eitaa logo
به یاد ابوکوثر
208 دنبال‌کننده
109 عکس
136 ویدیو
1 فایل
مکانی برای دل نوشت... @abokosar110
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از علمای قم می‌فرمودند: اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهرا(س) خوانده شود (به طوری که در لحظه تحویل در نماز باشیم ) آن سال؛به عنایت حضرت سالی عجیب خواهد بود♥ ازنظر رزق های معنوی و مادی... 🌱|@abokosar313
به یاد ابوکوثر
یکی از علمای قم می‌فرمودند: اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهرا(س) خوانده شود (به طوری که در
طریقه خواندن نماز: نماز دو رکعت است رکعت اول یک حمد و صد مرتبه سوره قدر و رکعت دوم یک حمد و صد مرتبه سوره توحید بعداز نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعا آمده است... نشسته هم می‌شود خواند 📿
23.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا مقلب القلوب حال من تو کربلاته خوب خوب🥺❤️ 🌱|@abokosar313
به یاد ابوکوثر
جانباز بالای پنجاه درصد بود هم حقوق جانبازی داشت، هم حق پرستاری کارت بانکی اش را داد گفت این پول رو خرج درمان جانباز هایی کنید که توانش رو ندارن این همه سال، به موجودی کارت دست نزده بود!(: تولدتون مبارڪ قهرمان جبهه مقاومت♥ 🌱|@abokosar313
جبرائیل در‌ یکی از جنگ‌ها بر پیامبر(ص) نازل شد و گفت: خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: هركس با نیت خالص، دعای جوشن کبیر را در آغاز ماه رمضان بخواند، خداوند شب قدر را روزىِ او می‌كند و برايش هفتاد هزار فرشته می‌آفريند كه خدا را تسبيح می‌گويند و پاداش آنان را براى او قرار می‌دهد! اى محمد! هركس اين دعا را بخواند، ميان او و خدا، حجابى نمی‌ماند و از خدا چيزى درخواست نمی‌كند، مگر آنكه خدا آن را به وى عطا مى‏‌كند... 📚مصباح کفعمی، ص۳۳۲ 🌱|@abokosar313
سرزده آمد جلسه قرآن روستا مثل بقیه نشست یک گوشه و شروع کرد به خواندن از حفظ! پرسیدند: شما با این همه مشغله چطور فرصت حفظ قرآن داشتید؟ گفت: در مأموریت ها فاصله بین شهر هارا عقب می نشینم و قرآن می خوانم... 🌱|@abokosar313
پایانِ شَعبان رِسیده مَرا پاک کُن حُسِین این دِل بَرای ماهِ خُدا رو به راه نیست...💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای‌شهید🕊️ یه آقایی هم بود، توی یکی از مداحی هاش گفت: یعنی  قسمت میشه منم شهید بشم تو سوریه؟ رفت سوریه، شهید شد و همین شد آخرین مداحیش(:💔 سالروز وصال شهید حسین معز غلامی... 🌱|@abokosar313
˹دیرگٰاهۍ‌ست‌کھ‌مـٰا‌تشنہ‌؎دیدار‌تـوایم اَلسَـلـٰام‌ُ؏َـلَیڪ‌یـٰا‌صـٰاحِبَ‌الزَمـٰان‌🖐🏻••˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌱@abokosar313
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی تَحَبَّبَ‏ إِلَیَّ‏ وَ هُوَ غَنِی‏ عَنِّی‏ و سپاس خدایی را که با من دوستی ورزید در حالی که از من بی نیاز است! +ما به او محتاج بودیم،او به ما مشتاق بود... 🌱|@abokosar313
چند سطر از عملیات : مانده بودیم وسط میدان مین همه مجروح بودند و خسته رزمنده ای زخمی چند متر آن طرف تر افتاده بود دست و پایش را روی زمین می کشید دردش شدید شده بود با آرنج خودش را کشید جلو تر کم کم از من دور میشد... فکر کردم می خواهد از میدان مین خارج شود گفتم: با این همه درد چرا به خودت فشار میاری؟ گفت: چند تا مجروح اون طرف تر هستن من هم چند دقیقه بیشتر زنده نیستم می‌خوام قمقمه آبم رو برسونم به اونها!🥀 🌱|@abokosar313
