eitaa logo
ادبخانه
1.5هزار دنبال‌کننده
410 عکس
101 ویدیو
37 فایل
🌍ادبخانه موسسه فرهنگی هنری ایلیا ترنج 🔶ادبخانه، دانشخانه مجازی ادبیات و آیین است. در این سرای دانش، بُن مایه های شعر وادبیات ، پژوهش های ادبی، آیینی و....را می توان یافت. 🔷آیدی مدیر (صادق خیری): @Sadeghkheyri
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل‌نامه دیباج 10.pdf
12.87M
📌فصلنامه ادبی دیباج با موضوع ادبیات مقاومت از بهار 1402 کار خود را آغاز کرده است. 🔗محور شماره دوم فصلنامه دیباج: نويسنده و شاعر برجسته آلمانی در قرن بیستم، گونتر ویلهم گراس است که در سال ۱۹۹۹، برنده جایزه نوبل ادبیات شد، و با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور موثر داشت. و بر اسرائیل مسلح به سلاح هسته‌ای زبان اعتراض گشود و آن را تهدیدی علیه صلح جهانی دانست. 🔗 شایان یادآوری است، دیباج آماده دریافت یادداشت، مقاله، اشعار و آثار عزیزان در سایر قلمروهای ادبیات مقاومت نیز خواهد بود.مفتخر خواهیم بود که آثار، یادداشت و پژوهش های جنابعالی را برای شماره بعدی فصلنامه دریافت کنیم. 🤩📚 راه‌های ارتباطی: ایمیل:👈 bonyadafra@gmail.com شماره تماس:👈 00989167564703 ╔═ೋ✿࿐ @hatef_int ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🦋════ೋ❀⛥
۲۷ یا رب به محمد و علی و زهرا یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا کز لطف برآر حاجتم در دو سرا بی‌منت خلق یا علی الاعلا (۳۵۷-۴۴۰ ق) @adabkhane
9 تقدیم به سلام الله علیها: آن که نه سیراب از آب است و از خوردن نه سیر باتمام خویش در راه حسینش شد نصیر آه شد شأن نزول سوره ی انسان چنین بی حسینش هم یتیم و هم فقیر و هم اسیر سوره ی فتح علی در خطبه اش با کوفه گفت: نوشتان باد آتش آن منزلگه «سا ءت مصیر» ای مراعات نظیر ای کاش می مردی که شد؛ روبه رو ابن زیاد ای وای با «خیر کثیر» پیرهن را می درید این زن اگر زینب نبود آن زمانی که حسینش شد کفن پوش حصیر چون که زیبا دید با کوهی از اندوهی بزرگ کربلا تا شام راهش شد ولی «سهلاً یسیر» می شد آری بی اثر سیلی بر آن گوش سمیع می شد اصلا داغ بی معنا در آن چشم بصیر گرچه دشوار است این راه و پراست از کوفیان یک نفر مانند زینب هست خضر این مسیر قم @adabkhane
مهدی رحیمی زمستان.mp3
15.86M
۶ 🟦شرح غزل 🟩(قافیه مُرَدّف) 🟨شاعر 🟥شارح @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهارصد-کنایه-و-ضرب-المثل.pdf
806.6K
۱۴ 🟦 چهارصد کنایه و ضرب المثل (شیرگاه) @adabkhane
20487496602814 (1).pdf
1.15M
۱۵ گربه(کنایه ها و ضرب المثل ها) گرد آوری: و زیر نظر @adabkhane
۱۰ «یا حسین بن علی خون گرم تو هنوز از زمین می‌جوشد هرکجا باغ گل سرخی هست آب از این چشمه خون می‌نوشد. کربلایی است دلم» @adabkhane
3147.mp3
932.8K
🔴حافظ خوانی @adabkhane
🔵ادبخانه 🟡خانه ادبیات و آیین 🟢کانال را به دوستان 🟣معرفی کنید... 🔴نشانی دعوت👇 https://eitaa.com/adabkhane
۲۸ یا قاسم (ع) قاسم شدی که روی زمین، قسمتت کنند این تکه های تن، سند افتخار توست (معاصر) @adabkhane
