eitaa logo
کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
8.7هزار دنبال‌کننده
186 عکس
439 ویدیو
2.9هزار فایل
تحلیل کتب فارسی ،‌نگارش ،‌علوم و فنون ۱_۲_۳ ,پاسخ به خودارزیابی ها,نمونه سوالات مستمر و ترم https://eitaa.com/adabiyatjame1112 مدیر کانال : فرحناز حسینی @Fhossieni ادمین : @Zahraghadirian (فقط جهت ارسال مطلب برای کانال)
مشاهده در ایتا
دانلود
ثِقَت: اطمینان؛ ثِقت، ثقه، موثّق، واثق سَقَط: خطا، مردن چارپایان، سقوط، اسقاط فَترت: ضعف، سستی، فاصله؛ فتور (سستی)، دوران فترت، فترت و اخوت فِطرت: سرشت، آفرینش؛ فطرت کاینات بَط: مرغابی بت: مجسّمه طراز: طبقه، زینت پارچه؛ طرز (روش)، هم طراز (هم ردیف) تراز: ابزار سنجش سطوح صبوح: شراب صبحگاهی؛ صبح، تصبیح (صبح خیز گفتن)، مصباح (چراغ)، مصابیح (جمع مصباح) سبوح: از صفات خدای تعالی؛ تسبیح، سبحان (پاک) متخلّص: صاحب تخلّص شعری؛ خِلص(گزیده)، خالص، تخلّص، استخلاص(رهایی جستن)، خلاص(برگزیده، رهایی)، اخلاص متخلّس: رباینده؛ خلسه، اختلاس، تخلّس (ربودن)، اخلاس سَحاب: ابر صِحاب: جمع صاحب؛ صحبت، اصحاب، مصاحب، مصاحبه، صحابه، مصاحبت صبا: باد صبا سبا: سرزمین بلقیس اسیر: گرفتار، زندانی؛ اسارت عصیر: عصاره و چکیده،شراب اثیر: کره ی آتش/ هم ریشه ها: اثر، تأثیر، مؤثر، تأثر (اندوه)، مآثر (کارهای پسندیده)، تعثیر (به لغزش درآوردن)، عَثرَت (گناه و لغزش)، متعثّر (لغزنده)عثرات(لغزشها) سیف: شمشیر؛ سیّاف (شمشیر زن)، سُیوف (شمشیر ها) صیف: تابستان؛ صیفی، صیفی جات عصیر: افشره؛ عَصر (فشار دادن)، عُصاره/ اثر (نشان) عسیر: دشوار عصر (زمان، دوره) اسیر:گرفتار،در اسارت سیف: شمشیر؛ سیّاف (شمشیر زن)، سُیوف (شمشیر ها) صیف: تابستان؛ صیفی، صیفی جات ثِقل: سنگینی؛ ثقیل، مثقال صقل: زدودن،صیقل دادن مآثر: آثار نیک معاصر: هم عصر اثاث: وسایل خانه اساس: پایه؛ تأسیس، مؤسس نثر: پراکنده؛ منثور (پراکنده شده)، نثار (جان نثار) نصر: پیروزی؛ منصور (پیروز)، نصرت (چیره شدن)، ناصر سِلاح: وسیله ی جنگ؛ سلیح (ممال سلاح)، مسلّح (با سلاح)، تسلیحات، اسلحه، اسلاح (فضله انداختن پرنده) صلاح: درستی؛ صالح، مصلّح (اصلاح کننده)، اصلاحات، صلح، اصلاح (نیکو کردن) @adabiyatjame1112 شست: انگشتر زه کمان شصت: عدد 60 مکث: درنگ مکس: کم کردن؛ مَکاس (چانه زدن) نصب: قرار دادن، برپا کردن؛ منصوب (گماشته)، نصیب (بهره)، نصّاب (قراردهنده)، منتصب (گمارده) نسب: نژاد؛ نسیب (غزل گفتن)، انتساب، منسوب، منتسب اصرار: پافشاری؛ مُصِرّ (اصرار کننده) اسرار: رازها؛ سرّ، سرایر (رازها)، مُسرّ (شاد کننده) خساست: پستی؛ خسّت، خساست، خسیس خصاصت: درویشی،نیازمندی ثنا: ستایش؛ اثنا (میانه ها) سنا: روشنی رثا: ستایش مرده با شعر؛ مرثیه رسا: کامل، رسنده توسّل: نزدیکی جوینده؛ وسیله، وسایل، توسّل