به یاد ابوکوثر
دعای افتتاح -🌿- 🌱|@abokosar313
دعای افتتاح رو دریابیم... حاج آقا پناهیان فرمودن: ما باید فکر و ذکرمون به سبک این دعا باشه حتما تجربه کنید این دعا رو... هم علاقه ما با خدارو تنظیم می کنه هم علاقه مارو با اولیای خدا و هم به مسئله ظهور می‌پردازه، به مسئله مسلمین می پردازه همه اینا تو یه دعا!؟ خیلی عالیه!♥
حضرت آقا روایت می کنن: در زندان از راه رسید با فرا رسیدن این ماه، دلم غرق شادی شد؛ چون از کودکی این ماه را دوست می‌داشتم هنگام افطار فرا رسید، اما چیزی برای من نیاوردند.نماز را خواندم. لحظات شادی‌آور سر سفره افطار در کنار خانواده، در خاطرم گذشت خوردنی‌های سبک مخصوص افطار را به یاد آوردم؛ به ویژه ماقوت مختص خود را(غذای معروف مشهدی‌ها) به یاد آوردم؛ که از هر غذایی برای افطار، آن را بیشتر دوست می‌داشتم همسر من نیز در پختن آن، همانند پختن سایر غذاها، به خوبی وارد است نیم ساعت پس از مغرب، یک فنجان چای به دست آوردم مدتی بعد شام آوردند، که به خاطر نامرغوبی، دل بدان رغبت نمی کرد اما قدری از آن را خوردم و بقیه را برای سحری گذاشتم در سحر هم مابقی آن را با اکراه خوردم، زیرا این غذا از اصل نامطبوع بود و بعد از مانده شدن نیز نامطبوع‌تر شده بود نخستین روز بر این منوال گذشت روز دوم نگهبان اطلاع داد که چیزی برای شما فرستاده شده آن را گرفتم و باز کردم، دیدم انواع غذاهایی که در افطار به آنها میل دارم، در چند بشقاب برایم فرستاده شده است همسرم آن را آماده ساخته بود و توانسته بود به زندان برساند همچنین در همان روز، از منزل برایم وسایل تهیه و صرف چای آوردند لذا افطاری خوشمزه و مطبوعی بود که به قدر کفایت از آن برداشتم و باقی را برای زندانیان فرستادم این کار هر روز تکرار شد🌱 منبع|📚خون دلی که لعل شد 🌱|@abokosar313
4_5839215060630638626.mp3
21.78M
علف هرز هم اگر بودی، در زمینِ حسینِ زهرا باش💔 🌱|@abokosar313
خیلی عصبانی بود سرباز بود و مسئول آشپزخانه اش کرده بودند ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هرکس بخواهد روزه بگیرد، سحری بهش می رساند خبر سحری دادن ها که به گوش سرلشکر ناجی رسیده بود خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه سرباز ها به خط شوند و بعد یک لیوان آب به خوردشان داده بود که «سرباز ها را چه به روزه گرفتن!» پس از این جریان ابراهیم گفته بود: اگر آن روز با چند تیر مغزم را متلاشی می کردند برایم گواراتر از این بود که با چشمان خود ببینم که چگونه این از خدا بی خبران فرمان می دهند تا حرمت مقدس ترین فریضه دینی مان را بشکنیم و تکلیف الهی را زیرپا بگذاریم! ابراهیم بعد از بیست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه بعد برگشت،‌ با چند نفر دیگر کف آشپزخانه را تمیز شستند و با روغن موزاییک ها را برق انداختند سرلشکر ناجی که رسید، در درگاه آشپزخانه ایستاد، نگاهی مشکوک کرد و وارد شد اولین قدم را که گذاشت تا ته آشپزخانه کشیده شد و کارش به بیمارستان کشیده شد همین شد که بچه ها تا آخر با خیال راحت روزه گرفتند(: 🌱|@abokosar313
AC_23_56_39.mp3
2.09M
مرگ آگاهی رو از زبان بشنویم🌱 • 🌱|@abokosar313
لااله‌الاالله ۵.mp3
22.77M
مهم ترین چیزی که شخص باید داشته باشد و بفهمد! شما با محبوبتون ارزش گذاری میشید، اصیل ترین دارایی انسان عشق به خداست... 🌱|@abokosar313
ششمین روزه و شش گوشه و شش ماهه ی ارباب ما عجب معرکه ای با عدد شش داریم...
