نامهی #حسین_قدیانی به #حسن_روحانی
جناب آقای روحانی!
قسم به خون #سیدالشهدا فردی چون من هرگز از فردی چون شما و شرکایتان آنهم نه بابت "رفتار مجرمانه" بلکه برای بیان #حق عذرخواهی نمیکند! قدرمسلم سخنان شما دربارهی #سپاه در ۲ مقطع قبل و بعد از #انتخابات هرگز نمایش صدق در سخن نبود! و معالاسف هنوز هم سخنانتان بسی متغیر است! در آخرین نمونه، هنوز ۲۴ ساعت نگذشت که حضرتعالی از موضع #عکس کوتاه آمدید! سئوال اینجاست؛ از چه چیزی باید عذر بخواهم؟! از بیان حقیقت؟! الغرض! این شکایت را و نیز این حکم را چون مدالی زرین بر گردن میآویزم و در محضر #خداوند به خود میبالم که دولت لیبرال شما با کارنامهای ضعیف و خفیف که مایهی آبروریزی جریان تَکراری حامی شما بوده، شاکی این #قلم است! شما زندان رفتن حسین قدیانی را شاید ببینید ولی هرگز حتی در عالم خواب هم شاهد عذرخواهی من از خودتان نخواهید بود! صدالبته به کرات نشان دادهام که هیچ وقت اهل قهرمانبازی نبودهام و به وقت ضرورت، فراری از #عذر و #عذرخواهی نبودهام اما من در دین امام احرار عالمم که سرش از بدن جدا شد ولی زیر بار #حرف_زور نرفت! به معاونت حقوقیتان این مهم را گوشزد کنید که حسین قدیانی آزادهتر از آن است که از حسن روحانی معذرت بخواهد! در نهایت، توصیه میکنم شما را به پرهیز از حاشیه و پرداختن به متن! یعنی به کار! کاش از زندان رفتن ما نانی برای این مردم عزیز و شریف، گرم میشد که خود داوطلبانه روانهی محبس میشدم! و اما همه میدانند که این چیزهای آمده در متن تجدیدنظرخواهی معاونت حقوقی نهاد ریاستجمهوری، بهانهای بیش نیست! هدف اصلی شرکای شما آن است که اینجانب، زبان را قفل کنم و از دردهای این ملت شهیدپرور ننویسم و یا ناظر بر ترسی موهوم، از مهر و محبت و عشقم به امین آمال و آلام مردم؛ خامنهای حکیم بکاهم اما حتم کنید که این آرزو را به گور خواهند برد شرکای شما! شجاعانه و بیهیچ هراسی از شما و شرکا هنوز هم معتقدم که دولتمرد یا دولتزنی که محیط زیست خدمت را اِشغال کند ولی برای مردم کار نکند، از آنجا که #بازیافت نمیشود، قطعا مقامی دون از آشغال دارد! در هر دولتی ولو دولت حزباللهی، این حکم صادق است! از چه برآشفتهاید؟! بارها شما دم از #رفراندوم زدهاید! کاش همین گزاره را به رفراندوم بگذارید و از آحاد ملت، نظرخواهی کنید که آیا سخن مرا قبول دارند یا نه! و هیچ واهمهای ندارم این نظرسنجی فقط در میان رأیدهندگان به شما انجام شود! و با وجود آنکه حکم اخیر را مصداق بیعدالتی میدانم لیکن در برابر #قانون سر تعظیم فرود میآورم! اما قانون، نه شما!
#حسین_قدیانی
👇
@abou_heirane_darouni
۱۷ ماه رمضان
جنگ بَدر
در روز جمعه در سال دوم هجرت #جنگ بدر کبری به #وقوع پیوست. ۱
۱۹ این ماه هم ذکر شده است، ۲
تعداد مسلمانان ۳۱۳ #نفر و تعداد شهدای آنان ۹ تا ۱۴ #نفر، و تعداد کفار ۹۵۰ نفر بود،
مقتولین کفار ۷۰ #نفر بودند و ۷۰ #نفر را هم مسلمانان #اسیر گرفتند، نصف یا بیشتر از نصف کشتههای #کفار به دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به #درک واصل شدند و به #جهنم شتافتند، و در کشتن دیگر هم آن حضرت (علیهالسلام) شریک بودند، ۳ و ۴
در این #جنگ ابوجهل نیز به #درک واصل شد و به #جهنم شتافت، ابوجهل هشام بن مغیره مخزومی از #دشمنان سر سخت #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود،
او با اینکه #نامش هشام بود ولی از #فرط بد جنسی و زشت سیرتی به أبی جهل مُکَنّی شد، ابوجهل #کسی بود که در مکه #آزار و #اذیت بسیار به #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نمود،
بچه دان شتر بر سر مبارک حضرت ریخت، خاکستر و خاک بر سر مبارک حضرت ریخت، سنگ به دندان مبارکش زد، نسبت کذب و جنون به آن حضرت داد، مادر عمار یاسر، جناب سمیه را بعد از شکنجهی بسیار با نیزهای که به ران او زد شهید کرد،
در #جنگ بَدر دو #برادر انصاری (مَعاذ و مَعُوذ) به خاطر سابقهای که از او در #اذیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده بودند، تصمیم به #کشتن او گرفتند،
به هر صورت او را ضربههایی زدند و یکی از دو برادر دستش قطع شد و به پوست آویزان گردید، ولی چون دید دستش مزاحم جنگ با ابوجهل و هواداران اوست، زیر پایش گذاشت و دفعتاً آن را از بدنش جدا کرد، و سپس ابوجهل را نقش زمین کردند،
بعد از جنگ، #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند :
کسی #خبر از ابوجهل #بیاورد،
عبدالله بن مسعود رفت و پا روی سینه او گذاشت، ابوجهل به هوش آمد و گفت :
بر جای بلندی پای گذاشتهای، کاش قاتل من دهقان نبود (که کنایهای به انصار بود)،
عبدالله بن مسعود سر او را از بدن جدا کرد و نزد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آورد و جلوی پای آن حضرت انداخت،
#پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) #شکر الهی بجا آورد، و #خداوند نصرت خود را بر #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نازل نمود، و آن حضرت فرمودند :
امروز روز #عید است و باید #شکر خدا را بر نعمتی که به اهل #ایمان عطا فرموده به جای آورد. ۵ و ۶
منابع:
۱. بحارالأنوار ج ۱۹ ص ۲۹۲ و ۳۷۶ ، الصحیح من السیرة ج ۵ ص ۱ و ۱۳۶
۲. خصال ص ۹
۳. توضیح المقاصد ص ۲۳
۴. منتخب التواریخ ص ۴۸ و ۴۹ ، الوقایع و الحوادث ج ۱ ص ۲۱۵ و ۲۱۶
۵. الصحیح من السیرة ج ۵ ص ۴۵ و ۵۹ ج ۸ ص ۸۷ ، شرح احقاق الحق ج ۳ ص ۲۲۷ (پاورقی).
۶. بحارالأنوار ج ۱۹ ص ۲۵۸
📌به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/abou_heirane_darouni