🟥گرگ بالان دیده/ باران دیده/ دالان دیده؟
#ضرب_المثل ۲۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
گرگ بالان دیده/باران دیده/دالان دیده؟
⬛️ در پیش درآمد، دلایلی را که تا کنون به معانی بالان و باران پرداخته اند، می آورد.
اما در پایان، دیدگاهی ( دالان/بالان) نو،پیش چشم نهاده می شود:
🟩 گرگ باران دیده :
وجه تسمیه را اینگونه ذکر کنند که گرگ تا وقتی باران ندیده است از آن بسیار می ترسد
و حتی الامکان احتیاط میکند تا اینکه به طور اتفاقی، مجبور به خوردن باران شود.
بعد از آن دیگر نمی ترسد، از این جهت مثل مذکور برای کسی استعمال می شود که کار آزموده و زیرک شده باشد. (فرهنگ نظام).نظامی می سراید:
ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد بجای حریر.
و دیگری سروده :
دوش میرفتم بکوی یار، بارانم گرفت
در میان عاشقان، من گرگ باران دیده ام .
(انجمن آرای ناصری ص 72) (آنندراج ).
کمال خجندی نیز ( قرن هشتم) می سراید:
مرا از گریه ی بی حد نترسانید ای یاران
که گرگی اینچنین،باران فراوان یاد می دارد.
🟫امابه کار بردن واژه ی باران در این اصطلاح ممکن است نادرست باشد زیرا همهی گرگ ها،باران دیده هستند
و گاه در روزهای زمستانی و بارانی بیشتر از لانه بیرون می شوند و به شکار می روند
و اگر باران دیدن علت با تجربه شدن گرگ باشد، این شامل تقریبا همه حیوانات است نه فقط گرگ ها.
🟪گرگ بالان دیده :
اما معنای عبارت “بالان” در لغتنامه دهخدا:
بالان:تله ی جانوران،دهلیز.
و نیز طبق این منابع:برهان قاطع،فرهنگ رشیدی،فرهنگ لغات شاهنامه،انجمن آرای ناصری و ناظم الاطباء :تله ای که بدان جانوران گیرند.
🟧دهخدا از قول صاحب انجمن آرای ناصری می گوید:
از اینجاست که آنکه را مجرب در امور باشد و به مصائب گرفتار شود “گرگ بالان دیده” گویند و این مشهور است و بقول رشیدی باران غلط است.( فرهنگ رشیدی)
🟦پس ” گرگ بالان”، گرگی است که چند بار از دشواری و خطرِ بالان، نجات یافته وپختگی و آزمودگی لازم را در شکار پیدا کرده باشد.
🟥معنای کنایی
اما اصطلاح ” گرگ بالان دیده “برای آدمی، آن است كه آزموده ، سرد و گرم چشیده و دنیا دیده باشد. وشاید این افراد آزموده آنانی هستند
که با اندیشه های عاقلانه ازهمه ی دشواری ها و بلاها، رهایی یافته و راه و رسم زندگی را فرا گرفته اند
و ممکن است عامه ی مردم چون معنی واژهی “بالان” را نمیدانستند آن را به باران و بدین ترتیب اصطلاح را به ” گرگ باران دیده ” تبدیل کرده اند.
✍نویسنده گرگ بالان دیده را می پسندد. چراکه جدای از دلایل یاد شده، می نویسد که بالان، همان معنی دالان و دهلیز را دارد که جای تنگ و باریک را گویند.
در این معنا نیز،محمد غزالی (در کیمیای سعادت، ج ۲،ص۶۱۶) آورده است: …و اگر تو را گویند در بالانی [ دالانی] شو تاریک که ندانی که در آن بالان چاهی ست یا سنگی…
تحقیق: دکتر محمدی مبارز
@adabkhane
#شاه_بیت ۴۱
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
بیگمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
#گلستان_سعدی
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ١١
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔷مبانی وزن شعر فارسی۶
📕ارکان۱:
همانطور که در صرف عربی، قالبهایی برای کلمات اختراع کرده اند و مثلاً میگویند شاعر بر وزن فاعل، در عروض نیز برای کلمات (یا مجموعهٔ چند هجای کوتاه و بلند) قالبهایی وضع کرده اند و مثلا می گویند:
«می آیم» شامل سه هجای بلند است، (– – –) بر وزن مفعولن.
بنای این قوالب بر «ف» و «ع» و «ل» است و البته این قرارداد است و می توان به جای آن هر معادل دیگری را به کار برد.
📘بعد از تقطیع اشعار به هجاها، با توجه به جدول ارکان، به جای هرچند هجا یک رکن قرار می دهیم.
♦️به این عمل رکن بندی میگویند.
📙مثلا در این بیت امیر معزی:
ای کاروان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
📘بعد از تقطیع ملاحظه می کنیم که مجموعه یا طرح (– – U –) در هر مصراع چهار بار تکرار می شود. رکن معادل این طرح در جدول ارکان، مستفعلن است.
بدین ترتیب برای نشان دادن فرمول وزن، چهار بار میگوییم: مستفعلن.
📙از تکرار این ارکان (مجموعهی هجاها) است که وزن ایجاد می شود.
📕یکی از فواید استفاده از ارکان این است که به کمک آن می توان وزن شعر را به صورت «فرمول» برای کسی خواند و مشخص کرد.
📗مثلاً وزن این مصراع حافظ:
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها»
«مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن» است.
📕تحقیق:ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۲
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟣مبانی وزن شعر فارسی۷
🟢ارکان۲:
🔵برای سهولت، تصویرِ ارکان را در زیر آورده ایم؛
چنانچه ملاحظه میکنید در هیچ رکنی بیش از دو هجای کوتاه متوالی و سه هجای بلند متوالی قرار نگرفته است.
از این ارکان فَعْ و فَعَلْ فقط در پایان مصراع می آیند. اما ارکانی که به هجای کوتاه ختم شدهاند هیچ گاه در پایان مصراع قرار نمیگیرند(فقط در آغاز و میان مصراع میآیند).
از بقیهی ارکان، هم در آغاز و هم در حشو و هم در پایان مصراع استفاده می شود.
🟠اغلب اوزان بر اساس پایههای چهار هجایی و سه هجایی است.
🎵وزن:
📕آهنگی را که از ترکیب و توالی منظم و مخصوصی از هجاها به وجود میآید وزن گویند.
واحد وزن یا حداقل وزن، رکن است.
ارکان به دو طریق زیر با هم جمع میشوند و وزن مصراع را به وجود میآورند:
۱- متفق الارکان(متحد الارکان)
مثل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
(ل – – –) چهار مرتبه
۲- متناوب الارکان
مثلا: فعلاتُ فاعلاتن فعلات فاعلاتن
(ل ل – ل/ – ل – –/ ل ل – ل/– ل – –)
🔷تذکر: قدما گاهی شعر را به نحوی رکنبندی میکردند که هیچ نظمی مابین ارکان به چشم نمیخورد، یعنی نه متفق بود و نه متناوب؛
مثل این وزن:
مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلُن
(– – ل/ – ل – ل/ ل – – ل/ – ل –)
به این گونه اوزان، مختلف الارکان میگفتند. اما اینگونه اوزان را نیز میتوان به نحوی رکنبندی کرد که مابین ارکان اتحاد یا تناوب باشد و مثلاً به جای وزن فوق گفت:
مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
📙که با توجه به اینکه فَعَلْ(= مفا) دو هجای اول مفاعلُ است، وزن، متناوب الارکان محسوب میشود.
📗ما اوزان را به همان طریق سنتی رکنبندی میکنیم تا رابطهی ما با عروض قدیم قطع نشود؛
📕تحقیق :ایلیا – علیاری
(دکتر محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۳
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟢اوزان اشعار فارسی۱
📙از اجتماع ارکان مختلف، اوزان گوناگونی پدید می آید. در هیچ وزنی کمتر از دو و بیشتر از چهار رکن وجود ندارد.
به عبارت دیگر کوتاه ترین مصراع شعر سنتی فارسی دارای دو رکن و طویل ترین آن دارای چهار رکن است.
اگر رکنی در یک مصراع چند بار (۲، ۳، ۴) تکرار شود وزن حاصل را متفق الارکان و اگر ارکان مصراع یک در میان تکرار شود وزن آن را متناوب الارکان گویند.
📘در عروض سنتی برای هر یک از اوزان، اسمی نهاده بودند، مثلاً اوزان مبتنی بر مفاعیلن را (هَزَج) و اوزان مبتنی بر فاعلاتن را «رَمَل» و اوزان مبتنی بر مستفعلن را «رَجَز» می گفتند.
