هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
🌸 قرار روزانه
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
هدایت شده از کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
4_265388460171329759.mp3
1.95M
زیارت عاشورا
🌴کانال 👈 عاشقان اهل بیت ع
عصر۱۰۳.pdf
84.7K
👆👆👆
📚 موضوع: تأويلات سوره عصر
📖 تعداد صفحات :2⃣
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🍂🍃
🌸
#عذرهای_بی_اساس
روزه بر همه كسانى كه شرايط لازم را دارند، #واجب 👌 است؛
مگر بر كسانى كه عذرهايى همچون #بيمارى 🤕 و ... دارند كه البته آنها نيز بايد حرمت اين #ماه 🌙 را نگه دارند.
در اين بين عذرهاى بى اساسى وجود دارد كه پذيرفته نيست،
مانند:
1⃣👈زمان امتحان
2⃣👈شغل هاى سخت
3⃣👈زمان كشاورزى
4⃣👈سحرى نخوردن
5⃣👈ضعيف بودن
6⃣👈عدم رضايت پدر يا شوهر
7⃣👈مسافر بودن تا قبل از حد ترخص
و ... اگر كسى به بهانه هاى فوق روزه خود را بخورد #كفاره دارد.
📗 #منبع:
۱. استفتائات امام ج ۱ ص ۳۲۱ س ۵۲
•﷽•
#امیرالمؤمنین(ع):
#دنیا در حال #انتقال از یکی به
دیگری است و از کف رفتنی است.
گیرم که دنیا برای تو بماند ، تو برای
آن نمیمانی...!
@achegan🌴
°{{ دعای روز پنجشنبه }}°
☆ به نام خداوند بخشنده مهربان ☆
🌹 سپاس خداي را كه شب تاريك را با قدرت خود برد و روز روشن را به رحمتش آورد
🌹 و لباس پرفروغ آن را درحاليكه قرين نعمتش بودم بر تن من كرد،
🌹 خدايا!
همچنانكه مرا براي اين روز نگاه داشتي براي امثال آن نيز پابرجا بدار
🌹 و بر پيامبر اسلام محمّد و خاندان او درود فرست
🌹 و داغدارم مكن در ين روز و شبها و روزهاي ديگر به سبب دست زدن به كارهاي حرام
و فراهم آوردن گناهان
🌹 خير اين روز و و خير آنچه در آن است،
و خير بعد از اين روز را روزي ام گردان
🌹 و شرّ اين روز و شرّ آنچه در آن است و شرّ بعد از آن را از من دور ساز
🌹 خدايا!
من با گردن نهادن به دين اسلام به سوي تو وسيله ميجويم
🌹 و با حرمت نهادن به قران بر تو اعتماد ميكنم،
و دوستي محمّد،بنده برگزيده است كه(درود خدا بر او و خاندانش باد)نزد تو شفاعت ميطلبم،
🌹 پس بار خدايا پيماني كه روا شدن حاجتم را به آن اميد بسته ام به حساب اور،
{{°|اي مهربانترين مهربانان|°}}
🌹 بار خدايا در روز پنجشنبه پنج حاجت مرا برطرف نما، كه آنها را جز كرم تو گنجايش و جز نعمتهاي تو طاقت ندارد:
🌿 سلامتي كه با آن براي انجام طاعتت نيرو گيرم
🌿 و عبادتي كه با آن سزاوار پاداش فراوان تو گردم،
🌿 و گشايشي در حال من با روزي حلال
🌿 و اينكه به من با امن خويش در هنگامه هاي ترس امنيت دهي،
🌿 و از هر غم و اندوه كوبنده در دژ استوار خويش پناهم دهي،
🌹 بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست
و چاره جويي ام را بوسيله او شفيع سودمندي برايم در روز قيامت قرار ده،
به يقين تو مهربانترين مهرباناني.🙏
📚 مفاتیحالجنان
🌴💎🌹💎🌴
#پیام_معنوی
💢💎 خودت را قربانی چیزی کن که بیارزد 💎💢
💠 نگران هر چیزی باشی، خودت را فدای آن کرده ای.
🔰 برای چیزی خودت را قربانی کن که بیارزد.
♻️ تنها چیزی که ارزش نگران شدن دارد،
⬅️ عدم رضایت خدا و ولی خداست.
🌴 علیرضا پناهیان 🌴
🌴💎🌹💎🌴
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی 💌 #سرزمین_زیبای_من 📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی 📅 قسمت #نهم:
📚 #داستان_دنباله_دار_واقعی
💌 #سرزمین_زیبای_من
📝 #به_قلم_شهید_مدافع_حرم_سید_طاها_ایمانی
📅 قسمت #دهم: نبرد برای زندگی
سارا با چند تا از بچه ها اومده بودن ... با خوشحالی اومدن سمتم ... .
- وای کوین ... بالاخره پیدات کردیم ... باورت نمیشه چقدر گشتیم ... یه نگاهی به اطراف کرد ... عجب مزرعه زیبائیه...
کم کم حواس همه به ماها جمع شده بود ... بچه ها دورم رو گرفتن ... یه نگاهی به سارا کردم ... .
- دستت چطوره؟ ...
خندید ... از حال و روز تو خیلی بهتره ... چرا دیگه برنگشتی مدرسه؟ ... .
سرم رو انداختم پایین ... اگر برای این اومدید ... وقتتون رو تلف کردید ... برگردید ... .
- درسهای این چند روز رو بین خودمون تقسیم کردیم ... هر کدوم جزوه یه درس رو برات نوشتیم که عقب نمونی ... مکث کوتاهی کرد و کیفم رو داد دستم ... فکر نمی کردم اهل جا زدن باشی ... فکر می کردم محکم تر از این حرف هایی ... و رفت ...
چند قدمی از ما دور نشده بود که یکی شون گفت ... ما همه پشتت ایستادیم ... اینقدر تهدیدشون کردیم که نزاشتیم ازت شکایت کنن ... سارا هم همین طور ... تهدیدشون کرد اگر ازت شکایت کنن ... ازشون شکایت می کنه ... دستش ۳ تا بخیه خورده اما بی خیالش شد ... خیلی به خاطر اتفاقی که افتاد احساس گناه می کنه ... حس می کنه تقصیر اونه که این بلا سرت اومد ... برگرد پسر... تو تا اینجا اومدی ... به این راحتی جا نزن ...
بچه ها که رفتن ... هنوز کیفم توی دستم بود ... توی همون حالت ایستاده بودم و فکر می کردم ... حرف هاشون درست بود ... من با این همه سختی، هر جور بود تا اونجا اومده بودم ... اما اونها نمی تونستن شرایط من رو درک کنن ... حقیقت این بود که هیچ آینده ای برای من وجود نداشت ... در حالی که اونها به راحتی می تونستن برن دانشگاه و آینده شون رو رقم بزنن ... فقط کافی بود واسش تلاش کنن ... ولی من باید برای هر قدم از زندگیم می جنگیدم ... جنگی که تا مغز استخوانم درد و زجرش رو حس می کردم ...