eitaa logo
کانال "عاشقان و خادمین اهل بیت علیه السلام
119 دنبال‌کننده
18هزار عکس
6.3هزار ویدیو
149 فایل
کپی فقط با صلوات برای سلامتی و ظهور امام زمان عج ارتباط با ادمین: @GAFKTH
مشاهده در ایتا
دانلود
~🕊 📙| عزیز 🔮| بیست وچهارم 🧊 آمده بودند کرمان. همیشه یکی از برنامه هایشان دیدار با خانواده بود. قرعه افتاده بود به نام ما. دیگر از خدا چه می‌خواستیم؟😍 ◽وقتی آمدند حاج قاسم هم همراهشان آمده بود. لابه‌لای حرف‌ها از فرصت استفاده کردم و رو به حضرت آقا گفتم: آقا ان‌شاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم کنید.🤗 🧊فرمودند: پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند. بعد هم خم شدند و سرشان را به طرف حاج قاسم گرداندند. نگاهی به حاجی کردند و فرمودند: این👈🏻 آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می کند ان شاءالله. ◽حاجی سرش را انداخت پایین. دو دستش را گرفت روی صورتش. _ بله از ایشان قول بگیرید به شرطی که زیر قولشان نزنند.😇 🧊جلوی در ورودی دیدمش. مراسم افطاری حاجی بچه به بچه‌های و بود. گفتم: 🤨حاجی قول شفاعت میدی یا نه؟ ولله اگه قول ندی داد میزنم میگم اون روز حضرت آقا در مورد شما چی گفتن😑. ◽حاجی گفت: باشه قول میدم فقط صداش رو در نیار🤫. زوری زوری از حاجی قول شفاعت را گرفتم.😌 ✍🏻راوی: جواد روح اللهی 📚منبع: کریمانه، روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای کرمان سال ۱۳۸۴ دارد
~🕊 📙| عزیز 🔮| بیست وهفتم 🔶️رسانه های بین‌المللی در بوق و کرنا کرده بودند که بشار جنایتکار و آدمکش است. آن روزها خیلی‌ها فاتحه سوریه را خوانده بودند😞. چیزی نمانده بود که داعش کاخ ریاست جمهوری🏛 را بگیرد. 🔷️در ایران هم کم نبودند آدم های دانه درشت انقلابی🤭 که حاجی را سرزنش🤨 می‌ کردند. می‌گفتند: _تو آدم خوش‌نامی هستی، می‌روی آنجا خودت را ضایع می کنی. در این میدان نه فقط امید پیروزی وجود ندارد که شکست حتمی است😑. 🔶️در دنیا چه اعلامیه‌هایی که علیه حضور در سوریه امضا نشد. چه بیانیه‌هایی که صادر نشد!🤭 🔷️اما حاجی مقابل همه‌شان ایستاد💪. گفت: من فقط می‌دونم اسلام این رو از من می‌خواد. تکلیفه، باید برم🤷‍♂️. ✍🏻راوی: سردار محمدرضا نقدی 📚منبع: برنامه تلویزیونی پرونده ویژه، پخش شده از شبکه سوم سیما 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌿شایدچند ساعت مانده بود شاید هم به چند ساعت نکشیده شهر می افتاد دست تکفیری‌ها. دمشق محاصره شده بود و داشت سقوط می کرد. هر آن ممکن بود شهر را بگیرند و برسند و مرکز پایتخت. بشار اسد از کاخ ریاست جمهوری اش به سفارت ایران پیغام فرستاده بود که فوری جانتان را بردارید و برگردید ایران. 🍂در آن بلبشو، میان ترس و لرز و دلهره ی زمین و زمان نمی بارید و ناامیدی آورده بود، هواپیمای تهران دمشق به زمین نشست. پروازی که نشسته بود تا ایرانی‌ها را از دمشق خارج کند. 🌿همه برمی‌گشتند ایران اما، یک نفر تازه آمده بود. آنجا توی باند فرودگاه خیلی‌ها سردار سلیمانی را با چشم خودشان دیدند، حاجی آمده بود بشار اسد را ببیند. 🍂گفته بودند شرایط مهیا نیست، نمی‌شود. اصرار کرد و با همه خطرهایی که داشت رفت تا کاخ اسد. دوتایی نشستند به حرف زدن. اول از شرایط دمشق پرسید و از آخرین وضعیت شهر. بعد هم گفت: شما میخواید بمونید یا نه؟ اگر میخواهید بمانید ما با شما هستیم و مقاومت می‌کنیم وگرنه بیا از دمشق بریم. 🌿بشار خودش مرد مقاومت بود. _می‌خوام بمونم. پس خانواده‌ت رو از دمشق ببر. _خانواده هم با من میمونن. 🍂رسانه ها پشت سر هم اعلام می‌کردند دمشق در آستانه سقوط کامل است، اما هم بشار ماند هم حاج قاسم سلیمانی. ✍🏻راوی: مجتبی امانی سفیر سابق ایران در مصر 📚منبع: ویژه برنامه شبکه المیادین دارد
~🕊 📙| عزیز 🔮| سی وهشتم 🦋نفرت و کینه که کم نداشتم از ایران و ایرانی جماعت😑. همه جمع شده بودند کنج قلبم😪. هر وقت ایرانی می دیدم با خودم می گفتم: یعنی این قاتل برادر های منه💔؟ 🦋جنگ با ایران تمام شده بود، هم به درک رفته بود🥳، نفرت اما از دل من ذره‌ای کم نشده بود😞. این نفرت با من بود تا اینکه گفتند یک نظامی ایرانی به اسم سلیمانی آمده عراق🧐. گفتند روزگار داعش را سیاه کرده😮. گفتند جانش را در دست گرفته و دارد برای آزادی عراق می‌جنگد✌️🏻👏🏻 و خیلی گفتنی های دیگر از شجاعت و فداکاری هایش😍👍🏻. 🦋سلیمانی یک تنه نظرم را تغییر داد. تازه داشتم میفهمیدم این همه سال چقدر اشتباه فکر میکردم😞. 📚منبع: برداشت از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با شاعران در تاریخ ۱۳۹۵/۳/۳۱ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌿به دانشگاه نامه💌 می‌زد آن هم با امضای خودش✍🏻. زیاد پیش می آمد. پیگیری امورات دانشجویانی می شد که پدرانشان مدافع حرم❤ بودند. سفارش می‌کرد مشکلشان را حل کنیم. واقعاً حاجی در حق این بچه‌ها پدری می‌کرد🙃. 🌿شناختمش، دختر حاج قاسم بود👀، خود خودش؛ زینب سلیمانی. دانشجویی دانشگاه بود و نمی دانستم. این را وقتی فهمیدم که استادی به ناحق در یکی از واحدهای درسی برایش مشکل درست کرده بود☹️😶. 🌿بعد شهادت حاجی دخترش را دیدم👀. صحبت از ماجرای آن واحد درسی شد. گفت همین که قضیه را به بابا گفتم بی معطلی گفت: مبادا خودت رو معرفی کنی که دختر من هستی🤫☺️. ✍🏻راوی: دکتر محمد مهدی طهرانچی 📚منبع: ویژه برنامه طلوع پخش شده از شبکه چهارم سیما دارد