eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
101 ویدیو
37 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
🟦ادبخانه 🟨دنیای ادبیات 🟥بفرمایید 👇 https://eitaa.com/adabkhane موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🟢آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri 🔴برای دسترسی به مطالب کانال ،تنها کافی است بر روی هشتگ مورد نظر کلیک کنید: 🟣 🟡 🔵 🔴 🟢 🟡 🟠 🔴 🔘 🟤 ⚫️ 🟣 🔘 🟢 🟠 🟡 🔵
1 واکاوی واژه خدا 🔸خدا به معنی خودآی است. مرکب از کلمه «خود» و «آ» که صیغه امر از آمدن است. خدای فارسی و خواتای پهلوی (xwataya) به معنی از خود زنده و از خود آغاز کرده است. پس خدا وجودی خود آمده است. یعنی قائم به ذات خود بوده و هست. 🦋ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده زیر نشین عَلَمت کائنات ما به تو قائم چو تو قائم به ذات نظامی – مخزن الاسرار ✍️دکتر محمدی مبارز (ایلیا) @adabkhane
♦️واکاوی واژگان - خانواده 2 🦋واکاوی واژه 1.مادر: ماد + در= یعنی«پدید آورنده ما» 2. مادر: آنکه ما را به دنیا آورده (در آورده) است. 3. «مادر» = مادینه ای،(ماده ای) که فرزندی به دنیا می آورد. 4. نیز این واژه از زبان هندی- پارسی- اروپایی و هم خانواده ی (هم معنی) واژه ی ماما یا مامان می باشد و هیچ پیوندی با واژه عربی ندارد. این واژه در زبان اوستایی ماتر mã-tar که «ما» یعنی دفاع کننده به هر بهایی و «تر» یعنی نگهداری کننده؛ و مادر یعنی کسی که هم به هر بهایی از فرزندش دفاع می کند و هم از او نگهداری می کند. ♦️واکاوی واژه در زبان سنسکریت: پیتر حرف «پـِ » در «پدر» از پاییدن است. پدر یعنی پاینده کسی که می پاید. معانی دیگر: پشتیبان، پاینده، مراقبت کننده، ارث و میراث( در زبان سغدی) پدر در اصل پایدر یا پادر بوده است. جالب است که تلفظ «فاذر» در انگلیسی بیشتر به «پادَر» شبیه است تا تلفظ «پدر» ! پدر: کسی که مراقب خانواده اش است و آنان را می پاید. ♦️واکاوی واژه مامان : ما + مان( بن مضارع ماندن است). چنانچه مان در کلمات مانا و ماندگاری و ساختن … کاربرد دارد. مامان: ما+ مان= ما و میهمان را برای ماندن در زندگی نگهداری می کند. میهمان: میه و مه = بزرگ + مان مان در خانمان ،جایگاه اصلی سکونت است نه خانه، چراکه خانه محل گذر و خان است. آری میهمان، بزرگی است که از خان عبور کرده و به مان(جایگاه ماندن) رسیده است. ♦️واکاوی واژه (ریشه کُردی) بابا= معرب(عرب شده) پاپا است. کسی که بر روی دو پا می ایستد و استوار است و در راه خانواده کار می کند. به پیران کامل که بمنزله ٔ پدر باشند «بابا» گویند چنان که باباافضل کاشی و باباطاهر. صورت های دیگر بابا= پاپ، آتا، دادا، daddy، tata و… ♦️واکاوی واژه دُختر از ریشه «دوغ» است که در میان مردمان آریایی به معنی «شیر» بوده و ریشه واژه ی دختر «دوغ دَر» بوده به معنی «شیر دوش» زیرا در جامعه کهن ایران باستان کار اصلی او شیر دوشیدن بود. به daughter در انگلیسی توجه کنید. واژه daughter نیز همین دختر است . gh در انگلیس کهن تلفظی مانند تلفظ آلمانی آن داشته و « خ » گفته می شده. در اوستا این واژه به صورت دوغْــذَر doogh thar و در پهلوی دوختدر می باشد. دوغ در در اثر فرسایش کلمه به دختر تبدیل شد . چکیده معنی دختر 1. آنکه کار دوخت و دوز را بر عهدهدارد. 