متوصّل: پیوسته؛ وصل، وصله، توصّل صفیر: صدا؛ صفرا (کیسه زرد آب) صَفَر: ماه صفر سفیر: فرستاده؛ سفر، سُفرا (فرستاده ها) حارس:نگهبان حَرَس: پاسبان ها حراست:نگهبانی حَرَث (کشت) حراثت (کشاورزی) حارث (کشاورز)، حرص (زیاده خواهی) سورت: تندی، تیزی؛ سور (جشن)، سُرّ (شاد کردن)، سرور (شادی)، مسرور (خوشحال)، مسرّت (شادمانی)، سور (مهمانی)، سُوَر (جمع سوره) صورت: شکل، چهره؛ صُوَر(صورتها)، صوری (ظاهری)، تصویر، مصوّر، صور (شیپور) قیاس: سنجش؛ قوس (اندازه کردن، کمان)، مقیاس، قیاس غیاث: فریاد رس، غوث (فریاد) حسب: طبق؛ حساب، حسیب (ممال حساب)، محسوب (شمرده)، حسب حال، حسب الامر حصب: سنگریزه صرفه: سود سرفه: خروج غیر ارادی هوا با صدا صوت: صدا سوت: نوعی صدا با دهان عَبَث: بی فایده عبوس: ترش رو عَبَس: ترش رویی، عبوس، عبّاس (بسیار ترش روی) ثقت: اطمینان؛ ثِقَت، موثّق، وثیقه سَقَط: خطا، مردن چهارپایان؛ سقوط، اسقاط سُخره: ریشخند، تمسخر، مسخره صخره: سنگ بزرگ صّره: کیسه سَرِه: اصل، خالص حَصر: شمارش؛ محاصره، محصور (احاطه شده)، انحصار (محدودیّت) حَسر: حسرت، افسوس؛ محسور (پشیمان)، انحسار (رنج دیدن) سلسال: آب شیرین؛ آب سلسال صلصال: گِل خشک؛ کوزه ی صلصال حصین: محکم؛ حِصن (قلعه)، تحصّن (پناه گرفتن) حَسین: زیبا؛ حَسَن، مُحسن، محاسن، تحسین آمیز ثمر: حاصل سمر: افسانه سبق: پیشی گرفتن؛ سبقت، سابق، مسبوق (دارای سابقه)، سابقه (پیشینه)، مسابقه صبغ: رنگ زدن،صباغ(رنگرز) مسلوب: سلب شده، ربوده؛ سلب مصلوب: به صلیب کشیده شده؛ صَلب (بر دار زدن)، صلیب (دار) فصاحت: شیوایی سخن؛ فصح (زبان آور)، فصیح فساحت: دست گشادگی تصریح: آشکار کردن؛ صراحت: آشکارا، صریح، تصریح تسریح: رها کردن واثق: مطمئن ثِقَت: اطمینان سَقَط: خطا، مردن چهار پایان؛ سقوط، اسقاط مرحمت: مهربانی، رحمت؛ رحم، مرحوم، ترحیم (مهربانی کردن)، استرحام (رحم خواستن) مرهمت: مرهم نمودن متحیّر: سرگشته؛ حَیَر (سرگشته شدن)، حیرت، تحیّر، حیران متهیّر: متهوّر، بی باک محراب: محل عبادت مهراب: پدرِ مادرِ رستم (پدر بزرگ رستم) بهر: برای بحر: دریا حرب: جنگ؛ محاربت، محراب، محاربه هرب: گریختن حین: هنگام هین: بشتاب،آگاه باش مُحال: ناممکن؛ حول، حال، تحویل، محوّل (تغییر دهنده)، تحوّل (تغییر شکل)، احوال (حوادث) مهال: ترسناک؛ هول (ترس)، هایل (ترسناک)، اهوال (ترس @adabiyatjame1112
آزار:اذیّت مزارع: جمع مزرعه مُضارع: مشابه، فعل زمان حال حوزه: ناحیه حوضه: حوض، آبریزگاه عزم: اراده؛ عزم (قصد)، اولوالعزم (صاحبان اراده)، مَعزَم (عزیمت)، مُعزّم (افسون زده)، عزیم (آهنگ نمودن) عظم: استخوان؛ عظیم، اعاظم (بزرگان)، تعظیم، مُعظَم (بزرگ)، معظّم (بزرگوار)، عظم (استخوان) زرع: کشت، کشت کردن؛ زارع، مزروع، مزارع، زراعت، مزرعه ذرع: گز، متر زخم: جراحت؛ زخمه ضخم: تناور، ضخیم