کله اش بوی قرمه سبزی میده_#ضرب_المثل ۳۱
🌿بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم 🌿
🟤کله اش بوی قورمه سبزی میده
🟡در دوره پیشرفته امروز، برای از میان بردن مخالفان، در برخی از حکومت ها؛ روش های بی رحمانه و وحشیانه ای وجود دارد. فکرش را بکنید که در گذشته چگونه بوده است؟
🟣به روایتی یکی از شیوه های گذشته، این بوده که از کله ی مخالفان قورمه سبزی درست می کردند.
🟠این ضرب المثل از همین داستان ریشه می گیرد و برای کسانی به کار می رفته است که دنبال دردسر خطرناکی بوده اند تا آنجا که می توانسته به مرگ آنها بیانجامد. چراکه خوردن گوشت دشمن سرخ زبان هم، در اعصار گذشته معمول بودهاست.
🔴اما به قول شادروان عبدالله مستوفی عبارتِ:کله اش بوی قورمه سبزی می دهد
«کنایه از سری است که به علت حرفهای درشت مستحق کندن بشود تا از آن قورمه یا قورمه سبزی بسازند». به عبارت دیگر یعنی کسی که علیه مصالح ملک و ملت و یا ارباب قدرت قیام و اقدام کند مجازاتش این است که مانند ادوار گذشته کباب شود و خوراک آدمخواران گردد.
🔵«… منشا این اصطلاح پست و بیهوده، آن است که افراد سیاسی در خطر زندانی شدن و به قتل رسیدن بودند. برای همین کسی که در امور سیاسی دخالت می کرد خود را به خطر مرگ دچار می ساخت و بازماندگانش پس از او بایستی و قورمه سبزی به مهمانان بدهند و مجلس تذکر برپا دارند. مانند اصطلاح بوی حلوایش می آید که در حق افرادی است که سن آنها بسیار بالاست … ».
🟢آری! خلق را تقلیدشان بر باد داد...
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۰
لاله وگل زخمی خمیازهاند
عیش اینگلشن خماری بیش نیست
#بیدل_دهلوی(قرن۱۱_۱۲ ه.ق)
@adabkhane
ازاین ستون به آن ستون فرج است
#ضرب_المثل ۳۲
🌿بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟤ازاین ستون به آن ستون فرج است
در زمان قدیم، جوان بیگناهی به مرگ محکوم شده بود. زیرا تمام شواهد و نشانه های ظاهری بر ارتکاب جرم و جنایت او حکایت میکرد. جوان را به سیاستگاه بردند و به ستونی بستند تا حکم را اجرا کنند.
🟡طبق رسم به او پیشنهاد کردند که در این واپسین دقایق عمر خود، اگر تقاضایی داشته باشد،در حدود امکان برآورده خواهد شد.
🟠محکوم بیگناه که از همه طرف، راه رهایی را بسته می دید، نگاهی به اطراف خود کرد
و گفت: «اگر برای شما مانعی نداشته باشد مرا به آن ستون مقابل ببندید.»
درخواستش را اجابت کردند و گفتند: «آیا تقاضای دیگری نداری؟»
🟢جوان بیگناه پس از کمی سکوت، جواب داد: «میدانم که زحمت شما زیاد میشود ولی میل دارم مرا از این ستون باز کنید و به ستون دیگر ببندید.»
مأموران اجرای حکم که تاکنون تقاضایی به این شکل ندیده و نشنیده بودند، از روش درخواستِ جوانِ محکوم، دچار حیرت شده و پرسیدند:«انتقال از ستونی به ستون دیگر جز آنکه اجرای حکم را چند دقیقه به تأخیر اندازد چه نفعی به حال تو دارد؟»
محکوم بیگناه که هنوز بارقه امید در چشمانش میدرخشید سر بلند کرد و گفت:
«دنیا را چه دیدی؟ از این ستون به آن ستون فرج است!»
🟣مأموران برای انجام آخرین درخواستش، دست به کار شدند که ناگاه از دور، فریادی به گوش آنها رسید که: «دست نگهدارید، دست نگهدارید، قاتل دستگیر شد.»