2. آنکه برای خانواده شیر و فرآورده های شیر را از مَشک درمی آورد. ♦️واکاوی واژه تلفظ پِسر تحت تأثیر کلمه پِدر پدیدآمده که در واقع پُسَر درست است. اما پُسر، «پوسْتْ دَر» بوده است. کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود و آنان چنین نامیده شدند. پوست در، به پسر تبدیل شده است. در پارسی باستان puthra پوثرَ و در پهلوی پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَ است. در بسیاری از گویشهای کردی از جمله کردی فهلوی (فَیلی) هنوز پسوند «دَر» به کار می رود. مانند «نان دَر» که به معنی «کسی است که وظیفه ی غذا دادن به خانواده و اطرافیانش را بر عهده دارد». پسر: برای خانواده پوست حیوان( گوسفندو…) در می آورد تا لباس و… فراهم کند. ♦️واکاوی واژه / خوهر مادینه ای که دارای یک پدر و مادر باشد. به نظر می‌رسد خواهر (خوهر) خواه+ پسوند معنا ساز ــَر یا ــار، است یعنی آنکه خواهنده( در حالت فاعلی زبان خوارزمی) و خواهانِ خانواده و آسایش آن است. ♦️واکاوی واژه ریشهbher هندواروپایی است به معنی بردن. برادر: بَرَنده، حمل کننده، حفظ کننده، حامی و پشتیبان، نگهبان آتش.. بَرادر: بَرا + در/بر +اَدر. یعنی آنکه برای آسایش ما کار(پشتیبانی و نگاهبانی و.. ) انجام می دهد. منبع : فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، دکتر محمد حسن دوست ج1 ص 431 همچنین شکل های دیگر «بَر» در برادر، مثل : بَر و بازو، بَرومند، بَر و سینه و… پس «بَر» در برادر: دارنده بَر و بازو و قدرت برای بَرندگی حَمل کردن و نگهبانی و… است. ♦️واکاوی /میهمان مهمان/ میهمان: مِیه و مِه = بزرگ + مان(جایگاه ماندن، مثل خانه/خانمان) اما، اصل واژه خانه، خانمان است. مان در خانمان ،جایگاه اصلی سکونت است و خانه، گذرگاه و خان است. پس میهمان: یعنی بزرگی که از خان (خانه) عبور کرده و به مان(جایگاه ماندن) می رسد و می ماند. خوش آن دمی که در آید سپیده دم ز درم/ پر از ستاره و مه ساخت خانمان مرا/ دل شکسته خسرو به جانب تو شتافت/ غریب نیست، نگهدار میهمان مرا/ شبی با ما خیال خویشتن را میهمان گردان/ چو خسرو هر طرف از عشق خود بی خانمان گردان/ (امیر خسرو دهلوی) ♦️ممکن است معانی دیگری نیز برای این واژگان باشد. ✍️دکتر محمدی مبارز (ایلیا) @adabkhane
3 🦋بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنجِ حکیم🦋 ✴ ريشه برخی از واژگان کوچه بازاری و غیر پارسی ✴ ⛔️نمادهای بی فرهنگی ⛔️ ✳زپرتی :زندانی ⛔️ زپرتی: واژه روسی Zeperti به معنی زندانی است. کاربرد آن از زمان قزاق‌های روسی در ايران است. در آن دوران هرگاه سربازی به زندان می‌افتاد ديگران میگفتند يارو زپرتی شد و اين واژه کم کم اين معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش ديگر به هم ريخته است. ❇شر و ور:هیاهو ⛔️ شر و ور: از واژه فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هياهو و سرو صدا گرفته شده است. ✳اسكناس:برگه⛔️ اسکناس: از واژه روسی Assignatsia که خود از واژه فرانسوی Assignat به معنی برگه دارای ضمانت گرفته شده است. ❇فکستنی : بامزه، بیخود⛔️ فکستنی: از واژه روسی Fkussni به معنی بامزه گرفته شده است و به کنايه و واژگونه به معنی بيخود و مزخرف به کار برده شده است. ✳نخاله:آدم بی ادب ⛔️ نخاله: يادگار سربازخانه‌های قزاق‌های روسی در ايران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چيز اسقاط و آشغال و به درد نخور هم استفاده کرده‌اند… ⛔️این واژگان نشان از نفوذ بی فرهنگی و نوعی تهاجم فرهنگی است که صدسال پیش از این در ایران جولان می دادند. پس باید بدانیم که تکرار آن کلمات، رواج بی فرهنگی است⛔️ ✍️گردآوری : دکتر حسین محمدی مبارز @adabkhane
