دو سه مثقال خریت ز خران چیزی نیست
آدمی هست که الحق دو سه خروار خر است
الاغی که اسیر شد!!! 😳
✅ خاطره ای جالب از دوران دفاع مقدس :
💠 در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمّات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا #الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلاً اهل تنبلی نبود.
💠 یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یابا موج انفجارچنان هراسان شد که به یکباره به سمت #دشمن رفت و #اسیر شد!
💠 چند روزی گذشت و هر زمانکه بادوربین نگاه میکردیم متوجّه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن #مهمّات و سلاح جابجا می کرد و کلّی افسوس می خوردیم.
💠 امّا این قضیه زیادطول نکشید ویک روز صبح در میان حیرت بچه ها،الاغ باوفا، در حالیکه کلّی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
🔺الاغ #زرنگ با کلی #سوغاتی از دست دشمن #فرار کرده بود.
✍بازم دم الاغه گرم ،تا فهمید اشتباه رفته برگشت امّابعضی هاهم هستندکه اشتباهی یاعمدی رفتن داخل جبهه دشمن وهنوز هم به دشمن #سواری میدهند! وقصد #برگشتن هم ندارند
#اینان_دشمنان_خانگی اند!
@abou_heirane_darouni
۲۴ رجب
ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ)
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷ هـ ﺩﺭ #ﺟﻨﮓ_ﺧﻴﺒﺮ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ #قلعه_ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #اﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) #ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ، ۱ و ۲
این فتح در ۲۷ ﺭﺟﺐ و ۱۵ محرم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ۳ و ۴
ﭼﻮﻥ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﺑﻪ #ﺟﻨﮓ_خیبریان ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪی «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ #ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ، ﺍﺑﻮﺑﻜﺮ ﺑﺎ #ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ #ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ،
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهعلیهﻭﺁﻟﻪ) #ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋُﻤَﺮ بن خطاب ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ #ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ #فرار کرد
ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻋﻠﻰ بن ابیطالب (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ
#پیاﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
فرﺩﺍ #ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ #ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، #ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) رﺍ #ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) هم ﺍﻭ ﺭﺍ #ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ #ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ #فتح ﻣﻰﻛﻨﺪ،
ﻫﻤﻪی #ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ #ﻣﻘﺎﻡ ﻭ #منزﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ، ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، #پیاﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند:
#علیﺑﻦﺍﺑﻰﻃﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ:
#چشم_ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ، #پیامبر (ﺻﻠﻰاللهعلیهوﺁﻟﻪ) ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ،
ﺳﻠﻤﺔ ﺑﻦ ﺍﻛﻮﻉ ﺭﻓﺖ ﻭ #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ، #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ #ﺁﺏ_ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ #ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ #امیرالمومنین (علیهالسلام) #ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ #امیرالمومنین (علیهالسلام) #ﺩﺭﺩ_ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ،
#پیامبر (ﺻﻠﻰاللهﻋﻠﻴﻪﻭﺁﻟﻪ) #ﺯﺭﻩ_ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ #ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ #ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺳﭙﺮﺩ ﻭ #ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، ﻣﻴﻜﺎﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، ﻋﺰﺭﺍﺋﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﻓﻴﻞ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ، و ﻓﺮﻣﻮﺩند:
ﻳﺎ ﻋﻠﻰ (علیهالسلام)، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ،
ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ
#امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ #ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ، ﺁﻧﺎﻥ #ﺩﻭ_ﻧﻔﺮ ﺍﺯ #ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ، #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁنها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﺎ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ، #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ #دﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،
ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ، #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ #ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ سرﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ،
#صداﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، #ﻋﺪﻩﺍﻯ ﺍﺯ ﻳﻬﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ #ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ، #امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺑﻪ #ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪﻩﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ #ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ،
#امیرالمومنین (علیهالسلام) ﺑﺎ #ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ #ﺩﺭب_ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ #ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ،
#امیرالمومنین (علیهالسلام) ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ #ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ #ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪی ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ۵
منابع:
۱. بحارالأنوار ج ۲۱ ص ۱ و ۴۱
۲. مصباح المتهجد ص ۷۴۹
۳. بحار الأنوار ج ۹۷ ص ۳۸۴
۴. توضیح المقاصد ص ۴
۵. کافی ج ۸ ص ۳۵۱
صلوات
📌به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/abou_heirane_darouni