🔵بر این پایه، جوان بیگناه از مرگ حتمی نجات یافت.
🔴معنای کنایی
بشر به امید زنده است و در سایه آن هر ناملایمتی را تحمل می کند. نور امید و خوشبینی در همه جا میدرخشد و آوای دلانگیز آن در تمام گوشها طنینانداز است.
🟠ناامید نشوید و همیشه به زندگی با چشم امیدواری نگاه کنید
@adabkhane
این برگهای زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند.🍁
قرار است تو از این کوچه بگذری و آنها پیشی می گیرند از یکدیگر برای فرش کردنِ مسیرت🍁
🍂🍂🍂🍂
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۱
معشوق دلشكنتر و من دردپيشهتر
او سنگتر ز سنگ و من از شيشه شيشهتر
#شوكت_بخارايى (١١ه.ق)
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۲
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
#حافظ (هشتم ه.ق)
@adabkhane
صد و بیست سال زنده باشید
#ضرب_المثل ۳۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟪صد و بیست سال زنده باشید
چرا گاهی به هم می رسیم، می گوییم 120 سال زنده باشی؟
و چرا نمی گوییم 150 یا 100 سال یا… زنده باشی؟ اگرچه برای این مَثَل، معانی گوناگونی گفته اند اما در واقع دلیل این گفتار چنین است:
🟦در ایران باستان،سال کبیسه را این گونه محاسبه می کردند:
به جای اینکه هر ۴ سال یکروز اضافه کنند (که البته اضافه هم می کردند) هر 120 سال یک ماه را جشن می گرفتند
و کل ایران این جشن برپا بود و برای این که بعضی ها ممکن بود یکبار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمی داد تا این جشن ها را دوباره ببینند
🟥به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کس برای طرف مقابل آرزو می کرد تا:
🟩آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد.
🟧آری براین پایه وقتی ایرانیان به هم می رسیدند،می گفتند:
120 سال زنده باشی
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۳
چون خانهی ویران شده بر رهگذرِ سیل
در طالعِ ما رفته که آباد نگردیم...
#نظام_دستغیب (١١ ه. ق)
@adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢#آواز ١٩
اللهم صل علی محمد
و آل محمد🦋
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۴
گویند عارفان هنر و علم کیمیاست
وان مس که گشت همسر این کیمیا طلاست
#پروین_اعتصامی
@adabkhane
آش نخورده و دهن سوخته-#ضرب_المثل ۳۴
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
آش نخورده و دهن سوخته
✴در زمانهای دور، مردی در بازارچه شهری، حجره ای داشت و پارچه می فروخت. شاگرد او پسر خوب و با ادبی بود. ولی کمی خجالتی بود.
مرد تاجر همسری کدبانو داشت که دستپخت خوبی داشت و آش های خوشمزه او دهان هر کسی را آب می انداخت.
✳روزی مرد بیمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوی آنرا آب و جاروب می کرد. ولی هر چه منتظر ماند از تاجر خبری نشد.
قبل از ظهر به او خبر رسید که حال تاجر خوب نیست و باید در پی پزشک برود. پسرک نیز حکیم را به منزل تاجر برد و دارویی نوشت.
پسر بیرون رفت و دارو را خرید وقتی به خانه برگشت ، دیگر ظهر شده، پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولی همسر تاجر خیلی پافشاری کرد و او را برای ناهار به خانه آورد.
همسر تاجر برای ناهار،آش پخته بود. سفره انداخته و کاسه های آش گذاشته شد. تاجر برای شستن دستهایش به حیاط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشق ها را بیاورد.
✴پسرک خیلی خجالت می کشید و فکر کرد تا بهانه ای بیاورد و ناهار را آنجا نخورد. فکر کرد بهتر است بگوید دندانش درد می کند. دستش را روی دهانش گذاشت.