به یاد ابوکوثر
آشنایی ما سنتی بود همدیگر را ندیده بودیم روز اول که برای صحبت نشستیم اصلا ایشان را ندیدم و تنها چیزی که یادم هست شلوار سفید تنش بود و تکان‌هایش برای حرف زدن مدام جا به جا می‌شد و بعدا فهمیدم چقدر دو زانو نشستن برایش سخت است اما آن روز اصرار داشت دو زانو بنشیند در آن جلسه گفت که من تنها به خواستگاری نیامدم و مادرم حضرت زهرا (س) همراه من است بعدا که جواب خواستگاری را دادم گفتم جواب مثبت را به شما ندادم به مادرتان حضرت زهرا (س) دادم(: این تنها نیامدنش را در هر لحظه از خواستگاری حس می‌کردم، اینکه با شهدا و حضرت زهرا (س) آمده است وقتی رفت من فقط گریه می‌کردم مادرم ‌پرسید: خب چرا گریه می‌کنی جوابت چه بود؟ گفتم: نمی‌دانم، فقط می‌دانم تنها نبود و جواب من هم مثبت است مادرم گفت: خب این همه صحبت کردید چه گفت؟ گفتم: تنها چیزی که گفت این بود که با مادرش حضرت زهرا (س) آمده و خانواده همراهم گریه کردند... راوی: همسرشهید 🌱|@abokosar313
وجود مبارک امیرالمومنین(ع) به پیامبر(ص) عرض کرد: به نظر شریف شما، بهترین و با فضیلت ترین عمل در ماه مبارک رمضان، چیست؟ فرمود: پرهیز از کار حرام،قول حرام، فکر حرام، از حرام انسان جدا بشود، بهترین راه است چون بقیه راه باز است! این حرام است که راه را می بندد... - آیت‌الله‌جوادی‌آملی‌ 🌱|@abokosar313
خیلی عجیبه که ماه رمضان ما امام زمانی نیست! ما دعای افتتاح را داریم که عالی ترین مضامین ولایی و مهدوی در آن وجود دارد اوج رمضان ‌شب قدر است که پرونده شما به محضر امام زمان(عج) می رسد اوج رمضان دهه آخر رمضان است که دهه آخر، دهه دعای اللهم کن لولیک است رمضان بدون امام زمان، مانند نماز بی وضوست ... ماه رمضان امام زمانی تری برقرار کنید ببینید چقدر تفاوت پیدا می کنه ماه رمضانتون ... - حاج‌آقا‌پناهیان 🌱|@abokosar313
روزِهَشتُم‌شُده‌و‌روزه‌گِرِفت‌بوی‌رِضا روزه‌داران‌را‌رِضا‌مَحشَر‌ضِمانَت‌می‌کُنَد💚(:
هیچ وقت درجه نظامیش رو نمی‌گفت بهش می گفتم: شما که سپاهی هستین، کارتون دقیقاً چیه؟ می‌گفت: ما بیل زن امام زمانیم! کف دستاش یه حالت زبر و ورم کرده ای داشت علتش رو که می پرسیدم می‌گفت: بیل زنیم دیگه، بیل می زنیم(: راوی: همسرشهید 🌱|@abokosar313
عایشه از علاقه پیامبر نسبت به اینطور می گوید: او هرگاه گوسفندی ذبح می کرد، نخست سهم دوستان خدیجه را می فرستاد یک بار به این کارش اعتراض کردم که: چقدر از شکوه و عظمت خدیجه می گویی؟! آن حضرت فرمود: خدا عشق او را رزق و روزی ام ساخته است!(: 📚کفایه‌ٔالطالب،ص۳۵۹ 🌱|@abokosar313
شب‌های‌حاجت‌است‌،دوایم‌به‌دست‌توست مادربزرگ!کرب‌و‌بلایم‌به‌دست‌توست‌...♥
آرام دستش را بالا آورد و به انتهای افق اشاره کرد و گفت: بسیجی! آنجا انتهای افق است من و تو باید پرچم خود را در آنجا در انتهای افق برفرازیم هروقت پرچم را آنجا زدی، آن وقت بگیر و راحت بخواب ولی تا آن وقت نه! شهید 🌱|@abokosar313
دهه ای را همگی یاد محرم بودیم، سحر یازدهم فکر غم قافله ایم...