در عروض جدید احتیاجی به حفظ اسامی اوزان نیست و در مواقع لزوم می توان به کتب عروضی قدیم مراجعه کرد.
📙جدای از بحر، حدود ۳۰۰ وزن در شعر فارسی موجود است.
خوش آهنگ ترین و رایج ترین اوزان، همان هاست که حافظ و مولوی در دیوان خود به کار برده اند؛ که آنها را ذکر خواهیم نمود!
چنان که قبلا گفته شد برخی از اوزان در کتب عروضی سنتی به ارکان گوناگون رکن بندی شده است.
به آن اوزان مختلف الارکان می گفتند که اصطلاح متناوب الارکان ما را دربر می گیرد.
📕تحقیق : ایلیا – علیاری
(دکتر محمدی مبارز –دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
﷽
#تکخانه ۲
🥀چهارده بیت به یاد
حضرت رقیه سلام الله 🥀
#پروانه
هر کس دلی به دستِ حبیبی سپرده است
«پروانه» هم، غلامِ غلامِ رقیه است
✍#استاد_مجاهدی
________🥀
از این پنجاه سال تو سه سالش قسمت ما شد
یک امشب را نمی خواهی پدر جان خودم باشی
✍#علی_اکبر_لطیفیان
__________🥀
در آزمون این تنِ رنگین کمانی ام
بین هزار رنگ، کبود انتخاب شد
✍#هادی_ملک_پور
__________🥀
هر چه خوردم،زخم بود و زخم بود و زخم بود
دختر تو سیر شد از شام، مهمانی بس است
✍#محمد_سهرابی
__________🥀
هر چند بی پیکر، ولی آخر رسیدی
شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی
✍#وحید_محمدی
_______🥀
با کاروان نیزه سفر می کنم پدر
با طعنه های حرمله سر می کنم پدر
✍#وحید_قاسمی
_______🥀
راضی به زحمت تو نبودم که این چنین
بر دیدن رقیه خود با سر آمدی
✍#سید_رضامؤید
_______🥀
دختر و این همه غم، آه سرم درد گرفت
آن طرف یک نفر انگار که سر می آورد
✍#کاظم_بهمنی
______🥀
در گوشه ی خرابه ،به جای ستاره ها
تا صبح ،زخم های تنش را شمرده بود
✍#محسن_عرب_خالقی
_______🥀
پس از قتل تو ای لب تشنه، آب آزاد شد بر ما
شرار آتش است اين آب بر کامم، نمی نوشم
✍#غلامرضا_سازگار
_______🥀
چشمانم از داغ تو شد باغ شقايق
در خون رها وقتی که ديدم پيکرت را
✍#یوسف_رحیمی
_______🥀
لقمه به دست،حرمله می خورد نان، ولی
با پشتِ دست،طفلِ تو را سير كرده است
✍#حسن_لطفی
_______🥀
با سر برای دیدن یک غنچه آمدی؟!
دارم گلاب می شوم از شرم روی تو
✍#مسعود_اسدی_خانوکی
________🥀
شلاق را گاهی تحمل میکند شانه
اما نه وقتی شانههای لاغری باشد
✍#قاسم_صرافان
________🥀
@adabkhane
_______🥀
#عروض_و_قافیه ۱۴
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔶اوزان اشعار فارسی۲
🔹 اوزان به کار رفته در اشعار حافظ بالغ بر ۲۳ وزن می باشد.