زمین: کره ی زمین ضمین: ضامن زجر: آزار، بازداشتن؛ انزجار، زاجر (بازدارنده) ضجر: جای تنگ؛ ضجر (تنگی)، ضُجرت (اندوه) عزّت: بزرگواری؛ عزّ (ارجمند شدن)، معزّز، تعزیز عِظت: پند؛ وعظ (پند)، واعظ، موعظه (پند)، عِظَت (نصیحت) ذُلّ: خواری؛ مذلّت (خواری)، ذلّت (خواری)، ذلیل، ذلالت (ذلیل شدن)/ زلّت (لغزش)، زلزله ضُلّ: گمراهی؛ اضلال (گمراه کردن)، ضلال (گمراه شدن)، ضلالت (ضدّ هدایت)، ضالّه (گمراه شدگان) ظِلّ: سایه؛ ظلال (سایه ها) زلال: صاف زهر: سم، شکوفه؛ زهر (گل)، ازهار (گل ها)، زهره (کیسه ی صفرا) ظهر: پشت؛ ظهیر (یاور)، اظهار (آشکار کردن مطلب و بیان)، ظُهر (میان روز)، ظهور (آشکار شدن)، مظاهرت (حمایت)، مظهر (نشانه) نذر: پیمان؛ نذور (نذرها)، نُذُر (ترس)، نذیر (ترساننده) نزر: کم شدن، نزار نظر: نگاه؛ ناظر، انظار (نظرها)، نظیر (مانند)، مناظره، نظایر باذل: بذل کننده؛ بذل (بخشش)، بذله (شوخی)، مبتذل (پیش پا افتاده)/ بذل: بخشش مبتزل: شکافته شده بزل: شکافتن عرض: پهنا، آشکار کردن؛ عریض (پهناور)، تعریض (پهن کردن)، عرض (شکایت)، عرایض (جمع عریضه)، عارض (چهره)، عارضه (بیماری)، معارض (مخالف) ارض: زمین اریض (چاق) ارز: ارزش عارظ: شایسته غزا: جنگ؛ غازی (جنگجو)، مغزی (جنگ)، غزو (جنگ با دشمنان دین)، غزوه (جنگ های پیامبر (ص)) غذا: خوردنی؛ تغذیه، اغذیه قضا: سرنوشت، قضاوت، به جا آوردن، حکم دادن؛ قضی (فرمان دادن)، قضیّه(کار)، مقتضی(مناسب)، اقتضا(مناسب بودن) هایل: ترسناک حایل: مانع کحل: سرمه کشیدن کهل: میان سالی؛ کهولت (پیری)، کاهل (تنبل) اهتزاز: جنبیدن احتزاز: بریدن بهار: زمان شکوفه، فصل ربیع بحار: جمع بحر، دریاها مهجور: دور افتاده؛ هجر، هجران محجور: منع شده،دیوانه مناهی: چیزهای نهی شده؛/ نواهی (نهی شده ها)/ منهی (خبررسان) مناحی: گریه آلود نواحی (اطراف) حاوی: مشتمل؛ محتوا هاوی: هوادار مباهات: افتخار مباحات: کارهای مشروع و روا @adabiyatjame1112
ها)، تهویل (ترسانیدن)، تهوّل (هایل شدن)، مَهول (ترسناک) تهلیل: لا اله الّا الله گفتن؛ بهل (رها کن)، هلیدن (رها کردن)/ هلال (ماه نو)، باریکی ماه تحلیل: هضم کردن؛ بحل (حلال کن)، تحلیل (توضیح دادن)، انحلال (تعطیل شدن)/ حلال: پاک راقم: نویسنده راغم: ذلیل قلّه: بالای کوه؛ قلل، مستقل، استقلال، مستقلّات (جمع مستقل) غلّه: گندم و جو؛ غلّات، مستغل، مستغلّات (زمین های کشاورزی) ابلاغ: رساندن؛ بلاغت (چیره زبانی)، بلیغ، مبلغ، بلوغ، تبلیغ،ابلغ(بلیغ تر) ابلاق: سفید شدن دست و پا (ابلق:اسب و حیوان دو رنگ) غلا: گران قلا: کلک،شیطنت قرض: وام غَرَض: قصد، بدخواهی مقدّر: تقدیر کننده مَغدر: بی وفا بق: اخم بَغ: نام خدا (در اوستا) غدیر: آبگیر قدیر: قادر قلّ: کم؛ لااقل (دست کم)، تقلیل، قلیل (اندک) غُل: زنجیر؛ مغلول (بسته شده) غلیل (تشنگی) فارق: جداکننده؛ فرق (تفاوت)، فِرَق (فرقه ها)، فراق (دوری)، فرقت (جدایی)، مفارقت (دور شدن)، متفرّق، مفارقه (از هم جدا شدن)، تفریق (جدا کردن) فارغ: آسوده؛ فراغ (فارغ شدن)، فراغت (آسایش)، تفریغ (فراغت)، متفرّغ (فارغ ) غالی: غلو کننده قالی: فرش قوی: نیرومند؛ تقویت، قوّت، اقویا (قدرتمندان) غوی: گمراه؛ اغوا (فریب)، اغویا (گمراهان) نقض: شکستن؛ ناقض (شکننده)، تناقض، نقیضه پردازی، انقضا/ ناقذ: بخشش بیهوده نغز: خوب و نیکو غرّه: مغرور شدن قره[العین]:نور[چشم] پرتغال: کشور پرتقال: میوه القا: آموختن، تلقین کردن؛ لقو (کج شدن دهان و صورت)، القاآت (جمع القا) الغا: لغو کردن؛ لغو (سخن بیهوده)، ملغی (باطل شده) بَغَل: آغوش بَقل: سبزی؛ بقولات، تره بار قلیان: وسیله ی استنشاق دود غلیان : جوشش قول: سخن؛ قوّال (خواننده)، مقوله (گفتار)، مقالات (جمع مقاله) غول: موجودی افسانه ای؛ اغوال (غول ها)، بیغوله (خانه ی غول، خرابه)، غول آسا رقب: چشم داشتن؛ رقیب (نگهبان)، مراقب (مواظبت کننده)، مترقّب (امیدوار)، غیر مترقّبه رغب: خواهانی؛رغیب(حریص)،مراغب(آرزومند)،راغب(خواهان)،رغبت(خواهش)، ترغیب(برانگیختن)، مرغوب(پسندیده) قرب (نزدیکی)؛ قریب (نزدیک)، اقربا (خویشان)، اقارب (نزدیکان)، اقرب (نزدیک تر) غرب (پنهان گردیدن)؛ مغرب، غریب (ناآشنا)، غرایب (عجایب)، غربت (دوری)، تغرّب (دوری گزیدن)، عقارب (سختی ها) غِنا: سرود،آواز مغنّی (سرودخوان) مقنّی (چاه کن) قدر: اندازه، ارزش غدر: بی وفایی قلب: دل؛ اقلب (مردِ برگشته لب)، قالب (شکل)، مقلوب (وارونه)، تقلّب (ناراستی) غلب: چیره شدن؛ اغلب (بیشتر)، غالب (چیره)، مغلوب (شکست خورده)، تغلّب (چیره شدن)، غلبه غزوه: جنگ های پیامبر(ص)، غزو (جنگ با دشمن دین) قزوه: پاک از گناه، قزو (پاک بودن از گناه) قادر: توانا؛ قدر (اندازه، ارزش)، مقدّر (امر شده)، مقادیر (جمع مقدار)، مقدور (ممکن)، قدیر (توانا)، مقتدر (توانا) غادر: بی وفا؛ غدر (بی وفایی)، غدّار (فریبنده)، مغدور (بی وفا) جزر: پایین رفتن آب دریا جذر: ریشه ی دوم اعداد قرض: وام، بریدن؛ استقراض (وام گرفتن)، مقروض (بدهکار)، منقرض (نابود)، مقراض (قیچی)، قراضه (ریزه، کهنه) غَرَض: قصد، بدخواهی زغن: کلاغ ذقن: چانه فزایی: افزایش فضایی: منسوب به فضا ازار: شلوار، لنگ عِذار: چهره راضی: خشنود؛ رضی، رضا، رضایی، مرضیه، رضایت، راضی رازی: اهل شهر ری ظنّ: گمان؛ مظنون، سوءظن ذِن: ورزش شرقی نزول: فرود آمدن؛ تنزیل (فرو فرستادن)، تنزّل، نازل، منازل، منزلت (مقام)، منزله (پایه)نزل:آنچه برای مهمان آورند نذول: فرومایگان آزر: عموی حضرت ابراهیم(ع) آذر: آتش غمز: ناز و اشاره به چشم؛ غمزه، غمّاز، غمّازه، اغماز (کم حرمتی کردن) غمض: آسان گیری در خرید و فروش؛ اغماض (آسان گرفتن در معامله، چشم پوشی) فرض: واجب؛ فرایض، فریضه، مفروض (واجب) فرز: جدا کردن؛ مفروز (جدا شده) زکیّ: پاک؛ تزکیه (پاک کردن)، زکات، مزکّی (پاک کننده)، زکاوت (پاکی)/ زکاء: خوش عیش گردیدن ذکیّ: زیرک؛ ذکاوت (زیرکی)/ذکاء: هوشمندی تعویذ: دعایی که بر بازو بندند؛ عوذ (پناه بردن)، شعوذه (شعبده) تعویض: عوض کردن؛ عوض (بدل)، معاوضه خزر: نام دریا خِضر: نام پیامبری است، سرسبزی حضور: حاضر شدن؛ حَضَر (مخالف سفر)، حضرت (درگاه)، حاضر (شاهد)، ماحضری، محضر (جای حضور) حذور: ترسان؛ حذر (پرهیز، ترس)، تحذیر، محذور (امر ترسناک)، حذور (بسیار حذر کننده)، حاذر (ترساننده) حظر: منع، محظور (ممنوع) ناقض: شکننده؛ نقض، تناقض، نقیضه پردازی، انقضا/ نقض (شکستن) نغز: خوب، نیکو هزم: شکست؛ هزیمت (فراری)، هازم (شکست دهنده)/ هاضم: هضم کننده حزم: هوشیاری؛ حازم (دوراندیش) ضمّ: پیوستن؛ ضمیمه (همراه)، ضمایم (پیوست ها)، انضمام، ضمّه (ـُ)، مضموم (دارای حرکت ضمّه) ذمّ: نکوهش؛ ذمایم (زشتی ها)، ذمیمه (زشتی)، مذموم (زشت)، مذمّت (سرزنش) روضه: باغ؛ روضه ی رضوان روزه: دوری کردن از خوردن و آشامیدن آذار: ماه رومی @adabiyatjame1112
4_6012686904225433158.pdf
6.96M
🔸واژه های مهم 🔸شرح و معنی بیت ها و عبارت ها 🔸پرسش های دشوار کارگاه ها 🔸خلاصه آرایه‌های ادبی 🔸نمونه سوال امتحان ۴ کاری از گروه ادبیات انتشارات @adabiyatjame1112
4_5899772252668298664.pdf
3.67M
مطابق با چاپ ۹۸ به کوشش : بانو فاطمه افضلی بانو نسرین رفیعی گروه دبیران ادبیات ایران @adabiyatjame1112
📕📕دانش افزایی ⬅️⬅️(نمونه های حذف لفظی ومعنوی ): ۱) قدر من این بس که چون ابر بهار از آب چشم تازه دارم خار دیوار گلستان ترا..... ( صائب) ✳️پاسخ : مصراع اول = قدر من این بس ( باشد یا است ) = حذف معنوی ۲) تاچو زنبور عسل درچشم هم شیرین شوند به که باشد خانه های دوستان ازهم جدا...( صائب) ✳️پاسخ : مصراع دوم = به ( است) که = حذف معنوی ۳) طاعت رها مکن ،اگر کردی بربها مکن....( خواجه عبدالله انصاری) ✳️پاسخ : اگر (طاعت رها) کردی ،بر بها ( رها ) مکن حذف لفظی ۴) گوشم به راه تاکه خبر می دهد زدوست صاحب خبربیامد ومن بی خبر شدم...( سعدی) ✳️پاسخ : مصراع اول = گوشم به راه ( بود یا است) ..حذف معنوی ۵) ملامت من مسکین کسی کند که نداند که عشق تابه چه حدست وحسن تا چه غایت...( سعدی) ✳️پاسخ = مصراع دوم : حسن تاچه غایت ( است) = حذف لفظی ۶) مرا به دست تو خوشتر هلاک جان گرامی هزارباره که رفتن به دیگری به حمایت..( سعدی) ✳️پاسخ: مصراع اول= مرا به دست تو خوشتر ( است) = حذف معنوی ۷) به چشم تو دانم که تا زچشم برفتی به چشم عشق وارادت نظر به هیچ نکردم...( سعدی) ✳️پاسخ : مصراع اول= به چشم تو ( سوگند می خورم ) = حذف معنوی ۸) حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام تفاوتی نکند گر دعاست یا دشنام..