#بذاریم_تجربه_کنه می‌خواستیم بریم چشم پزشکی. گل پسر🧒🏻 گیر داده بود که اسکیت پاش کنه. منم که از ساختمان🏢 چشم پزشکی خبر داشتم که چه شکلی بود. در طبقه دوم با تعداد زیادی پله‌های باریک. اولش مخالفت کردم⛔️، گفتم اذیت میشی نمی‌تونی، پله‌های زیادی داره، راهرو باریکه.اونجا بقیه مراجعه‌کنندگان اذیت میشن. گفت نه می‌تونم قول میدم اذیت نشم!! هیچی نگفتم و دیگه مخالفت نکردم، در حالیکه می‌دونستم چه نتیجه‌ای در انتظارشه. تا برسیم به سر خیابون، سوار ماشین بشیم، بریم مطب، مثل اردک‌ها🦆😂 پاشو بلند می‌کرد و روی پله بعدی می‌ذاشت. حداقل ۲ ساعت هم معطل شدیم تا نوبت ما بشه!!(کلا منشی‌ها ۲ ساعت زودتر میگن بیاید!)و تا پیش دکتر رفتیم و برگشتیم، ۴ ساعتی زمان برد. چشمتون روز بد نبینه😫 وقتی که اسکیت‌ها رو از پاش در آورد تمام پاهاش تاول زده بود، پوست نازک پاهاش👣 توی فضای بسته اسکیت حسابی داغون شده بود. می‌تونستم همون اول مخالفت کنم، مانع بشم، چون یقین داشتم که این اتفاق میفته. با این حال تجربه بزرگی شد برای خودش. جالب بود نتیجه کارش را پذیرفته بود. اصلاً گریه نمی‌کرد🤔 به تاول‌ها نگاه می‌کرد😂 ولی دیگه هیییچچ وقت بهم نگفت میشه با اسکیت بیام!😉 🌸 مامان مراقبتی نباشیم. اجازه بدیم گاهی بچه‌ها کارهایی انجام بدن که یقین داریم نتیجه خوبی نداره.حتی کارهای خطرناک😱 میشه کنارشون بود و ایمن سازی کرد. راه رفتن روی جدول، بیرون آوردن سر از پنجره ماشین در حالیکه سرعت پایینه و ... این کار به بچه‌ها جرات اقدام میده‌. #مادر_و_کودک_ادبستانی #تجربه‌ی_مادری #ادبستان_صدرا