ما در این جا به ۱۰ وزن اشاره می کنیم؛ علاقه مندان می توانند برای آشنایی با تمام اوزان به کتب عروض و قافیه مراجعه نمایند…
۱- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
(بحر رَمَل مُثَمَّن مخبُون محذُوف)
💠مَطَلب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست
۲- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
(بحر مُجتَثّ مُثَمَّن مخبون مقصور)
💠تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
۳- مفعولُ فاعلاتُ مفاعيلُ فاعِلان
یا «مستفعلن مفاعل مستفعلن فَعَل»
(بحر مُضارع مُثَمَّن أخرب مَكفوف مقصور)
💠دوش آگهی زیار سفر کرده داد باد
۴- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
(بحر رَمَل مَثَمَّن مُحذوف)
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
۵- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
(بحر هَزَج مثمن سالم)
💠مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
۶- مفاعیلن مفاعیلن فعولن
(بحر هزج مُسَدّس محذوف)
💠مسلمانان مرا وقتی دلی بود
۷- مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
یا «مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن»
(بحر مُضارع مُتَمَن آخرب)
💠با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
۸- مفعول مفاعيل مفاعيل فعولن
(بحر هزج مثمن أخرب مكفوف مقصور)
💠دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
۹- فعلاتن مفاعلن فعلن
(بحر خفيف مخبون محذوف)
💠درد عشقی کشیده ام که مپرس
۱۰- فاعلاتن فاعلاتن فاعلان
(بحر رَمَل مسدس مقصور)
💠ماز یاران چشم یاری داشتیم
📕تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۵
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔸اوزان اشعار فارسی۳
🔹اوزان رایج و مشهور
*نزدیک ۹۰ درصد بلکه بیشتر اشعار زبان فارسی در ۳۱ وزن سروده شده اند.*
♦️فهرست اوزان رایج:
🔷۱- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
(هزج مثمن سالم)
🔷۲- مفاعیلن مفاعیلن فعولن
(هزج مسدس محذف)
این وزن، وزن ترانه است.
🔷۳- مفاعيلُ مفاعيلُ مفاعيلُ فعولن
(هزج مُثَمَّن مكفوف محذوف)
🔷۴- مفعول مفاعيلن مفعول مفاعيلن
(هزج مُثَمَّن اَخرَب)
🔷۵- مفعول مفاعيل مفاعيل فعولن
(هزج مُثَمّن اخرب مكفوف محذوف)
🔷۶- مفعول مفاعيل مفاعيل فعل
(هزج مُثَمَّن اخرب مكفوف مجبوب)
این وزن، وزن رباعی است.
🔷۷- مفعول مفاعلن مفاعيلن
(هزج مُسَدّس اخرب مقبوض صحيح عروض وضرب)
🔷۸- مفعول مفاعلن فعولن
(هزج مُسَدّس اخرب مقبوض محذوف)
🔷۹- مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
(مُضارع مُثُمَّن اخرب)
یا مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن
🔷۱۰- مفعول فاعلاتُ مفاعيل فاعلن
(مُضارع مُثُمَّن اخرّب مكفوف محذوف)
یا مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
🔷۱۱- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
(رمل مُثمن سالم)
🔷۱۲- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
(رَمَل مُثمَّن محذوف)
🔷۱۳- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
(رمل مسدس محذوف)
🔷مثنوی مولوی بر این وزن است.
🔷۱۴- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
(رمل مُثمّن مخبون)
🔷۱۵- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
(رَمَل مُثَمَّن مخبون محذوف)
🔷۱۶- فعلاتن فعلاتن فعلن
(رَمَل مُسَدّس مخبون محذوف)
💠۱۷- فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
(بحر رمل مثمّن مشکول)
💠۱۸- فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
(بحرخفيف مثمن مخبون)
💠۱۹- فعلاتن مفاعلن فعلن
(بحر خفيف مُسَدّس مخبون محذوف)
💠۲۰- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
(بحر رجز مُثمَّن سالم)
💠۲۱- مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن
(بحر بسيط مخبون)
💠۲۲- مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن
(بحر رجز مُثمّن مطْوِىّ)
💠۲۳- مفتعلن مفتعلن فاعلن
(بحرسریع مَطوی مکشوف)
💠۲۴- مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
(بحر رجز مُثمّن مطوى مخبون)
💠۲۵- مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
(بحر مُنسَرِح مُثَمَّن مطوى مكشوف)
💠۲۶- مفتعلن فاعلات مفتعلن فع
(بحر مُنسَرِح مُثمّن مطوى مَنحور)
💠۲۷- فعولن فعولن فعولن فعولن
(بحر مُتقارب مُثمَّن سالم)
💠۲۸- فعولن فعولن فعولن فعل
(بحر متقارب مُثمَّن مُحذف)
این وزن، وزن شاهنامه است.
