هدایت شده از میراث
هوالشّاهد
.
#فلسطین
.
از چشم دوربین شکاری رصد شدند
با پخش در حقوق بشر مستند شدند
جای قُماط، مادر پیری کفن خرید! ۱
نوباوه هاش نامده دنیا، جسد شدند
دیشب هزار و نهصد و... این داغ چندم است؟
دردا که اسم های شهیدان عدد شدند!
باران بمبِ دشمنمان خاکمان نکرد!
دستان لامروّت یاران لحد شدند
در غرب دِه رگ عربی را زدند و بعد
از قبر غزّه فاتحه ناخوانده رد شدند
امّا هنوز ساکن، در خانه مانده ایم
در سینه ها نفس ها حبس ابد شدند
از اشک ما بترس! شبی بغض های ما
قاصم شدند و راهی عین الأسد شدند
با سیل نور عازم بيت المقدّسیم
هرچند در مسیل مِه و صخره سد شدند
ما را به هر طریق، فلسطین بخوان فقط!
گیرم که نقشه های جهان نابلد شدند...
.
#حسن_خسروی_وقار
.
آبان ۱۴۰۲
.
۱) عرب، قنداق را قُماط می گوید.
.
.
#طوفان_الاقصی
#فلسطین_تنها_نیست
#غزه_مظلوم
#بیطرفی_بیشرفیست
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
هوالشّاهد
.
با نقطه نقطه ی اين شعر گریه شده ام...
.
#غربت ۲
.
اسیر سردی مرگیم، کاش برگردی
نهال زیر تگرگیم، کاش برگردی
شبیه قدس در آوار بی کسی ماندیم
به این امید که یک روز می رسی، ماندیم
گلوی شهر گرفته ست و خانه تب کرده ست
بدون هرم نفس های تو هوا سرد است
سرشک دهقان در مزرعی ملخ زده ایم
نگاه بی ثمری بر درخت یخ زده ایم
هنوز هم سر همسایه در گریبان است
کسی نگفته سلامی به ما، زمستان است...
بگو که سردی دل های سنگ را چه کنیم؟
به سوی باغ پدر سوز جنگ را چه کنیم؟
به دست پرچمی از صلح داشت لشکر ما
نماند جز دو سه انگشت از برادر ما
یکی به خون زد و امضاش پای قطع شده ست
بیا ببین! سندش دست های قطع شده ست
یکی به گوش جهان رفت، اگر شنید مرا
غریب ماندم و مردم، کسی ندید مرا
یکی به رنج مسلمانی ام اشاره نکرد
برای کشتن من شیخی استخاره نکرد
برای کشتن من یک فشنگ کافی بود
نه انفجار، که شیپور جنگ کافی بود
شب شکست می آمد سیاهه ی سکرات
یهود سایه می انداخت بر سر عرفات
از آسمان پی هم مرگ باغ می بارید
به روی شاخه ی زیتون کلاغ می بارید
به سوی پرچم تسلیم باد می آمد
شبی که ما می مردیم، باد می آمد
به زور مرگ شکستیم، تکّه تکّه شدیم
شب تگرگ نشستیم، تکّه تکّه شدیم
یکی کرانه شد، از دور ناپدید ولی
منم یکی، یم دور از حصار دید ولی
به تشنگان یم بی آب را نشان ندهید
به خستگان قفس قول آسمان ندهید!
اگر که با پدرم نوحه ی هبوط نبود
نوار من پر موسیقی سکوت نبود
منم که مویه شدم خط به خط عزايم را!
چرا نمی شنود هیچ کس صدایم را؟
به رغم بی کسی خانه سوز، می شنوم
خودم صدای خودم را هنوز می شنوم
خودم برای خودم باز خانه می سازم
زمان اگرچه ندارم، زمانه می سازم
برون می آورم از خاک تکّه هایم را
برای گریه ی یک شهر شانه می سازم
به اشک می شویم شعر جنگ را، آن گاه
به شوق او غزلی عاشقانه می سازم
نوار من پر آهنگ شاد خواهد شد
به ساز او می رقصم، ترانه می سازم
به خنده گفت: «دل خوش بهانه می خواهد»
برای دلخوشی او بهانه می سازم
هنوز عطر شب فتح در هوای من است!
هنوز در نفس صبح های های من است
ببین که خون وطن در تن من است هنوز
هنوز میهن من... میهن من است هنوز!
جدا نمی کنم از سینه ام هوایش را
شهید داده ام ای دوست! جای جایش را
بگو اگر به تن من ردای مرگ کند
دوباره صبح و شبم را پر از تگرگ کند...
بگو به مرگ زبان تفنگ را بلدم
که خط به خط ادبیّات جنگ را بلدم
قشون نیاید، با پای لنگ خواهم رفت
اگرچه تنها، امّا به جنگ خواهم رفت
اگرچه زخمی ام و برنگشته منجی من
گمان مکن از خونم گذشته منجی من!
گمان مکن در خون مانده را سپاهی نیست
که گفته است دل خسته را پناهی نیست؟
به دست خسته تفنگ است، یا علی مددی
«زمانه بر سر جنگ است، یا علی مددی
مدد ز غير تو ننگ است، یا علی مددی»
به دست خسته تفنگ است، یا علی مددی
.
#حسن_خسروی_وقار
.
آذر ۱۴۰۲
.
#طوفان_الاقصی
#فلسطین_واحد
#پیمان_اسلو_آمریکاییست
#انقلاب_اسلامی
#شعر_انقلاب
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#انتقام_سخت
.
@hasankhosravivaghar
هدایت شده از میراث
هوالشّاهد
.
#خیمه
.
مثل همیشه از همه سرها سری حسین
بر نیزه دیدمت، چقدر محشری حسین
«کهف الرّقیم...» نغمه ی داوودی است این!
قرآن بخوان که از همه دل می بری حسین
از هرکجای دشت شمیم تو می وزد
عطر گل محمّدی پرپری حسین
تو قبل قتله گاه علی اکبری، ولی
تو بعد قتله گاه علی اصغری حسین
تا گفت: «یا أخا...» به خدا مطمئن شدم
عبّاس را به خیمه نمی آوری حسین!
من که هنوز هم کمرم درد می کند!
حالا بگو تو از کمرت... بهتری حسین؟
چشمم به توست ای سر بی تن که سال هاست
تنها پناه بی کسی خواهری حسین
حتّی به شمر و عاقبتش فکر می کنی!
تو جلوه گاه رحمت پیغمبری حسین
از اشک ما بنای قیامت شود خراب
از قاتلان خویش اگر بگذری حسین
.
#حسن_خسروی_وقار
.
جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ هجری شمسی، مصادف با ظهر عاشورای سال ۱۴۴۵ هجری قمری، مصلّای قم.
.
@hasankhosravivaghar