تاجر به اتاق برگشت و دید پسرک دستش را جلوی دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اینقدر عجله کردی، صبر می کردی تا آش سرد شود آن وقت می خوردی؟
زن تاجر که با قاشق ها از راه رسید. به تاجر گفت : این چه حرفی است که می زنی؟ آش نخورده و دهان سوخته؟ من که تازه قاشق ها را آوردم. تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده است.
معنای کنایی
✴این مَثل برای کسی است که کاری انجام نداده و مورد سرزنش قرار گیرد. همجنین وقتی كسی را متهم به گناهی كنند ولی آن فرد گناهی نكرده باشد.
✳باید مراقب بود که هرگز زود قضاوت نکرد.
@adabkhane
مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
#مرحوم_آقاسی
سالروز تشریف فرمایی بانوی کرامت به کویر قم؛ بر مردم ایران زمین مبارکباد 🌻🌼💐
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۵
از مردمک دیده بباید آموخت
دیدن همه کس را و ندیدن خود را
#خواجه_عبدالله_انصاری
(قرن ۴-۵ ه.ق)
@adabkhane
به رُخ كشيدن- #ضرب_المثل ۳۵
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟦 به رُخ كشيدن
هرگاه نیکی ها و خدمات خود و همچنین بدیها و ناجوانمردی های کسی را یکایک برشمرند و در معرض دیدش قرار دهند تا جای انکار و تکذیب باقی نماند به این عمل در اصطلاح عامه گفته می شود :
به رخش کشیدن، یعنی با دلیل و برهان محکم به طرف مقابل فرصت انکار و تکذیب ندادن.
✴اکثریت مردم ایران و سایر فارسی زبانان گمان می کنند رخ همان چهره و صورت آدمی است و از اصطلاح به رخ کشیدن این طور باید استنباط کرد که مطلب مورد نظر از مقابل چهره و صورتش گذرانیده شد
تا از نزدیک ببیند و دیگر مجال انکار و تکذیب نداشته باشد .
ولی آنچه از گفتار اهل اصطلاح و آثار محققان برمی آید از این رخ، معنی چهره بر نمی آید.
بلکه رخ (قلعه) در این مثل و اصطلاح، یکی از مهره های بازی شطرنج است که جهت نقش موثری که بازی می کند در دهان عامه به صورت ضرب المثل در آمده است.
🟧 رُخ
رخ، اسم مرغی است که بسیار بزرگ و خیالی است و حتی میتواند حیوانات بزرگ مانند کرگدن و فیل را از روی زمین بلند کند و با خود ببرد.
اگر مقابل مهرهی رخ در ورزش شطرنج مانعی وجود نداشته باشد میتوان مهرههایی نظیر اسب و فیل را از بازی حذف کرد و به موفقیت و پیروزی نزدیک شد.
به همین خاطر اسم این مهره را رخ گذاشتهاند.
کسانی که در ورزش شطرنج فعالیت میکنند، یکسره در تلاش هستند که در هنگام بازی، مهرهی رخ حریف را حذف کنند. چرا که به مانند مهرهی وزیر، باارزش و بااهمیت است.
با حذف این مهره طرف مقابل روحیهی خود را از دست میدهد و شانس برنده شدنش افزایش مییابد. این عمل وی را به رخ کشیدن میگویند.
🟨 معنای کنایی
این اصطلاح رفتهرفته بر سر زبانها افتاد و به صورت ضربالمثل در بین مردم رواج پیدا کرد و اشاره به فردی دارد
که بخواهد خود را در برابر کسی با گفتن کارهای نیکی که انجام می دهد بهترین جلوه بدهد و یا اینکه کمبودهای فرد مقابل را به رخ او بکشد و خجالتزدهاش کند.
پس به رُخ كشيدن ، یعنی: خود نمایی کردن، به نمایش گذاشتن، منت گذاشتن.
@adabkhane
#شاه_بیت ۶۶
هر که چیزی ز کسی برد خبر دارد از آن
تو دلم بردی و دانم که تو را نیست خبر
#فرخی_سیستانی (قرن۴-۵ ه.ق)
@adabkhane