💠۲۹- فعْلن فعولن فعْلن فعولن
(بحر متقارب مُثَمّن اثلم)
یا «مستفعلاتن مستفعلاتن»
یا «مستفعلن فع مستفعلن فع»
💠۳۰- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
(بحر مُجتَثّ مثمن مخبون)
💠۳۱- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
(بحر مُجتَثّ مثمن مخبون محذوف)
این وزن پر کاربرد ترین وزن در شعر فارسی است.
♦️نکات مهم:
اوزان «۱، ۲ ، ۵ ، ۱۰ ، ۱۲ ، ۱۵ ، ۱۹ ، ۳۱» از بقیه کاربرد بیشتری دارند!
اوزان «۳ ، ۱۱ ، ۱۸ ، ۲۱ ، ۲۳» از بقیه کاربرد کمتری دارند!
جز شماره «۲۹» سایر اوزان با ارکان سه یا چهار هجایی آغاز میشوند!
🔶تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۶
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
📘نکاتی در باب تقطیع۱
چنانکه دانستیم تقطیع این است که شعر را به هجاهای کوتاه و بلند تقسیم کنیم و سپس با رکن بندی وزن آن را پیدا کنیم.
اما اولاً تقطیع درست محتاج به رعایت دقایقی است که به آنها قواعد تقطیع و ضرورت وزن گویند و ثانیاً کمتر شعری است که بعد از تقطیع و رکن بندی وزن اصلی شعر را نشان دهد، بلکه معمولاً وزنی به دست می آید که وزن اصلی نیست و به آن وزن تقطیعی گویند.
📙برای تبدیل وزن تقطیعی به وزن اصلی (یعنی وزنی که در فهرست اوزان درج شده است) توجه به دقایقی که به آنها اختیارات شاعری گویند لازم است. پس به طور کلی برای تقطیع درست باید با فنون و شگردهایی آشنا بود که در ذیل به آنها اشاره می شود:
📗الف- قواعد تقطيع (بخش اول):
یعنی نکاتی که اگر مراعات نشود به وزن صحیح دست نخواهیم یافت:
📕۱- هجای کوتاه (یا همان «صامت + مصوت کوتاه») در آخر مصراع بلند حساب می شود:
بهشتی دید در قصری نشسته
بهشتی وار در، بر خلق بسته
ل – – – / ل – – – / ل – –
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
📗چنانکه ملاحظه می شود «ته te» که هجای کوتاه است در آخر مصراع بلند شده است.
📙و یا در این بیت حافظ:
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام
تا نـگــردد ز تــو ایــن دیــر خــراب آلـوده
ل ل – – / ل ل – – / ل ل – – / ل ل –
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
📘۲- شاعر حق دارد یک یا دو صامت اضافه بر وزن، در آخر مصراع بیاورد ( این از اختیارات شاعری است، به این نکته اشاره خواهد شد) در این صورت بر طبق قواعد تقطیع، آن صامت های اضافه را محسوب نمی داریم. مانند:
ز عـشـقِ او که یـاری بود چـالاک
ز کرسی خواست افتادن سوی خاک
ل – – – / ل – – – / ل – –
مفاعیلن مفاعیلن فعولن
حرف «ک» در کلمات «چالاک و خاک» اضافه بر وزن است
📕تحقیق : ایلیا – علیاری
(دکتر محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۱۷
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🟠نکاتی در باب تقطیع۲
الف- قواعد تقطيع (بخش دوم):
🟡۱- از آنجا که کوچک ترین جزء تشکیل دهندهٔ وزن هجای کوتاه است که دو حرف عروضی دارد، پس در تقطیع شعر، هیچ مجموعهٔ کمتر از دو حرفی نباید داشته باشیم، از این روی در صورت برخورد به صامت تنها در «وسط شعر» به اندازهٔ یک مصوت کوتاه بدان می افزاییم تا دو حرفی شده، به هجای کوتاه تبدیل شود:
مصراع «به دانش دل پیر برنا بود»
(فعولن فعولن فعولن فعل)
🔴در تقطیع چنین خوانده می شود: به دانش دل پیرُ برنا بود، یعنی به «ر» در کلمه «پیر» حرکت می دهیم.
