیرِ کودک نیازمند درمان، هزینه مضاعفی تحمیل نشود و به نحو احسن برای کودک فقط پدر و مادری کند. موسسه بهرویش، با وجود اینکه هیچ بودجه و درآمدی ندارد، علاوه بر تامین هزینه‌های جاری و اداری خود و ارائه خدمات رایگان به متقاضیان، تمام همت خود را بر این موضوع معطوف داشته که تا حد توان و با مشارکت همراهان و خیّرین و خانواده های فرزندپذیر، تمام هزینه های درمانی کودکان را با افتخار تقبل و تامین کند. به امید آنکه بزودی شاهد روزی باشیم که هیچ کودکی بخاطر شرایط درمانی که دارد، محروم از نعمت خانواده نماند. پی نوشت: کودکی که در این کلیپ راجعش صحبت شد، دارای عارضه شکاف لب و کام بود. پس از اینکه خانواده پذیرایی کودک بعنوان فرزندخوانده خود شدند، از بهترین جراح در این حوزه در اصفهان وقت گرفته شد و همراه خانواده شدیم تا سیر درمان به بهترین شکل ممکن انجام شود. . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
100.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موسسه بهرویش؛ رویشی از تک تک خانواده های دغدغه مند، تک تک عوامل بهرویش، مسیر فرزندخواندگی را با عشق گذراندند، اما وصال برایشان پایان راه نبود، چـرا که تک تکشان، تبدیل به یک عنصر تسهیل کننده‌ی این مسیر برای دیگر خانواده ها شدند. هستی؛ کوچک ترین عضو بهرویش؛ که هر روز در کنار پرونده ها و مسیر های قانونی به تک تک اعضا موسسه و شوق زندگی یاد آوری میکند که این مسیر برای کیست و کجاست… در ۱۵ دی ماه ۱۴۰۳؛ تولد هستی برای ما بهانه ای شد تا بار دیگر تمامی قضات، مددکاران و همکاران شوق زندگی گرد هم آئیم. . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
37.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادتون هست چند ماه پیش یک دختر کوچولوی نازنین که نابینا بود رو به یک خانواده در بندرعباس سپردیم. یادتون هست براتون نوشتم که این کودک نه مادرش رو دیده بود، نه مادرخوانده اش رو و نه دنیای اونها رو. ❣اگر یادتون نیست، این مطلب رو دوباره بخونید، حتی پیشنهاد میکنم اگر قبلا خوندین، باز هم مجدد این مطلب رو بخونید.داستان زندگی این خانواده دوست داشتنی رو هم میتونید اینجا مشاهده کنین. حالا این گندم کوچولوی نازنین با همراهی و حمایت موسسه و خانواده عزیزش، تا بحال چشمهای گندم پنج بار جراحی شده، اونم توسط بهترین پزشک در بهترین بیمارستان شیراز. این جراحی ها بالغ بر صد میلیون تومان هزینه داشته که موسسه بهرویش در نهایت افتخار ممنون دار خانواده است که اجازه داد در این موضوع سهم کوچکی داشته باشه. تامین کمک هزینه های جراحی هر کدوم ازین کودکان در خانواده جایگزین، کوچکترین کاری است که بهرویش وظیفه خودش میدونه، چرا که هزینه های درمانی، همیشه به شکلی تامین میشه ولی پدر و مادر برای این کودکان شدن، درّی کمیاب هست. حالا این گندم کوچولوی نازنین، برای اولین بار با عینک میتونه ببینه🤓. اولین باری که عینک به چشماش زده میشه، تفاوت دنیای بی رنگ و دنیای رنگی رو با هم مقایسه میکنه. گندم اگر پدر و مادر نمی‌داشت قطعا روند درمانش به این شکل پیش نمی‌رفت و ممکن بود تا پایان عمر دنیاش رنگی نداشته باشه. . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi
101.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه نگران بودند که پس از اولین ملاقات مادر با کودک، قبولش نکند، اطرافیان نظرش را عوض کنند یا حتی کلا منصرف شود. کافی بود یکی از این اتفاقها می افتاد، تا نظرات کارشناس نماها قارچ گونه پر شود که گفتیم شما در ارزیابی خانواده دقیق نیستید، گفتیم نباید اینقدر در واگذاری عجله کرد، گفتیم صبر کنین تا جراحی های کودک تمام شود و بعد.... ولی داستان طور دیگری رقم خورد... . . . . . . . . . کانال https://eitaa.com/abedshahi