4 🟧واکاوی واژه 🟦بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید درِ گنجِ حکیم 🟥نزول :[ ن ُ ] (ع مص ) الف. فرودآمدن. ب. پائین آمدن. ج. از بالا به پائین فرودآمدن .(اقرب الموارد- آنندراج - ناظم الاطباء). 🟩نزول قرآن، با تمام نزول ها متفاوت است. برای مثال چند نزول، جدای از معنای نزول قرآن، آورده می شود 🟪به نزول گرفتن جائی را ؛ در آنجا منزل کردن . در آنجا فرودآمدن : شکایت از تو ندارم که شکر باید کرد/ گرفته خانه ٔدرویش پادشه به نزول سعدی . 🟦نزول باران 💦اگرچه باران نازل می شود: أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ( واقعه: 69) 🟨قرآن نیز نزولی بوده : وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا .(الإسراء۸۲) 🟧اما نزول قرآن، آویختنی است و نزول باران، انداختنی و نزول درجایی، افتادنی است…. 🟫قرآن، با همه چیز متفاوت است. قرآن، باران و… نیست که نازل شود و به پایان برسد، بلکه ریسمانی است که آویخته شده و ماندگار است. که می توان آن رشته الهی را گرفت و به تقرب دست یافت. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا…(103 آل عمران) 🟩گرَت هواست که معشوق نگسلد پیمان /نگاه دار سر رشته تا نگه دارد.(حافظ) ⬜️آری مراد از نزول قرآن تحصیل سیرت خوب است . (گلستان). 🟥باشد که حقیقت قرآن کریم،بیش از پیش آشکار گردد. 🔷پژوهنده: @adabkhane
5 / 🦋بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم🦋 واکاوی واژه پیجامه/پای جامه پیجامه[ مَ / مِ ] (اِ مرکب) 🔸از کلمهٔ هندی «پوی جاما» و آن نوعی شلوار گشاد است که زنان هند می پوشند. لباسی گشاد و سبک مرکب از نیم تنه و شلوار بند دار برای داخل خانه و خواب 🔸به نظر می رسد اصل این واژه «پا جامه» یا «پای جامه» ( جامه ای که در پای کنند ) بوده که از فارسی به زبان های هندی رفته و از آنجا به انگلیسی داخل شده و سپس فرانسویان آن را از انگلیسی گرفته و پیژاما «pyjama» گفته اند. آنگاه این واژه راه ایران را در پیش گرفته و این بار با تلفظ فرانسوی وارد فارسی شده است. 📚منابع: لغت نامه دهخدا فرهنگ معین @adabkhane
۷ 🔍واکاوی واژگان 🔍 🎁 واژه صدقه 🎁 💞بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم 💞 📒صدقة. [ص َ دَ ق َ ] (ع اِ) آنچه بدرویش دهی در راه خدای تعالی. مترادف صدقه: بلاگردان، خیر، خیرات، خیریه، تصدق، زکات 📝لغوی: صدقه از ریشه صدق است که در لغت به معنای صحت ایمان شخص به ادای شکر خداست . « الصدقة شکر ٌ لله تعالی علی نِعَمِهِ وهی دلیل بصحة ایمان مؤ دیها وتصدیقِهِ ولهذا سُمیِت صدقة ( مهر زنان راهم صداق گویند که نشانه صداقت مرداست) » 📗 الموسوعة الفقهیة ✏️اصطلاحی: «صدقه» عبارت است از: مقدار مالى كه آن را از دارايى خود خارج كنند و با قصد قربت، به مستمندان بدهند و دو نوع است: واجب (زكات مال و زكات فطره) و مستحب. برابر پارسی: دردگردان 🎁انواع صدقه : صدقه بر پنج گونه است: 1: صدقه مال، که همان بذل و تصدق و انفاق است. 2: صدقه جاه و مقام، که شجاعت و واسطه شدن است (برای رفع حوائج و مشکلات دیگران). 