بعضی کلمات هم که به دو صورت خوانده میشوند، مانند:
پیرزن=پیرِزن
پیرمرد=پیرِمرد
زادگاه=زادِگاه
آزاد=آزاده
♦️در هنگام تقطیع شعر، اگر به این کلمات برخوردیم، باید آن وجهی را در نظر بگیریم که برای تقطیع مناسب است! مثلا در شعر زیر:
پیرزنی را ستمی درگرفت/
دست زد و دامن سنجر گرفت/
در تقطیع میخوانیم «پیرِزن»
🔵در بین ادیبان بحث است که «باز» یا «چند» را باید به صورت اضافه خواند یا به سکون؛
این کلمات معادل یک هجای بلند و یک صامت هستند که به صامت تنها، در تلفظ عروضی یک مصوت کوتاه افزوده می شود.
🟣۲- در کلماتی از قبیل خواست، گوشت، بیست، کارد هرگاه صامت آخر به وسیلهی مصوت بعد از خود جذب نشود، همواره از تقطیع ساقط خواهد بود:
گفت زن، این گربه خورد این گوشت را/
گوشت دیگر خر اگر باشد هلا/
«مولوی»
– ل– – / – ل – – / – ل –
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
🟤حرف «د» خورد به وسیله «ا» این جذب شد، اما حرف «ت» گوشت در هر دو مصراع (جذب نشد) و از تقطیع ساقط شده است یعنی گوشت، «گوش» حساب شده است. و یا در بیت زیر:
ز عشق او که یاری بود چالاک/
ز کرسی خواست افتادن سوی خاک/
«نظامی»
«ت» خواست به وسیلهٔ مصوت بعد از خود(«ا» افتادن) ربوده(جذب) شده است؛ و از تقطیع ساقط نشد.
🟥الف- قواعد تقطيع (بخش سوم)
💠۳- صدای ترکیبی ow در آخر کلمات، اگر پیش از مصوت دیگر قرار گیرد، به o و v تجزیه می شود و صامت v جزء هجای دوم قرار میگیرد؛ این صدا در کلماتی مانند «جُو» ، «رُو»(فعل امر رفتن) وجود دارد.
🔳برای مثال در بیت زیر:
من اَر چه حافظ شهرم جُوی نمی ارزم
مگر تو از کرم خویش یار من باشی
«حافظ»
ل–ل– / لل–– / ل–ل– / ––
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
در این جا کلمه ی جُوی تبدیل به هجای کوتاه «جُ» و هجای بلند «وی» شده است:
جوی = جُ + وی
💠۴- هرگاه در کلمهای، حرف «ن» در آخر کلمه باشد و حرکت آن ساکن بود و بعد از مصوت بلند قرار گرفت و حرف اول کلمهی بعد، صامت بود؛ حرف «ن» را در هنگام تقطیع حذف میکنیم. مثال:
عاشقان دارند کار و عارفان دانند حال
این سخن در دل فرود آید که از جان گفته اند
–ل–– / –ل–– / –ل–– / –ل–
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
♦️چنانکه ملاحظه می شود در این بیت کلمات «عاشقان» و «عارفان» و «این» و «جان»، (معادل «عاشقا» و «عارفا» و «ای» و «جا») حساب شدهاند.
◾️تنها استثناء نون کلمهٔ «زینهار» است که همیشه برخلاف قاعده در تقطیع حساب می شود:
زینهار از آب شمشیرت که شیران را از آن
تشنه لب کشتی نهنگان را در آب انداختی
نکته: برای تشخیص اینکه حرف «ن» را در تقطیع ساقط کنیم، میتوانید حرف«ت» را جایگزین کنید؛ اگر وزن شعر مختل شد، حرف «ن» اضافه است.
📕تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ١٨
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔴نکاتی در باب تقطیع ٣
🟡ب- اختیارات شاعری (بخش اول):
این است که شاعر از دو صورت ممکن هر کدام را که به کار برد، شعر صحیح باشد و در وزن خللی وارد نگردد، به عبارت دیگر استعمال هر یک از آن دو وجه مجاز باشد. اما باید توجه داشت که فقط یکی از آن دو صورت اصل است. بدین ترتیب با توجه به اختیارات است که اوزان تقطیعی را به اوزان اصلی برمیگردانیم.
🔵۱- شاعر مختار است در آخر مصراع، یک یا دو حرف صامت اضافه بر وزن بیاورد (یا نیاورد):
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
«حافظ»
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
🟠در آخر هر دو مصراع یک «میم» اضافه بر وزن آمده است که بر طبق قاعده از تقطيع ساقط است.