( سعدی) ✳️پاسخ = مصراع دوم = تفاوتی نکند گردعاست یا دشنام ( است) = حذف لفظی ۹) رسید ناله ی سعدی به هرکه درآفاق هم آنشی زده ای تا نفیر می آید ✳️پاسخ= مصراع اول= به هرکه درآفاق ( است) = حذف معنوی ۱۰) به دوچشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که زکوی او غباری به من آر توتیا را...( شهریار) ✳️مصراع اول= به دوچشم خون فشانم ( تراسوگند می دهم ) = حذف معنوی ۱۱) چشمی که جمال تو ندیده است ،چه دیده است؟ افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند...(سعدی) ✳️پاسخ= مصراع دوم = افسوس ( می خورم ) = حذف معنوی کاری از : لیلا رحمانی دبیر زبان وادبیات فارسی گروه دبیران ادبیات ایران @adabiyatjame1112
نوشته ی زیر را بخوانید وزمان ،مکان،حال و هوا و جزئیات آن را براساس آموزه های درس ،در متن مشخص کنید . 💢باران بند آمده بود ؛اما هنوز از ساقه ی علف ها آب می چکید و... پاسخ تمرین ۱_ ✅زمان :نوروز (روزاول سال نو) ✅مکان:جبهه ی جنگ،سنگرهای رزمندگان ✅فضای نوشته (حال و هوا): فضای شاد و سرزندگی رزمندگان ،امیدواری و جریان داشتن روح زندگی در جبهه ✴️جزییات: توصیف جعبه های خالی مهمات ،پوکه های مسی براق ،توصیف سفره های هفت سین در سنگرها،لحظه ی تحویل سال و ... فرحناز حسینی ،کرج @adabiyatjame1112
✍حسین طریقت @adabiyatjame1112 💢به هفته سوم آبان ماه خوش آمدید. هفته سوم درس سوم نگارش۳ ✳️ دانش آموزان گروه بندی مى کنیم. در هر گروه ۴ نفر عضو باشند. به هر نفر یک شماره اختصاص می دهیم. حال یک موضوع انتخاب می کنیم. مثلا «ماه» گام اول 1⃣: نوشتن انفرادی،۱۰ دقیقه هر دانش آموز به شکل انفرادی یک بند در مورد ماه بنویسد. به هر دانش آموز آرایه ای اختصاص دهیم. شماره ۱ با استفاده از تشبیه، شماره ۲ با استفاده از تشخیص دانش آموز شماره ۳ با استفاده از کنایه و ضرب المثل، دانش آموز شماره ۴ با استفاده از آرایه تضاد، تناسب و پارادوکس. گام2⃣: ترکیب بندها و منسجم کردن متن، ۱۵ دقیقه دانش آموزان بند نوشته خود را در گروه و برای دیگر اعضا می خوانند. یکی از اعضا گروه مسولیت مرتب کردن بندها را به عهده می گیرد. با کمک دیگر اعضا بندها را به هم متصل می کند و انسجام بین بنده ها را برقرار می کند تا متن شکل بگیرد. گام3⃣: خوانش در کلاس هر گروه متن خود را در کلاس می خواند. گروه های دیگر آرایه های به کار رفته در متن تشخیص می دهند و در مورد آن ها نظر می دهند. گام 4⃣: تدریس ۱۵ دقیقه دبیر تدریس درس را آغاز می کند. تعریف قطعه ادبی تفاوت و تشابه آن با نثر ادبی (درس دوم) باز گو کند. در ادامه چند قطعه ادبی از نویسندگان مطرح را بخواند. قطعه ادبی قالب نوشتاری است که هدف نویسنده آن زیبایی آفرینی و تاثیر گذاشتن بر مخاطب است. ويژگى های قطعه ادبی: الف_ نگاه نو به موضوع ب_ استفاده از آرایه ها آرایه های ادبی