3: صدقه عقل و نظر، که همان مشورت و شور دادن است. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: صدقه بدهید بر برادرانتان با علمی که او را راهنمایی کند و رأی و نظری که او را استوار سازد و آموزش را اصلاح نماید. 4: صدقه علم، و آن بذل علم به اهلش، و نشر و گسترش آن بر مستحق آن است. حضرت محمد(ص) در این رابطه فرموده اند: از صدقه اینکه آدمی علم را به مردم تعلیم دهد و فرمود: زکات علم، یاد دادن آن به کسی که نمی‌داند. 5: صدقه زبان، که همان اصلاح و وساطت بین مردم و کوشش در خاموش کردن چیزهایی که موجب افروختن کینه‌ها و خصوصیت‌هاست و اصلاح و آشتی دادن میان افراد. ☀️از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: با فضیلت‌ترین صدقه، صدقه زبان است. عرض کردند: یا رسول‌الله صدقه زبان چیست؟ فرمودند: شفاعتی که به واسطه آن، اسیری(بیچاره و مظلومی) را آزاد کند و از ریختن خونی مانع گردد و به برادر خویش خیری رساند و بدی و ناخوشایندی را از او دفع نماید. 📚منابع: 1-نهج‌البلاغه، ص 494، حکمت 137 و 138 2-بحارالانوار، ج 75، ص68 3-کافی، ج 4، ص 3 4-مشکاة‌الانوار، ص 70 5-آموزه‌های اخلاقی در کلام معصومین، ص 260 – 249 – 250 6-بحارالانوار ، ج 73 ، ص 138 7-عدةالداعی، ص 71 – 72 8- بحارالانوار ، ج 93، ص 137 ✍پژوهش: @adabkhane
۸ 🦋 بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم 🦋 / 🔸جای بلندی که برای نگهبانی عمارت و قلعه درست کنند(۱)،علم و رایت (۲) و.... همچنین در فارسی ‫کهن واژه «برز» در «البرز» به معنای «بالا، بلند،بزرگ»است(۳) که معرب (عربی شده) آن، همان «بُرجْ» است. «تَبَرُّجَ» از واژه «برج» گرفته شده است و به معناى خودنمايى است.به بررسی دو آیه از قرآن کریم می پردازیم: ۱.وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ و در خانه‌هایتان بنشینید و آرام گیرید ( بی‌حاجت و ضرورت از منزل بیرون نروید) و مانند دوره جاهلیت پیشین با آرایش و خود آرایی بیرون نیایید (۴) ۲.وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ ۖ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ و زنان سالخورده که باز نشسته‌اند و امید ازدواج و نکاح ندارند بر آنان باکی نیست در صورتی که اظهار تجملات و زینت خود نکنند که جامه‌های خود (یعنی لباسهای رو مانند عبا و چادر و روپوش و امثال آن) را نزد نامحرمان برگیرند، و باز هم عفت و تقوا گزینی (و بر نگرفتن جامه) بر آنان (در دین و دنیا) بهتر است، و خدا (به سخنان خلق) شنوا و (به اغراض و نیّات آنها) آگاه است (۵) 🔹نتیجه: پس با همه این اوصاف،تَبَرُّج در اسلام غالباً به معنای جلوه‌گری آمده‌است؛ بدین‌گونه که زن، بلندای خود را متبرّج (جلوه‌گر) می‌سازد.کلمهٔ تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابرِ مردم است، همان گونه كه برج در ميان ساختمان‌هاى ديگر جلوه‌ى خاصّى دارد. به امید روزی که عطر بهشتی حجاب در فضای جامعه اسلامی پراکنده شود و دختران و زنان با توجه به گفتار و کردار سرور زنان عالم ، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام به کمال شایسته خویش دست یابند،ان شاء الله 🤲 ✍️ ایلیا/خیری (دکتر حسین محمدی مبارز ،صادق خیری) 📚منابع: ۱.واژه نامه معین ۲.لغت نامه دهخدا ۳. در اوستا «هره برزَیتی» Harā Bərəzaitī پهلوی «هربرز» مرکب از دو جزء: هر، به معنی کوه و برز به معنی بالا و بلند و بزرگ. در ادبیات پارسی «برزکوه» هم به معنی البرز آمده و ترجمهٔ تحت‌اللفظی آن است. (لغت نامه دهخدا) ۴.سوره‌احزاب،آیه ۳۳ ۵.سوره نور،آیه ۶۰ @adabkhane