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است
که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است
«حافظ»
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
🟤در آخر این دو مصرع هم حروف «ست» از تقطيع ساقط است.
🟣در اوزان دوری که هر مصراع به دو نیم مصراع مستقل قابل تقسیم است (یعنی وسط مصراع حکم آخر مصراع را پیدا می کند)، این حکم در وسط مصراع نیز صدق میکند (یعنی می توان در وسط مصراع هم حرفی اضافه بر وزن آورد)؛ مثال:
می بیغش است دریاب، وقتی خوش است بشتاب/
ســال دگـر کــه دارد، امــیــد نـو بـهـاری/
«حافظ»
مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن
🟢همانطور که مشاهده می کنید حرف «ب» در کلمهی «دریاب» در وسط و در کلمهی «بشتاب» در آخر مصراع اول از وزن ساقط است.
🔴ب- اختیارات شاعری (بخش دوم): شاعر مختار است به جای فعلاتن در رکن اول هر مصراع، فاعلاتن بیاورد؛ برای مثال:
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیدهٔ ما شاد نکرد
«حافظ»
🟢در بیت فوق وزن اصلی «فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» می باشد که شاعر به اختیار، مصراع اول را در وزن «فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن» سروده است. یعنی به جای رکن اولِ وزن که «فعلاتن» می باشد، «فاعلاتن» آورده است!
مثال دیگر: حال دل با تو گفتنم هوس است
«حافظ»
– ل – – / ل – ل – / ل ل –
فاعلاتن مفاعلن فعلن
وزن اصلی «فعلاتن مفاعلن فعلن» می باشد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(در عروض فارسی عکس قاعده فوق صحیح نیست. یعنی نمیتوان در رکن اول وزن، به جای فاعلاتن، فعلاتن آورد! و فقط در قدما چند استثناء داریم…)
📕تحقیق :ایلیا – علیاری
(دکتر محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ١٩
بسمالله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم
🔴نکاتی در باب تقطیع ۴
ب- اختیارات شاعری (بخش سوم):
شاعر مختار است به جای دو هجای کوتاه، یک هجای بلند بیاورد¹. این اختیار که در اصطلاح به آن «تسکین» میگویند، جز در آغاز مصراع(در هجای اول مصراع)، در همه جا قابل اعمال است².
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
«مخزن الاسرار نظامی»
در بیت فوق وزن اصلی «مفتعلن مفتعلن فاعلن» می باشد که شاعر به اختیار خود، مصراع اول را در وزن «مفعولن مفعولن فاعلن» سروده است. برخی به اشتباه بیت فوق را به صورت زیر میخوانند:
بسمِ اِلهِ الرَّحِمانِ الرّحیم
هست کلید در گنج حکیم
تا آهنگ شعر، رعایت شود؛ اما این گونه خواندن در شان آیه ی شریف «بسم الله الرحمن الرحیم» نیست و بهتر است بصورت معمول خوانده شود، آنچنانکه از نظر قواعد عروض هم صحیح می باشد…
مثال دیگر
با که گویم به جهان، محرم کو؟
چه خبر گویم با بی خبران
وزن اصلی این بیت «فعلاتن فعلاتن فعلن» است که شاعر به اختیار خود، مصراع اول را در وزن «فاعلاتن فعلاتن فع لن» و مصراع دوم را در وزن «فعلاتن مفعولن فعلن» سروده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🟠1(عکس این قاعده صحیح نیست، یعنی در عروض فارسی نمی توان به جای یک هجای بلند، دو هجای کوتاه آورد؛ به همین دلیل در مصراع «وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی» نمی توان کلمهٔ «بتوانی» را به طور طبیعی (بِتَوانی) تلفظ کرد…امّا در عروض عربی جایز است و این یکی از مهمترین فرق های عروض فارسی و عربی است.)
🔵2- (طبیعی ترین جا برای تسکین هجای ماقبل آخر است که معمولاً گوش آن را احساس نمیکند و تسکین در حافظ معمولاً از این نوع است؛ که معمولا تبدیل «فعلن» به «فع لن» میباشد. اما در غیر هجای ماقبل آخر محسوس است و باعث «سکته» می شود)
📕تحقیق : ایلیا – علیاری
(دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
#عروض_و_قافیه ۲۰
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درگنج حکیم
📗اوزان،بحوردرعروض فارسی؛سهل ممتنع است. آشنایی با این دانش مطالعه در ایقاع (دو نوع: لحنی و شعری) ، دستگاهها و مقامات موسیقی، بحور الحان و ویژگیهای صوت را می طلبد.