نقش مهمی در نوشتن یک قطعه ادبی دارد. کاربرد آرایه ها باید به جا و در خدمت متن باشد. آرایه های ادبی مانند چاشنی و نمکی است که به غذا اضافه می شود اگر مقدار آن کم و زیاد شود غذا خراب می شود. ردیف کردن آرایه ها پشت سرهم مخاطب دلزده می کند. در قطعه ادبی جملات روزمره و خودمانی جایی ندارد. ❌نگوییم: او مرد. ✅ آفتاب عمرش غروب کرد. دارفانی را وداع گفت. غزل خداحافظی را سر داد. و.... گام 5⃣ انتخاب موضوع: دبیر موضوع ها را دسته بندی می کند و بر روی تابلو می نویسد. 💢دسته طبیعت: ماه، مهتاب، ابر، رنگین کمان،کویر، جنگل، باران، غروب، فصل ها و . . . 💢دسته موضوع های ذهنی: مهربانی، عشق، حسادت، کینه، مرگ، تولد، لبخند، گریه و . . . 💢دسته اشيا: چراغ خواب، پنجره کلاس، تخته کلاس، نیمکت پارک، لباس فرم مدرسه، توپ فوتبال، دفتر انشا و . . . 💢 پدیده های اجتماعی: کنکور، امتحان نهایی، جنگ، تحريم، تورم، بیکاری، فضای مجازی و . . . 💢دسته مناسبت ها: نوروز، عاشورا، اربعین، انتظارامام زمان، مبعث پيامبر، ماه رمضان، و. . . دانش آموزان یک موضوع انتخاب کنند و در مورد آن متنی در حد یک صفحه بنویسند. 🌿🌿🌿 با احترام ✍حسین طریقت @adabiyatjame1112 ✍حسین طریقت @adabiyatjame1112 صفحه ۵۳ نگارش ۳ 🔹پرسش ۱ تحلیل ساختار متن بر اساس آنچه در درس اول نگارش ۲ آموخته اند. ◀️ آغاز: نوشته با تصويری زیبا آغاز شده است. جملات آغازین متن خواننده را با متن همراه می کند. پیچیدن طوفان در روح، تشبیه اضطراب به گردباد ودر جملات بعدی دنبال پناهگاه گشتن، باعث می شود مخاطب با شوق متن را دنبال کند.( کاربرد آرایه های به کار رفته در بند اول) ◀️میانه: نوشته به طرز مناسبی ادامه پیدا می کند. نقش آرایه ها در تداوم زیبایی و تصویر سازی نوشته چشمگیر است. بند ها انسجام دارند. ◀️ پایان: بند آخر، يک پایان بندی تفکر برانگیز و جمع بندی تاثیر گذار است. نویسنده که در بند اول از اضطراب و طوفان نوشته بود، با مهارت خواننده را به دنبال خود می کشاند تا در بند آخر ساحل آرامش را به او نشان دهد. 🔹پرسش ۲ این پرسش واگرا است. 🔹پرسش ۳ نویسنده، متن را بر اساس تناسب ها پیش برده است. تضاد و تناسب های به کار رفته مفهوم متن را برجسته و چشم نواز کرده است. چند نمونه از این تناسب ها 👇👇👇👇👇👇 ✅تضاد: اضطراب با آرامش، بزرگ با کوچک، شکوهمند با حقیرانه، اخم با تبسم، قطره با دریا، پیوستن با گسستن، سرنهادگى با سر افرازی، ✅تناسب: موج با ساحل کشتی با لنگرگاه، لب با تبسم، روح با جان، اخم و اندوه، آسمان با کهکشان، فرشتگان با ملکوتيان، گردباد با حادثه و طوفان، خشوع با خضوع و تواضع و. . . ✳️شاد زی، مهر افزون حسین طریقت @adabiyatjame1112
شیوه ارزشیابی فارسی سال ۹۹_۹۸، @adabiyatjame1112
شیوه ارزشیابی درس « علوم و فنون ادبی » سال ۹۹_۹۸، @adabiyatjame1112