۹ دکترحسین محمدی مبارز برای تماشای کامل کلیپ،به لینک زیر مراجعه بفرمایید 👇👇 ✨https://www.aparat.com/v/DRpeO @adabkhane
۱۰ ✨ نامگذاری واژه ها بر پایه آوا ( در انگلیسی) ✅ سگ: bark / woof 🐶 ✅ سگ ( در حین عصبانیت ) : growl 🐶 ✅ توله سگ: yap 🐶 ✅ بز یا گوسفند: bleat 🐏 ✅ پرنده یا میمون: chatter 🐧 🐒 ✅ قورباغه: croak / ribbit 🐸 ✅ مار: hiss 🐍 ✅ گرگ یا سگ: howl / growl / bay 🐺 ✅ گربه: meow / purr 🐈 ✅ گاو: moo / low 🐄 ✅ خوک: oink / grunt 🐖 ✅ فیل: trumpet 🐘 ✅ پرنده: chirp / tweet / twitter / sing 🕊 ✅ اسب ( شیهه ) : neigh / whinny / nicker 🐎 ✅ زنبور: buzz 🐝 ✅ مرغ: cluck / cackle 🐔 ✅ خروس: cock - a - doodle - doo / crow 🐓 ✅ غاز: honk / quack 🪿 ✅ اردک: quack 🦆 ✅ موش: squeak 🐀 ✅ عقاب: screech / scream 🦅 ✅ جغد: hoot / screech 🦉 ✅ خفاش: screech 🦇 ✅ شیر، خرس، ببر: roar 🦁 🐅 🐻 ✅ کلاغ: Crow🐦‍⬛️ ✅ خر، گورخر، الاغ: bray 🦓 ✅ شتر: grunt 🐪 ✅ جیرجیرک: chirp / creak 🦗 ✅ دلفین: click 🐬 ✅ بوقلمون: gobble 🦃 ✅ زرافه: bleat 🦒 ✅ صدای هر جوجه پرنده: cheep 🐥 ✅ شغال: howl ✅ کفتار: laugh / scream ✅ صدای هر حیوانِ نر بزرگ: bellow 🐋 ✅ صدای هر حیوانی که از روی خشم باشه: snarl 😾 ✅ صدای کشیدن هوا داخل بینی: sniff 😪 ✅ صدای بیرون دادن هوا از داخل بینی: snort 😤 @adabkhane
۱۱ بسم‌الله الرحمن الرحیم واکاوی واژه «موکب» [مَ / مُو کِ]جمع: مواکب: سواران، گونه ای از رفتار. (ناظم الاطباء) موكب : دسته اسب سواران ، سواری، گردش سواره ، راه پيمایی ، قدم رو ، قدم برداری ، گام. گروهی از سواران يا پيادگان و شترسواران که در خدمت سلطان یا برای آرايش و زينت امير خود باشند. (ناظم الاطباء) «با موکبيان يابم در موکب او جای با مجلسيان يابم در مجلس او بار» (فرخی) «بسي نمانده که شاه جهان بيارايد مصاف و موکب او را به صدهزار سوار». (فرخی) «بر آن دکان بايستاد... و موکبی سخت نيکو و بسيار مردم آراسته با سلاح تمام بگذشت.»(تاريخ بيهقی چاپ اديب ص272). «ز گردی کز هوای کفر خيزد چه زحمت موکب پيغمبری را.» (ظهير فاريابی) موکب داری: سرپرستي سواران و پيادگان که در التزام رکاب پادشاهند. جلوداری (آنندراج) «به موکب داريش ناموس اکبر خرامان گشته چون طاوس انور.» (اميرخسرو) اما واژه موکب در فرهنگ شیعیان عرب برای اشاره به هیئت و دسته عزاداری نیز به کار رفته است. در کشور عراق از دو واژه «موکبُ الْعَزاء؛ موکب عزاداری» و «موکبٌ خِدْمیّ؛ موکب خدماتی» استفاده می‌شود. اما مَوْكِب از ریشه وكب است. یعنی رفتار و حرکتی انجام دادن. چنانچه «مَوْكِبُ الجنازةِ»: تشيع جنازه. گاه حرکت قطره های اشک. مثال: «تكبی مع اُمها: برای مادرش گريه کرد» تحرک برای خدمت به محبوب «أنا فی موكب حب:من در مرکب عشقم.» نتیجه موکب با خیمه و هیأت متفاوت است. موکب، رفتاری است که از یک هیأت(گروه) سر می زند و برای خدمت به امیر، گاه و بیگاه خیمه ای برپا می کنند. در حقیقت موکب داری، رفتاری برای خدمت است که به طور خاص برای شاه کربلا انجام می گیرد که با اشک و عشق همراه است. ✍محمدی مبارز ..................... @adabkhane