📕زِحافات زحافات( تغییراتی که در ارکان اصلی عروض رخ می دهد و سبب پیدایی ارکان فرعی می گردند) هم بخشی از علم عروض است. اینک بخشهایی از زحافاتِ بحر مضارع وبه شواهدی از زحافاتِ بحر مجتث، اشاره می گردد.
🟢مثال۱:
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر ، با فلک حقه باز کرد
وزن:مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلان(فاعلات)
بحر:مضارع مثمن اخرب مکفوف مقصور
از چهار ویژگی صوت(امتداد،شدت،زیر وبمی، زنگ یا طنین) حروف کاف، را و دالِ ساکن در کلمه”کرد”کششی در صوت ایجاد کرده،که امتداد هجای آن تنها با لات/ لان در فاعلان/فاعلات (مقصور)، هماهنگیِ موسیقیایی( یک کوبشِ بلند/ایقاع )پیدا کرده و نمی تواند محذوف باشد.
🟤مثال۲:
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
وزن: مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن
بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
کلمه” ما” نه تنها با ” لن “در فاعلن(محذوف) هماهنگی هجایی دارد بلکه از دیدگاه موسیقیایی نیز با ” لان” یکسان است .
🟡مثال۳:
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحیِ می ناب و سفینه غزل است
وزن:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان
بحر: مجتث مثمن مخبون مقصور حروف
“لست” در خلل است، تنها با ” لان” در فعلان، هم آوا است.
🟠مثال ۴ :
چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
واژه “قلمت” با فعلن تناسب موسیقیایی و هجایی دارد.
🔵مثال۵:
شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد
زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان
بحر: مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
کلمه” بن + یاد “در بنیاد،از دیدگاه بحور،اصلم (بریده/ گوش بریده)خوانده میشود و حرف “دالی” هم که به آن( بنیاد) افزوده شده، با مُسَبّغ(افزوده)هم معنایی دارد. نمی تواند وزنی جز، فع لان را بپذیرد.
🔴مثال ۶ :
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
بحر: مجتث مثمن مخبون اصلم
واژه ” اُف+ تد” در، افتد با فع لن (اصلم) هماهنگ است و حرفی فراتر از وزن ندارد
📙منابع برای توضیح بیشتر درباره ایقاع،موسیقی و لحن،رجوع شود به:
۱.بوعلی سینا،زیر نظر کاظم موسوی بروجردی،چاپ۱، تهران: بنیاد بوعلی سینا- مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۸، صص ۱۹۸ – ۲۲۸.
برای توضیح بیشتر درباره عروض و قافیه، و ویژگی های صوت و زحافات،رجوع شود به:
۲.عروض و قافیه، دکتر سیروس شمیسا، چاپ۲ ، تهران: میترا،۱۳۸۶. ۳. آموزش عروض و قافیه از دریچه پرسش،دکتر روح الله هادی،چاپ۱، تهران: سمت،۱۳۹۲، صص۱۰ – ۱۱ و ۴۲ – ۵۲ و ۹۴ – ۱۰۹.
برای تقطیع کامل غزلیات حافظ، رجوع شود به: دیوان حافظ( غنی- قزوینی) به کوشش رضا کاکایی دهکردی، چاپ۲،تهران: ققنوس، ۱۳۷۸.
♦️تحقیق : ایلیا – علیاری ( دکتر حسین محمدی مبارز – دکتر علیرضا علیاری)
@adabkhane
🔴#پژوهش ۴
🟡پیوستگی موسیقی و شعر
🎵وزن، بحر، لحن و معنا
در شعر 🎶
شرح: دکتر محمدی مبارز 👇
https://www.aparat.com/v/8YQbj
@adabkhane
#شعر ۲۰
یا #حضرت_رقیه
از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود
در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها
تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود
از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت
آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود
بادست های كوچكش، آرام و بی صدا
از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود
اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است
ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود
پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر
آن گنج را به دست خرابه سپرده بود
#محسن_عرب_خالقی
@adabkhane