۲۹ کمان حرمله هم می کشید آنجا آه چرا که قامت او از سه شعبه کمتر بود / (معاصر) @adabkhane
عجب ماجرایی داشتی کل علی- ۱۶ 🌸بسم الله الرحمن الرحیم هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم🌸 🤔عجب ماجرایی داشتی کل علی❗️ 🕋… یك بابایی مستطیع سفر حج شده بود و بعد از بازگشت از مکه همه به او می‌گفتند: 🕋حاجلی (حاج علی) ‼️اما یك دوست قدیمی داشت كه مِثل قدیم، باز به او می‌گفت: … كَلَلَی (كَل علی ـ كربلایی علی)‼️ مِثل اینكه اصلاً قبول نداشت، این بابا حاجی شده⁉️ ⚠️این بابا هم از آن آدم‌هایی بود كه تشنه عنوان و لقب هستند و دلشان لك زده برای عنوان❗️ و به هر قیمتی حاضر هستند که اسم و عنوان آنها را با آب و تاب ببرند!!! … حاج علی پیش خودش گفت: باید كاری بكنم تا رفیقم یادش بماند كه من “حاجی” شده‌ام؛ به این جهت یك شب شام مفصلی تهیه دید و رفیقش را دعوت كرد … … بعد از اینكه شام خوردند، نشستند به صحبت كردن و او صحبت را، به سفر مكه‌اش كشاند و تا توانست سعی کرد به رفیق قدیمی بفهماند كه حاجی شده‼️ … توی راه حجاز یك نفر سرش به كجاوه خورد و شكست!! … یك همچین دهن وا كرد، آمدند و به من گفتند “حاج علی” از آن روغن عقربی كه همراهت آورده‌ای به این پنبه بزن، بعد گذاشتند روی زخم، فردا خوبِ خوب شد! … همه گفتند خیر ببینی “حاج علی” كه جان بابا را خریدی❗️ … در مدینه منوره كه داشتم زیارت می‌خواندم، یكی از پشت سر صدا زد “حاج علی”، من خیال كردم شما هستی، برگشتم دیدم یكی از همسفرهاست، به یاد شما افتادم و نایب‌الزیاره بودم …❗️ … توی كشتی كه بودیم دو نفر دعوایشان شد! نزدیك بود خون راه بیفتد!! همه پیش من آمدند كه “حاج علی” به داد برس، كه الان خون راه می‌افتد!!! .. وسط افتادم و آشتی‌شان دادم! همسفرها گفتند: خیر ببینی “حاج علی” كه همیشه قدمت خیر است❗️ … نزدیكی‌های جَده بودیم كه دریا طوفانی شد! نزدیك بود كشتی غرق شود كه یكی از مسافرها گفت: “حاج علی” از آن تربت اعلات یك ذره بینداز توی دریا تا دریا آرام بشود!!! همین كه تربت را توی دریا انداختم؛ دریا شد مثلِ حوضِ خانه‌مان!!! همه همسفرها گفتند: خدا عوضت بدهد “حاج علی” كه جان همه ما را نجات دادی❗️ … خلاصه گفت و گفت تا رسید به در خانه‌شان؛ … همه اهل محل با قرابه‌های گلاب آمدند پیشواز و صلوات فرستادند و گفتند “حاج علی” زیارت قبول… همین كه پایم را گذاشتم توی دالان خانه و مادر بچه‌ها چشمش به من افتاد گفت: وای “حاج علی‌جان”… همین را گفت و از حال رفت!!! … خلاصه هی “حاج علی حاج علی” كرد تا قصه سفر مكه‌اش را به آخر رساند. وقتی كه خوب حرف‌هایش را زد، ساكت شد تا اثر حرف‌هاش را در رفیقش ببیند❗️ رفیقش هم با تعجب فراوان گفت: عجب سرگذشتی داشتی “كل علی” ⁉️ معنای کنایی 👈… زمانیکه یك نفر به دقت تمام برای دیگری حرف بزند؛ اما آخر كار ببیند كه حرفش در او اثر نكرده، این مَثل را، به زبان می‌آورد … @adabkhane
۳۰ پیچیده شمیمت همه جا‌ ای تَن بی سر چون شیشه‌ی عطری که سرش گم شده باشد @adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا